ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

پنجشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۴

انتخابات هسته‌ای

با سلام ...

اول از همه به این دو خبر توجه کنید:
با رفع وتو آمريكا، WTO با انجام مذاكرات ورودي با ايران موافقت كرد
رويترز: اروپا در كسب موافقت ايران براي تداوم تعليق فعاليت‌‏هاي هسته‌‏اي پيروز شد

بعد اگر وقت کردید، گر وقت کم هم باشد اما دوستدار آگاهی خودتان هستید، دوباره سری به گزارش هفته پیش من بزنید و حداقل قسمت "دیدگاه اجتماعی و سیاسی" را بخوانید.



و حال انتخابات
نقل قولی از آقای دکتر معين :
"همانگونه که از آغاز ورود به عرصه انتخابات گفته ام دليل من براي ورود به انتخابات « احساس مسئوليت خطر درقبال منافع و امنيت ملي، آينده کشور سرنوشت نسل جوان و برومند ايران» و هدف من «مشارکت فعال وشکوهمند مردم در انتخابات» و تحقق «آزادي، قانونمندي ، عادلانه و رقابتي بودن انتخابات» و احقاق «حقوق شهروندي مصرح در قانون اساسي» است."

این قانون اساسی که بعد از اصلاحاتاش نکاتی مثل خواست و قبول اکثریت مردم را حدف کرد (هرچند وقتی درج هم بود محل نمیکردند با اینحال چندین اصل دو قانون اساسی را در ماه آپریل روبروی هم گزاشتم ) و ولایت فقیه را مطلق کرد، کنون با رد صلاحیت توسط شورای نگهبان و قبول صلاحیت با دیکتات رهبری نشان دادند که هردوجناح معتقد به این بیحقوقی شهروندی مصرح در قانون اساسی هستند و ما هم با شرکت در نمایشات و فرمایشات این قمحوری هردفعه خودمان به این بیحقوقی آری میگوییم(خسته شدم ازین ما گفتن، منکه هیچوقت شرکت نکردم، نمیدانم چرا برایم سخت هست که بگویم آنها یا شما ...)
شرکت نکردن درین نوع انتخابات تاثیر نگذاشتن نیست، بلکه شرکت کردن در این نوع انتخابات فرمایش هست که جلوی هرگونه تاثیرگذاری میگیرد.


قانون اساسی

قبل از اصلاحات:
اصل نود و نهم : شوراي نگهبان نظارت بر انتخاب رييس جمهور، انتخابات مجلس شوراي ملي و مراجعه به آراء عمومي و همه‏پرسي را بر عهده دارد.

بعد از اصلاحات:
اصل ۹۹: شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراء عمومي و همه‏پرسي را بر عهده دارد.

همانطور که ملاحظه می‌شود شورای نگهبان(وقتی قانون اساسی اصلاح شده را با دقت بخوانیم می‌فهمیم نگهبانی چه بعهده گرفتند) نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان، مجلسی که رهبر تایین میکند را هم بعده گرفته است تا صلاحیت اشخاصی که رهبر انتخاب می‌کنند را تشخیص دهد. هرچند می‌گویند که تشخیص صلاحیت اخلاقی و اهدافی مثبت هست اما با رد صلاحیتهای خود نشان دادند که تشخیص صلاحیت درین مورد هست که آیا کاندیدها خطری برای قشر قدرت و ثروت در ایران هستند. با همین اصلاح کوچک حتی از اتخاب شدن رهبری -تنها شخصی که بنا بر قانون اساسی توان اصلاحات را دارد - که حاضر باشد وضعیت قدرت و ثروت را در ایران تغییر دهد، جلوگیری شد و بازهم بگویید برای تاثیرگذاری باید در انتخابات شرکت کنیم. درحالیکه شرکت کردن درین انتخابات آری گفتن به قانونی هست که جلوی هرگونه اثرگذاشتن برخلاف ثبات قدرت و افزون ثروت قشر حاکم را گرفته!!!
این چه منطق هست، من نفهمیدم. خودفریقتن هرگز دردی دوا نکرد.
تنها نتیجه‌ای که شرکت در انتخابات ظاهری ایران خواهد داشت، محافظه‌کاری و ثبات وضعیت جامعه هست.

انتخابات یعنی انتخاب کردن و وقتی نمیتوانم انتخاب کنم و وقتی با شرکتم، حال چه رای سفید بدم و چه به بهترین و عادلترین و چه میدانم به خوشگلترین رای بدم، فقط آری گفتم، خب شرکت نمیکنم. من به رای و انتخاب خود اهمیت میدهم و بخصوص در جهانی که هیچ دولت و مقتدری به رای و خواست من اهمیت نمیدهد، حداقل خودم به رای و خواست خودم اهمیت میدهم. چونکه وقتی خودم اهمیت ندهم، چه انتظار از دیگران داشته باشم.

دوشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۴

در راه با دوچرخه

با سلام ...

در راه با دوچرخه

مثل تیری از کمان از در مغازه بیرون جست و به چپ پیچید و شروع به دویدن. نیم‌وجب داشت و کارت‌پستالی در دست. خانم میان‌سالی از مغازه بیرون جست و داد زد: ایست! اما نیم‌وجبی با دو پای فسقلی به دویدن ادامه داد. داد زد: نگه‌اش دارید او ... . اما کسی محل نکرد. این سن و اینگونه مغازه‌های کوچک در محلی که فقط همسایه‌ها خریدار هستند، در اصل دزدی نمیشود، عجب دنیایی شده!!!

چند محله بعدی:
ماشین‌ها پشت سر هم ایستاده و پرچم اتحادیه کارگری "IG METALL" از پنجره‌ها آویزان. بوق و سوت. شرکت زیمنس-بوش (siemens-bosch) می‌خواهد کارخانه را ببندد و هفصد نفر را اخراج کند. کارگران و اعضای اتحادیه خواستند با اوتوموبیل‌رانی اعتراض و صدای شکایت را به گوش جمعیت برسانند. اما امان ازین جمعیت احمق. چندی صبر نشان دادند، چندی با بوق و دست زدن و دست تکان دادند حمایت خود اعلام کردند، اما بقیه: اخم که چرا راه را بستند، فحش وحتی احمق کودنی پنجره ماشینش را پایین می‌کشد و بهشان می‌گوید "بجای اینکارها بروید سر کارتان!" آدم به این احمقی و کودنی روزبروز زیادتر می‌شود. یعنی اخراجت هم می‌خواهند بکنند، اعتراض نکن، وضع من که خوب هست.

نمایندگی کارپیدا کردن برای دانشجویان دانشگاه فنی برلین هم بخاطر کمبود کار ورشکسته شد و تخت کرد. سال 1949 توسط چند دانشجو تاسیس شده بود و برای دانشجویان کارهای مدام و محدود پیدا میکرد.
وضع خراب و همه خوابیده.




از آلمان:

در ایالت nord rhein westfalen بعد از 39 سال سوسیال دمکرا‌ت‌ها انتخابات را باختند و دولت محافظه‌کار دموکرات مسیحی و دموکرات آزاد سر کار خواهد امد. نخست وزیر آلمان از رییس‌جمهور خواست که با کمک قانون اساسی انتخابات آلمان را بجلو بیندازد. به احتمال خیلی زیاد این انتخابات را هم محافظه کاران خواهند برد و با دارا بودن اکثریت در هردو مجلس المان به جان مردم آلمان خواهند افتاد. بعد ازینکه در طی هفت سال دولت به اصتلاح سوسیال دمکرات و سبز آلمان قوانین را اصلاح کرد و در اصل راه چپاول و استثمار زحمتکشان را باز کرد تا سرمایه‌سالاران قدرت و ثروت خود بیشتر و بیشتر کنند، کنون زمان بدست گرفتن مستقیم زمام قدرت رسید و قدم بعدی در آلمان برای پیاده کردن سیستم صددرصد سرمایه‌داری و سرمایه‌سالاری و پیاده کردن سیستم فئودال‌صنعتی، برداشته شد.



مسلمانان افراطی دوباره خدمتگزاریه خوبی برای دولت و قشر قدرتمند آمریکا کردند:

نیوز ویک و بقیه رسانه‌های نیمه مستقل صدمه دیدند. بعد از شلوغی و کشته شدن مردم بخاطر گزارش نیوزوییک درباره اهانت به قرآن و پس گرفتن این گزارش صدمه‌ای که به گزارشگران مستقل غرب خورده شد، بنفع مردان در دولت آمریکا تمام شد. فشار دولت آمریکا روی رسانه‌های نیمه وابسته و مستقل بیشتر شد و خواهد شد و ازین به بعد اخبار افشاگرانهء به ضرر آمریکا کمتر خواهد شد. نیوزوییک یکی از کمترین رسانه‌ها که در مقابل سیاست دولت آمریکا ایستادگی میکرد، اعتبار خود را از دست داد و بقیه هم مجبورند مراقبت و ملاحضت بیشتری کنند!!!

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۴

گزارشی از سمینار انرژی هسته‌ای در ایران

گزارشی از سمینار "انرژی هسته‌ای در ایران" بتاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۰۵


اول و اخرش طبق معمول ایرانی بازی بود!

همان اول انجمن پژوهشگران ایران بخاطر عدم رعایت اخلاق در کانون مهندسین و متخصصین ایران، عدم همکاری را اعلام کرد و توضیح دیگری نداد. مدیر کانون توضیح داد که حق با انجمن هست چونکه روز قبل در صفحه اینترنتی کانون، اطلاعیه تغییر یافته و بقول خودش که سرپرست و همه‌کاره هست غیر عمد بوده و او خبری نداشته، و نام سخنران انجمن، که سیاسی هست، و قسمت مربوط به سلاح اتمی حذف شده و "با اینکه معذرت خواستم و گفتم اطلاعیه‌ای که پخش کردم کامل بود" گفتند ما شرکت نمیکنیم!!! و توجیه کرد که کانون فقط و فقط و در منشور ان هم آمده که فعالیت‌های علمی، فنی، صنفی و میکنیم و اصلا سیاسی نیستیم. و حال یک توضیح از من: اینگونه متخصصین و مهندسین سلاح‌های کشتار دسته جمعی را برای حکومت‌ها ساختند و گذاشتند که فنون و علم سوءاستفاده شود. خطرناکترین و سیاسیترین قشر متخصصین و دانشمندان هستند!!!!

چهارتا سخنران بودند که با عرض معذرت اسمایشان یادم رفت (آخه مرد حسابی وقتی حافظه‌ات بدرد نمیخورد خب یادداشت کن تنبل!!)، هر چهار نفر دکتر و پرفسور. نفر اول سرپرست کانون در مورد فن و علم انرژی هسته‌ای سخن گفت که با اجازه چونکه کامل نبود ازش سخنی نمیبرم و سروقت خودم تشریح میکنم (فکر کنم دو سال پیش بود همین را به زیتون گفتم، اما سروقت چشم). نفر دوم در مورد فنون هسته‌ای بغیر از تولید انرژی و بمب سخن برد که مفاید بسیار دارد و مثل آندو خطرناک هم نیست با امار و توضیح ساده شرح داد و زیر پروژکتی که آماده کرده بود فقط اسم خود را نوشته و تیترش را نیاورده بود و خیلی هنگام سخنش چرت زدند. نفر سوم پروفسور اجتماعی در یکی از دانشگاهای آلمان بود که مقاله‌ای که ۲۵ سال پیش نوشته بود خواند که در ان درج شده بود که اگر ایران بخواهد انرژی هسته‌ای تولید کند، بهانه‌ای به دول‌های غربی خواهد داد و حدسش هم درست بود و دلایلش هم واضح: چونکه پالایشگاه هسته‌ای مشکل مصرف انرژی ایران را حل نمیکند، همه حال چه درست و چه غلط خیال خواهند کرد، دارد و می‌خواهد بمب بسازد! ایشان که با اسم و شغل معرفی شدند: دکتر فلان مال فلان سازمان و یا پرفسور بسار از دانشگاه بسار اما کلی حرف خوب و دقیق واضح و درست زدند بعد از سخن دستی برایشان زده شد. نفر اخر یک متخصص اقتصاد ده دقیقه‌ای معرفی شد و تمام سخنانش فقط آمار بودند، چنان دست محکمی و طولانی برایش زدند و همه کتابش بفروش رفت!!!

ناسازگاری و مقام‌پرستی!!!

قبل شروع مختصر کردن و نکات مهم سخنان چند نکته:

۴۷۰ راکتور اتمی با کلی خطرات برای جامعه و آیندگان ۱۷% انرژی مصرف شده را تولید می‌کنند!!


نیم‌عمری (در مورد اتم‌های رادیواکتیو، زمانی که به اتم‌های غیرخطرناک تبدیل می‌شوند و درین موقع اشعه مضر تولید می‌کنند):

اوران: ۴ میلیون سال. پلوتونیوم: ۲۴ هزار سال.


غنی‌سازی: اورانی که از معادن استخراج می‌شود و در طبیعت بوفور موجود هست، اوران۲۳۸ (۲۳۸ تعداد ایزوتوپ ثابت و وزن اتم هست) که اوران معمولی هست. ۰٫۷٪ اورانی که استخراج میشود اوران ۲۳۵ می‌باشد که بیشتر از اوران معمولی انرژی تولید می‌کند. غنی‌سازی اوران یعنی درصد اوران ۲۳۵ بیشتر کردن. حداکثر توان عنی‌سازی این هست که به ۳٪ برسد که اینهم اکثرا قابل دسترسی نیست. هنگام این غنی‌سازی پلوتونیومی که برای ساختن بمب اتم مورد نیاز هست، تولید می‌شود. یعنی وقتی بزور می‌خواهند مقدار اندک ، اندکی بیشتر کنند، همه متوجه هستند که دلیل تولید پلوتونیوم بخصوص هست.


فنون هسته‌ای: (نتیجه و مختصر سخن دکتر...)
فنون هسته‌ای بغیر از تولید انرژی و بمب، مانند رادیولوژی و سنجش کربن ۱۴ در باستان‌شناسی، جرم‌شناسی، کشاورزی، آبشناسی، پزشکی و خیلی موارد دیگر استفاده می‌شوند. اهمیت اقتصادی بالقوهء کاربرد تکنولوژی هسته‌ای فراسون تهیه انرژی بمراتب بیشتر از جنبه فراهم آوردن انرژی هست و بهره بردن از ان از دیگر جنبه های تکنولوژی هسته‌ای دربرگیرنده ان مخاطرات تکنکی، سیاسی و محیط‌زیستی، که نیروگاه‌های هسته‌ای را همراهی می کنند، نیست.

در لحظه فعلی با پافشاری بر پیش بردن بخش‌هایی از تکنولوژی هسته‌ای که کاربرد دوگانه دارند، فزون بر مخاطرات و تهدیدهای سیاسی، نظامی و امنیتی، راه پیشرفت فنون دیگر هسته‌ای که مفاید اقتصادی بیشتر را دارد، برای مدتها مسدود می‌کند. تولید انرژی با فنون هسته‌ای لازم نیست و مشکل را حل نمی‌کند، اما بقیه فنون لزومت بیشتر دارد که بخاطر کوشش "تولید انرژی" بخطر می‌افتد!



دیدگاه اجتماعی و سیاسی (نتیجه و مختصر سخن پرفسور مسرت):
اهداف و موازع سیاسی: انرژی هسته‌ای آری، بمب اتم خیر. اما چونکه ایران (چه در زمان شاه و چه اکنون) مشکلات تولید و مصرف انرژی خودرا با تولید انرژی هسته‌ای نمیتواند برطرف کند، همه برین باورند که می‌خواست و می‌خواهد بمب اتم تولید کند و اگر بخواهند جلوگیری کنند صدمات اقتصادی و شاید جانی هم به ایران و ایرانیان وارد شود. اگر نخواهند جلوگیری کنند بقیه کشورهای منطقه هم تصلیحات جنگی خود را افزون و منجر به رقابت و خرج بیخود فقط درمورد افزون کردن مسلحات خواهد شد و این باعث می‌شود که بقیه جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی نادیده گرفته شود و این به ضرر منطقه و مردم خواهد بود.

اروپا با حل مشکل با ممانعت از طریق نظامی، می‌خواهد قطبی شود و این راه حل با کمک ایران به نفع اروپا خواهد شد. اما اگر سیاسیون ایران ازین راه حل جلوگیری کنند و امریکا دخالت نظامی کند، هدف اروپا که قطبی شود به ثمر نخواهد رسید و امید آمریکا که تنها ابرقدرت بماند برآورده خواهد شد.

ایران دو شرط برای قبول خواست غرب دارد. شرط اول: تضمین اینکه آمریکا و اسرائیل به ایران حمله نکنند! که این شرط را اروپا نمی‌تواند برآورده کند. شرط دوم: تضمین مواد سوختی و پس گرفتن ذباله‌ها هست. که فقط با شرکت امریکا ممکن می‌شود و تا کنون آمریکا نشان داده که شرکت نخواهد کرد.

با اینحال یکی از بنیادهای فکری (think-tank) محافظه‌کاران جدید تحلیلی نو کرده است:

شرط اول: آمریکا حاظر هست به ایران کمک اقتصادی کند و ایران را به بازار جهانی راه دهد. البته بشرط کنترل نیروگاه‌های اتمی. (این به معنی قبول رهبری امریکا هست و میدانید که وقتی آمریکا رهبر شود، دیگر جنایات مجازات نمیشوند بلکه فقط نافرمانی)

شرط دوم: اگر ایران شرط اول را قبول نکرد، اروپا در مجازات ایران باید به آمریکا کمک کند.



ديدگاه اقتصادی و سیاسی با درج آمار (دکتر زمانی)
قبل از خلاصه و نتیجه‌گیری، چند نکته قابل توجه:

اروپا دارد نیروگاه‌های اتمی را یکی بعد از دیگری میبندد (آلمان همین چند هفته پیش یکی را تعطیل کرد).

آمریکا از سال ۱۹۹۰ میلادی تابحال نیروگاه اتمی جدید نساخت!

دولت ایران با خرج فراوان برای دو نیروگاه و پرداخت‌های هنوز نامعلوم دیگر، سرآخر توان تولید کم انرژی هسته‌ای خواهد داشت (۶۰۰ مگاوات).


استراتژی تولید انرژی:
ظرفیت ۳۳۰۰۰ مگاوات

مصرف ۳۱۰۰۰ مگاوات

هدف: تا سال ۲۰۲۱ تولید سالانه ۷۰۰۰۰ مگاوات


تولید برق:
کنون: ۷٪ هیدروالکترو، ١٨٪ نفت، ۷۵٪ گاز

استراتژی ۲۰۲۱: ۲۰٪ هیدروالکترو، ۵٪ نفت، ۶۵٪ گاز، ۱۰٪ هسته‌ای



هزینه تولید:
غرب: نفت ۴٫۷ سنت هر کیلووات ساعت، هسته‌ای ۳٫۵ سنت هر کیلووات ساعت، زغال‌سنگ ۳ سنت هر کیلووات ساعت، گاز ۲٫۵ سنت هر کیلووات ساعت

ایران: نفت ۴ سنت هر کیلووات ساعت، هسته‌ای ۵ سنت هر کیلووات ساعت، گاز ۲ سنت هر کیلووات ساعت

گرانتر بودن تولید انرژی هسته‌ای در ایران بخاطر هزینه‌های بی‌خود در مورد اشخاصی که پول می‌گیرند اما در تولید دخالتی ندارند، هست.



مخارج نیروگاه:
هسته‌ای: ۶۰٪ سرمایه‌گزاری، ۲۰٪ سوخت و ۲۰٪ مخارج جاری

نفت و گاز: ۴۰٪ سرمایه‌گزاری، ۶۰٪ مخارج سوخت و جاری

هر نیروگاه هسته‌ای عمر محدودی دارد و بعد از این مدت هم بخاطر پرتوهای خطرناک، نمی‌شود رهایش کرد، بلکه باید برچیده شود و برای برچیدن نیروگاه به ۱۵٪ سرمایه‌گزاری و مخارجی که برای ساخت و سوخت و جاری مصرف شد، نیاز هست. هزینهء کلانی برای تولید برق و بخطر انداختن محیط‌زیست.

اینکه ایران به انرژی نیاز دارد هیچ شکی نیست اما دو نیروگاه که فقط ۶۰۰ مگاوات تولید خواهند کرد، این درد را دوا نمی‌کند هیچ بلکه خطر برای محیط‌زیست دارد و درضمن بهانه‌ای برای حمله نظامی، محاصرهء اقتصادی و رقابت برای مسلح کردن منطقه هست.

برای برطرف کردن کمبود انرژی باید کارهای مهمتر انجام داد. مانند مصرف درست و صرفه‌جویی که در ایران ملاحظه نمی‌شود. برای مثال چند آمار: مصرف کارخانه سیمان در ایران ۳۵٪ بیشتر از کارخانه‌های غرب هست. ذوب آهن اصفهان ۵٨٪ بیشتر از ذوب‌آهن مشابه در ژاپن انرژی مصرف می‌کند. یخچال‌های ساخت ایران ۲۰٪ بیشتر از یخچال‌های معمولی ساخت خارج مصرف می‌کنند. و ... و ...

در ایران انرژی با ١١٪ تولید ناخالص ملی سوبسید (کمک، اعانه) می‌شود و اگر ملاحظه کنیم که ده درصد قشر ثروتمند ایران ۱۲ برابر بیشتر از بقیه انرژی مصرف می‌کنند، می‌بینیم که این پول بیشتر به جیب پول‌دار می‌رود.

نتیجه:
انرژی هسته‌ای نقش حاشیه‌ای دارد (قابل توجه: ایشان هم مثل اکثر اقتصاددانان سیستم سرمایه‌داری با انرژی هسته‌ای مخالف نیستند. چونکه خرج زیاد یعنی پایدار ماندن سیستم و قدرت) و بالا بردن تولید برق با گاز (رودخانه‌های پرآب نداریم و بخاطر همین بیشتر کردن هیدروالکترو ممکن نیست، ذخایر نفت محدود و اهمیت اقتصادی زیادی برای ایران دارند و بخاطر همین مصرف نفت باید تقلیل یابد و تولید برق با نفت هم نادرست هست.)، کم کردن مصرف‌های اضافی و اصلاحات اقتصادی و سیاسی، مهمتر هستند.

بنابرین اگر مذاکرات با اروپا شکست بخورد (که بنفع امریکا خواهد بود) در استراتژی انرژی ایران تزلزل می‌افتد و توصعه اقتصادی و امنیت ملی تهدید می‌شوند.


سرآخر یک نکته مهم و نشان‌دهنده:
یکی از ایشان سوال کرد که چرا به انرژی خورشید اهمیت داده نمی‌شود، بخصوص در ایران که خورشید زیاد می‌تابد.

جواب داد: من نکات علمی و فنی را نمی‌دانم اما از آماری که بدستم می‌رسد، تولید انرژی خورشیدی با فنون امروزه از لحاظ اقتصادی ممکن نیست.

و اینچنین در پخش یکی از دروغ‌هایی که با همه قدرت می‌خواهد جلوی استقلال شخصی و جمعی را بگیرد و مردم را محتاج قدرت و سرمایه انانی که دارند نگه دارد، حال خواسته یا ناخواسته یاری کرد. ما را در خیال اینکه به موجودات بی‌ثمر نیاز داریم تا مارا یاری دهند یا حفاظت کنند، نگه می‌دارند و ما هم فقط بخاطر قبول نکردن مسئولیت حاظریم باور کنیم.

اگر من، ما یا شرکتی بخواهد برای میلیون‌ها با کمک نور خورشید انرژی تولید کند با فنون امروزه فایده و سود مالی نخواهد داشت.

اما اصل و برتری این نوع تولید این هست که هر خانواری (کم و بیش) می‌تواند سلول‌ها و واحدهای تولید انرژی بخرد و بالای سقف خانه خود نصب کند و حتی کاملا مستقل شود. و این ترس از استقلال هست که باعث پخش دروغ یا حقیقت ناکامل می‌شود که دارندگان قدرت و ثروت محتاج ندارنده‌ها و زحمت‌کشان و متفکرین هستند و نیاز مبرم به آنان دارند. که انانی که ندارند، زحمت میکشند و فکر میکنند خیال اشتباه میکنند که به اشخاص دارای ثروت و قدرت نیاز دارند!!!

بی‌سالار و مستقل شوید!!!

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۴

دانشجویان در هامبورگ و از آلمان

با سلام ...

اعلام حمایت معنوی از دانشجویان در هامبورگ که تا و در این ساعات از پلیس آلمان کتک خوردند و دارند میخورند. تا چندی پیش 36 نفری دستگیر شدند. جرمشان: نمیخواهند مشتری باشند، نمیخواهند که علم و تحصیلات کالا باشند و فقط عده‌ای محدود به آن دسترسی داشته باشند و برای تحصیل کردند محدودیتی قایل شود. جالب این هست که اینها به جرم محدود کردن منطقه دستگیر شدند.
با شعار دانشجویان:
اگر علم و دانش و تحصیلات لوکس هستند، پس لوکس و مجللات برای همه!
شرمنده که فعلا فقط حمایت معنوی!!!




یادبود کشتار همگانی جنگ جهانی دوم در برلین افتتاح شد!



فراموش کردم (پیوست پست دیروزی)که بگویم، که آنانی که به اسم نژادبرتر آریایی - با نشانهای قدبلند، مو طلائی و چشم آبی که به اصتلاح خودشان قوی‌تر و ورزشکار و باهوش‌تر و خداپسندتر و ازین ترین‌ها بودند که به "همنوع" خود کمک می‌کردند - نه فقط خود این نشانها را نداشتند - کوتوله یک خایه موتیر بچه‌باز (آدولف هیتلر)، خیکی مورفینی (هرمان گورینگ)، شل و مردنی (یوزف گوبلز)، مازوخیست همجنسباز (ارنست روم) - که خلاصه نشان برتری و ارزشی نیست، بلکه یک مشت خائن، قاتل و دزد پر از حسادت و کینه و نفرت و حرص و طمع که با فریب عده‌ای عقده‌ای و خرید و ترساندن اکثریت، جنایات و چپاول کردند.
ادموند برک در دهه 18 میلادی گفته بود: "برای پیروزی شرارت کافیست که خوبان هیچ نکنند."
و یکی از دلایل قدرتمندی ایشان و جنگ خانمانسوزی که براه افتاد، ساکت سرکار رفتن و با شرکت در انتخابات آری گفتن به این رژیم جانی بود و آنهم توسط اکثریتی که به قول خود خوب و مخالف جنایت و قتل و عام بودند.

دوشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۴

به مناسبت شصتمین سالگرد تسلیم آلمان نازی

با سلام ...

به مناسبت سالگرد تسلیم آلمان نازی:

گوبلز (وزیر تبلیغات و پروپاگاند آلمان نازی): "امروزه رسانه‌ها ديگر دشمن نيستند، بلکه همکار دولت هستند."
یکی از اشعار نازی‌ها (ناسیونال سوسیالیست) که بر در و دیوار اردوگاه‌های سیاسی و نژادی نوشته‌بود: "کار آزاد می‌کند" بود!
وقتی با شعار نژاد آقا و برتر به قدرت رسیدند، برای "همه" آلمانی‌ها - البته میشود هم نوشت همه "آلمانی‌ها" - کار با حقوق مناسب فراهم کردند و گر کار نبود یا حقوق مناسب نبود کمک مال زیاد بود. به کارگران "آلمانی" - "هرکی آلمانی هست ما تایین می‌کنیم" - مزایا میدادند و زندگی نسبتا مرفهی مهیا کرده‌بودند. برای خود خرجهای کلان می‌کردند و وطن را ضاهرسازی. و این خرجها از کجا می‌امدند؟؟ بخصوص که به صراق ثروتمندان نرفتند، هیچ بلکه ثروتمندان در آلمان نازی ثروتمندتر هم شدند.
این خرج‌ها با به بیگاری کشاندن "دیگران"، منهدم کردن و مال و منال بالا کشیدن مهیا می‌کردند. هدفشان زندگی مرفح برای نژاد مو طلایی و چشم آبی آریا بود که بقول خودشان به جای بیشتری نیاز داشت و برای این رفاه میبایست اقوام خیلی پست در اروپای شرقی (یهود، اسلاو، کولی) منهدم و اقوام نیمه پست شرق(مو سیاه، دماغ دراز، رنگی، قد کوتاه، چشم بادامی و ... و ... و ...) بردگی کنند!
البته و مثلما که آقا نبودند و هرگز نمیتوانستند که بر ملل دیگر پیروز شوند و نتیجه سیاستشان فقط انهدام و نابودی شهرها و بیش از 55 ملیون مقتول و کلی آواره بود.
متاسفانه امروزه هنوز احمقانی هستند که خیالات به بند کشیدند ملل دیگر برای رفاه خودی در سر میپرورانند و هنوز نادانانی وجود دارند که به امید رفاه گولشان میخورند و حتما هم سرآخر مانند گورینگ، یک نازی رطبه بالا، خواهند گفت: "حداقل دوازده سال خوب زندگی کردیم." و به فدای سرش بود که برای این خوب زندگی کردنشان که محدود بود، میلیونها قیمت گزافی پرداخت کردند!!!
جنگ جهانی دوم با شرکت (خواسته و نخواسته) ۶۱ کشور، ۱۱۰ میلیون سرباز، ۵۵ میلیون کشته (۲۰ میلیونش سرباز بودند)، ۳۵ میلیون زخمی در مساحت ۲۲ میلیون کیلومتر مربع از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بوقوع پیوست.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۴

در راه با دوچرخه

با سلام ...

روز جهانی آزادی مطبوعات به همه تبریک میگویم و به امید اینکه هروز نه فقط اسما چنین روزی باشد، تکرار میکنم:

آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی!
محکوم کردن قضاتی که بجای روای عدالت در سرکوب و بیعدالتی شریک هستند، بخصوص قاضی مرتضوی!



عکسهای تازه در آلبوم برلین 2005



از آلمان:
چونکه سالانه 900 میلیون برای تمیز کردن شهرها از آدامس خرج میشود، میخواهند مالیات آدامس به میدان بیاورند!!!



در راه با دوچرخه
به اندازه سه تا ماشین جا بود. نمیتوانست پارک کند که هیچ بلکه باعث راه بندان هم شده بود. شیشه ها دودی بودند و راننده دیده نمیشد. اقایون پشت سر شروع کردند به بوق زدند و حدس میزدم که چه حدس میزنند و امیدوار بودم که خیت بشوند. متاسفانه نه، دخترخانمی پشت فرمان و اعصاب داغان، رگ های صورت و اخمش معلوم. به احتمال بخاطر آقا پسری که در کنارش بود و بوق بوق مردان. چندین متر آنطرفتر و دو خیابان بعدی، در جایی که یک ماشین هم بزور در ان جا میگرفت، دختر خانمی که تنها پشت فرمان نشسته بود، با مهارت و جراتی پارک کرد که حض کردم. یک دست به فرمان و با دست دیگر در را باز نگه داشته تا ببیند. چنان پارک کرد که من و خیلی از مردان جرات و توانش پارکش نداشتند. اما خب دیگر این صحنه را کسی ندید، بخصوص آن کورانی که نمیخواهند اینگونه صحنه ها ببینند!!!!