ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

دوشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۵

انتظار




Giləki Wikipedia
برای ایکه بدانید چگونه از درخواست دوستان برای اضافه کردن صفحات گیلکی به ویکی پدیا، حمایت کنید، یک سری به ورگ بزنید!



میگویند سد سیوند ابگیری شده، اما در صفحه کمیتهء بین المللی برای نجات آثار باستانی و دشت پاسارگارد، سخن از ماه مهر و آذر (اکتبر)هست. اگر کسی خبر دقیق و منبع مشخص دارد، اعلام کند.

جمعه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۵

جمعه‌ها در برلین


برای مشاهده بقیه عکس‌ها، عکس بالا را کلیک کنید یا به آلبوم برلین ٢٠٠٦ سر بزنید!

پنجشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۵

تبلیغات انتخاباتی و حقیقت

نمردم و یکبار، هرچند برای مدت کوتاهی، حقیقت را روی یک پلاکات تبلیغات انتخاباتی دیدم.
در ماه آینده انتخابات مجلس و دولت برلین هست. وقتی تبلیغات انتخاباتی شروع شد یک پلاکات حزب مسیح دمکراتهای آلمان چنین خواندم و با خود گفتم مگر آفتاب از غرب طلوع کرده که بیپروا حقیقت میگویند:


rot, rot macht arm
cdu kann es besser

سرخ، سرخ (منظور سوسیال دمکراتها و سوسیالیستها هستند که در ائتلافی دولت برلین را تشکیل میدهند) فقیر میکند
اتحادیه مسیح دمکراتها بهتر میتواند
خب در یک سیستمی که سود مالی و انبار آن والاترین هدف و ارزش هست، مسلم هست که حزبی که سود بیشتر و انبار راحتتر را آسانتر میکند، بهتر میتواند فقیر کند و هرکی هم سرکار باشد فقط میزان، مقدار و مدت فقر را کمی تغییر دهد یا معین کند.
البته بعد از دو هفته متوجه شدند که با حقیقت تام گفتن، سنت شکنی کردند و پلاکات را تغییر دادند:
سرخ، سرخ فقیر میکند
برلین بیشتر توان دارد
هرچند درین شعار انتخاباتی هم حقایقی نهفته هستند اما دیگر سنت شکنی نیست، چونکه مبهوم میباشد و از هر بعدی معنی دلخواه و مطلوب رای دهنده را میدهد!

جمعه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۵

مجزا از عینک و لنز

چهارشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۵

امروز ، دیروز را منعکس میکند!

نوروزما، آغاز سال 1580 ديلمی، سال باستانی گيلکان مبارک باد.
برای آگاهی بیشتر در مورد سال شماری دیلمی روی لینک بالا کلیک کنید! یا به وبلاگ ورگ مراجعه کنید!
به امید کاشت بذرهای آگاهی، عشق و آزادی در قلوب و افکار مردم جهان و جوانه زدن هرچه زودتر این کاشت برای به موقع رسیدن محصولات موعود: عدالت آزادی رفاه عمومی و استقلال (نسبی) شخصی


انعکاس قدیم در نوین

جمعه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۵

تاریخ تکرار میشود یا ادامه دارد!؟

نامه سیدجمال‌الدین اسدآبادی به یک دوست

من در موقعی این نامه را به دوست عزیز خود می‌نویسم که در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم. نه انتظار نجات دارم و نه امید حیات. نه از گرفتاری متألم و نه از کشته شدن متوحش. خوشم بر این حبس و خوشم بر این کشته شدن. حبسم برای آزادی نوع، کشته می‌شوم برای زندگی قوم ولی افسوس می‌خورم از این که کشت‌های خود را ندرویدم، به ارزوئی که داشتم کاملا نائل نگردیدم، شمشیر شقاوت نگذاشت، بیداری ملل مشرق را ببینم. دست جهالت فرصت نداد، صدای آزادی از حلقوم امم مشرق بشنوم. ایکاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعهء مستعد افکار ملت کاشته بودم چه خوش بود تخمهای بارور مفید خود را در زمین شوره‌زار از سلطنت فاسد نمی‌نمودم. آنچه در آن مزرعه کاشتم به نمو رسید هرچه در این زمین کویر غرس نمودم فاسد گردید در این مدت هیچ یک از تکالیف خیرخواهانهء من به گوش سلاطین مشرق فرو نرفت. همه را شهوت و جهالت مانع از قبول گشت. امیدواری‌ها به ایرانم بودند. اجر زحماتم را به فراش غضب حواله کردند. با هزاران وعد و وعید به ترکیا احضارم کردند، این نوع مغلول و مقهورم نمودند. غاقل از این که انعدام صاحب‌نیت اسباب انعدام نیت نمی‌شود صفحهء روزگار حرف حق را ضبط می‌کند. باری من از دوست گرامی خود خواهشمندم، این آخرین نامه را به نظر دوستان عزیز و هم مسلک‌های ایرانی من برسانید، و زبانی به انها بگوئید: شما که میوهء رسیدهء ایران هستید برای بیداری ایرانی دامن همت به کمر زده‌اید از حبس و قتال نترسید. از جهالت ایرانی خسته نشوید. از حرکات مذبوحانهء سلاطین متوحش نگردید. با نهایت سرعت بکوشید. با کمال چالاکی کوشش کنید. طبیعت بشما یار است و خالق طبیعت مددکار. سیل تجدد به‌سرعت به‌طرف مشرق جاری هست، بنیاد حکومت مطلقه منعدم شدنی هست. شما‌ها تا می‌توانید در خرابی اساس حکومت مطلقه بکوشید، نه به قلع و قمع اشخاص. شما تا قوه دارید در نسخ عاداتی که میانه سعادت و ایرانی سد سدید گردیده کوشش نمائید نه در نیستی صاحبان عادات. هرگاه بخواهید به اشخاص مانع شوید وقت شما تلف می‌گردد، اگر بخواهید به صاحب عادت سعی کنید باز آن عادت دیگران را بر خود جلب می‌کند. سعی کنید موانعی را که میانهء الفت شما و سایر ملل واقع شده رفع نمائید. گول عوام‌فریبان نخورید.

منبع: تاریخ بیداری ایرانیان به قلم ناظم‌الاسلام کرمانی


اما کو گوش شنوا!؟ حیف بیش از صدسال گذشت و کسی حرف گوش نکرد و نمیکند. هنوز سعی میکنند، تخمهای مفید در زمین شورزار قدرت فاسد بکارند. ترس جای خود دارد و زود خسته! اشخاص قلع و قمع و تعویض می‌شوند و اصول با چهره و نمایی دیگر یا تازه می‌مانند. موانع رفع نشد که هیچ بلکه موانع دیگر و بیشتر ساخته شد! نه فقط هنوز گول عوام‌فریبان می‌خوریم، بلکه کارشان آسانتر کرده و خودمان خودفریبی میکنیم تا مجبور به کوشش نشویم!!!




فراموش نمی کنیم و نمی بخشیم

مدارک مستند: افشاگری پدر و مادر اکبر محمدی در مورد قتل فرزندشان


از تارنمای ایران ب ب ب



بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران در رابطه با مرگ نابهنگام اکبر محمدی فعال دانشجویی در زندان اوین
البته "مرگ نابهنگام" را قتل بخوانید!