ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

چهارشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۴

قانون اساسی قمحوری

با سلام ...

اول از همه این دوست عزیز میخواهد در مورد کودک آزاری کتابی بنویسد و به کمک نیاز دارد. برای ثمریت این عمل مثبت به او یاری کنید.




حقوق بشر

ماده 24
هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و به خصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی های ادواری ، با اخذ حقوق ذیحق می باشد.


یا اینکه اکثریت ما ناکس تشریف داریم و در غرب هم بعد از سقوط بلوک شرق مردم به ناکس تبدیل شدند (ماه به ماه به بهانهء دروغی بنام "اقتصاد" ساعات کار بیشتر و حق استراحت و مرخصی کمتر و تفریحات گرانتر و حقوقها کمتر میشوند) یا اینکه خیلی احمق تشریف دارشتیم و داریم که عده ای ناکس را برای پیاده کردن و به عملکرد گذاشتن این حقوق انتخاب کردیم!!!




بررسی مختصر قانون اساسی قمحوری اسلامی ایران


بعد از اصلاح
اصل ۹۱ به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات، مجلس شوراي اسلامي با آنها، شورايي به نام شوراي نگهبان با تركيب زير تشكيل ميشود. ۱ - شش نفر از فقهاي عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز. انتخاب اين عده با مقام رهبري است. ۲ - شش نفر حقوقدان، در رشته‏هاي مختلف حقوقي، از ميان حقوقدانان مسلماني كه به وسيله رييس قوه قضاييه به مجلس شوراي اسلامي معرف ميشوند و با رأي مجلس انتخاب ميگردند.

قبل از اصلاح:
اصل نود و يكم : به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي ملي با آنها، شورايي به نام شوراي نگهبان با تركيب زير تشكيل ميشود: ۱ - شش نفر از فقهاي عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز. انتخاب اين عده با رهبر يا شوراي رهبري است. ۲ - شش نفر حقوقدان، در رشته‏هاي مختلف حقوقي، از ميان حقوقدانان مسلماني كه به وسيله شوراي عالي قضايي به مجلس شوراي ملي معرفي ميشوند وبا رأي مجلس انتخاب ميگردند.

همانطور که مشاهده میشود و در سنجش های قبلی (اصول پنج، پنجاه و هفت و هشتاد پنج) شاهدش بودید، هرگونه خطری که حاکمیت قشر سرمایه سالار را بتزلل بیندازد، برداشته شد. همانطور که رای و خواست و قبول اکثریت مردم برداشته و ولایت فقیه مطلقه شد، میبینم که شورای رهبری هم حضف شد.
دلیلش هم دیکتات اقتدار هست. با حضف شورای رهبری، هر کسی که متابق میلشان باشد و خواستشان را عمل کند میتواند ولایت فقیه را بعده بگیرد. پیدا کردن یک شخص و فرمادنهی یک شخص دیکتات، چپاول، سرکوب، زورگویی و زرپرستی و مال اندوزی را آسانتر میکند.
حال با شرکت در انتخاباتی که به هرگونه باشد (رای به بهترین و عادلترین شخصیت ایران، البته اگر از شورای نگهبان بگزرد، رای سفید و .. و ... و ...) فقط و فقط نه گفتن به حق شخصی و آری گفتن به این قانونی که با اصلاحاتش در سال 1368 از هرگونه اصلاحات به میل و برای مردم جلوگیری میکند، خود حقمان را از خودمان صلب میکنیم و دو دستی به اربابان تحویل میدهیم. هرچند همین کار هم حقمان هست و تصمیمش هم با خودمان و هیچکس مجاز نیست شما را با زور از انتخابات بدور کند، همانطور که هیچکس حق ندارد با انداختن ترس و وحشت در دلتان و تهدید کردنتان شما را مجبور به شرکت درین نمایش فریب افکار جهانی بکند، اما به یک نکته توجه کنید، وقتی شرکت میکنید و این قوانین را قبول میکنید و به رسمیت میشناسید دگر زِر و ناله و شکایت و اعتراض و از مسئولیت شانه خالی کردن چرا؟؟؟
تکراری از یک سرود آلمانی:
"تقصیر تو نیست که جهان اینطور هست که هست. اما ما مقصر خواهیم بود اگر همینطور بماند."

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۴

قربانی برج‌ها در یک شطرنج جغرافیای سیاسی قسمت سوم

با سلام ...

دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و پنج
قربانی برج‌ها در یک شطرنج جغرافیای سیاسی قسمت سوم
(...)
(...)
چرا امکان اینکه باند تروریستی هولناک نازی‌ها را با کمک روشهای مدنی و قانونی مجازات شود، بود اما یک فرزند میلیاردر را که شازده تروریست‌ها شده، نمیشود با این روش‌ها محکوم کرد؟ چرا از اول سعی نکردند او را به دادگاه بین‌المللی دن‌هاگ ببرند؟ چرا واشنگتن، لندن یا برلین اولین صدور حکم بین‌المللی بازداشت بن لادن در سال ۱۹۹۸ از اینترپل (۷) تقاضا نکردند بلکه قذافی این تقاضا را داد؟ چرا گذاشتند که دوستان جدیدشان در افغانستان که قبل از طالبان افغانستان را به خاک و خون کشیده بودند، انتقامشان را بگیرند؟ آیا اینکار بقول رابرت فیسک (Robert Fisk) که در Independent (۸) نشر شد، از اتحادیه دولت‌های غرب جنایتکارجنگی نکرد؟ چرا به اعتراض سازمان زنان افغانستان (RAWA) گوش داده نشد و حتی اعتراضشان در رسانه‌ها پخش نشد و هیچ نماینده‌ای در مذاکرات پترزبرگ نداشتند؟ چرا غول نفتی یونکال (Unocal) که سالیان با طالبان درمورد لوله‌کشی نفت مذاکرات عمیقی داشتند، خود را مجبور دید که توضیح (۹) دهند که هیچوقت از طالبان حمایت و به انها کمک نکردند؟

بنا به نظر و گفته خبرنگار روزنامه محافظه‌کار بریتانیایی "Mirror"، جون پیلگر (John Pilger) اینها نشان "فاشیسم جغرافیای سیاسی" (geopolitical fashism) آمریکا هست:

"ریچارد فالک "Richard Falk"، پرفسور سیاست بین‌المللی در پرینستون اینرا توضیح داد. او گفت سیاست خارجه غرب "در رسانه‌ها یکطرفه منصفانه و اخلاقی نمایش داده می‌شود، با تصویرهای مثبتی از ارزش‌های غربی و تصویرهای بیگناه تهدید شده‌ای که خشونت نامحدود سیاست را توجیه می‌کند."

ترقی رامسفلد (Rumsfeld) و نماینده‌اش پاول ولفوویتز (Paul Wolfowitz) و همچنین شرکایش ریچارد پرل (Richard Perle) و الیوت ابرامز (Elliot Abrams) این معنی را می‌دهد که اکنون بخش بزرگی از دنیا (۱۰) از نوعی فاشیسم جغرافیای سیاسی، که از سال ۱۹۴۵ بوجود آمد و از ۱۱ سپتامبر رشدش سرعت یافت، تحت تهدید قرار گرفته است.

گروه حاکمیت در واشنگتن شامل فوندامنتالیست‌های (۱۱) معتبر آمریکایی هست. آنها وارثین جون فوستر دالس (John Foster Dulles) و الن دالس (Alan Dulles) هستند، آن باپتیست‌های (۱۲) متعصب که در دهه ۵۰ میلادی مدیریت دفتر دولت (State Department) و سازمان سیا را بعهده داشتند، و دولت‌های اصلاح‌گرا را در یک کشور بعد از دیگری نابود (ایران (مصدق)، عراق، گواتمالا) و قرارداهای بین‌المللی را لغو کردند – مانند پیمان هندوچین که سال ۱۹۵۴ در ژنو بسته شده بود و خرابکاری عمدی این قرارداد توسط جون فوستر دالس به جنگ ویتنام و کشته‌شدن بیش از ۵ میلیون انسان منجر شد.

در واشنگتنِ بوش، یورش به برج‌های دوقولو مانند دگمه‌ای بود که فشار دادنش توافق قابل توجه‌ای ایجاد کرد. وزیر اسبق امورخارجه پاکستان نیاز نایک افشا کرد که اواسط ژوئیه (۲۰۰۱) نمایندگان عالی آمریکا به او گفتند که از نیمه ماه اکتبر عملیات ارتشی در افغانستان شروع خواهد شد. وزیر امورخارجه آمریکا، Powell، آنموقع در آسیای میانه بود و بدنبال حامیان برای یک ائتلاف جنگی ضد افغانستان میگشت." جون پیلگر – حقایقی که آنها هرگز به ما نمیگویند (۱۳)

وقتی در بازی شطرنج، مهره‌ای را از لحاظ استراتژی از دست داده می‌شود، قربانی نامیده می‌شود. برای یک شخص ناوارد اینگونه استراتژیک قربانی سخت قابل شناخت هست، بخصوص وقتی مهره‌های مهمی مانند برج‌ها قربانی شوند. اما یک حرفه‌ای میتواند خوب تصور کند که دو برج در جبهه داخلی قربانی کند تا بتواند تا قلب نیمهء حریف پیش برود و بماند و بهره استراتژیک ضدضربه‌ای –"تسلط جهانی"- داشته باشد که بیش از ارزش "ماده" قربانی شده را بدست آورد.

تمامی نکات نشان می‌دهند که استادان شطرنج جغرافیای سیاسی در واشنگتن یورش طالبانی به برج‌ها را پیشگویی (یا میدانستند یا بکمک عناصر خودی در القاعده به اجرا درآوردند) کرده بودند. بخاطر همین هم جلوی سربازان پرپشتکار مانند جون اونیل (John O'Neill)، مامور اف‌بی‌آی برای شکار بن لادن، را گرفتند تا مزاحم تدارکات حریف نشوند (۱۴). روشنفکران اندیشمندی مانند برژینسکی و هانتیگتون(که بعنوان مشاور سازمان سیا برای سرکوب شورش بعد از سقوط دیکتاتوران، نامی بدست آورد)، اگر در ضمیمه‌های مخفی پژوهش‌های خود سناریوی استراتژی قربانی را نادیده گرفته باشند، اصول کارشان را زیر پا گذاشتند و شغل اشتباهی انتخاب کردند. و اگر ما هم مفهوم اصلاحات مخصوص صنف سیاست بشری مانند "پلورالیسم حغرافیای سیاسی" (geopolitical pluralism)، "مداخله انسانی" (humane intervention) و "خسارت تضمین شده" (collateral damages) چیزی بغیر از پیروزی و حکمفرمایی و تسلط به هر قیمت در "بازی بزرگ" (Great Game) ببینیم، نابینا هستیم.

(۷) پلیس بین‌المللی interpol مخفف برای international police

(۸) http://www.independent.co.uk/story.jsp?story=107292

(۹) http://www.globalresearch.ca/articles/UNO111A.html

(۱۰) وقتی یک غربی (اروپایی و آمریکایی) از دنیا حرف میزند خیلی کم منظورش تمام کره زمین هست اما اکثرا منظورش فقط غرب هست. بخاطر همین هم وقتی جنگ "دنیا" را تهدید کند اکثریت مخالف جنگ و صلح‌طلب هستند.

(۱۱) بنیادگرایانی که پایبند عقاید مسیحیت و اصول پروتنتانیسم هستند.

(۱۲) baptist شاخه‌ای از پروتستان‌ها که اکثرا متعصب هستند و جرج بوش هم عضو یکی از فرقه‌های باپتیست هست.

(۱۳) John Pilger: The Truths they never tell us

(۱۴)به یادبود جون اُ نیل (John O'Neill) – که در شکار بن لادن متوفقش کردند و در برج‌های دوقولو مرد!

مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۴

قربانی برج‌ها در یک شطرنج جغرافیای سیاسی؟ - قسمت دوم

با سلام ...

دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و پنج
قربانی برج‌ها در یک شطرنج جغرافیای سیاسی؟ - قسمت دوم
(...)
"جامعه جهانی" و "پلورالیسم حغرافیای سیاسی" اصتلاحات مخصوص مصلحت سیاسی ایالات متحده هستند که منظور اصلی‌شان از پلورالیسم، تسلط آمریکا بر جامعه جهانی هست. ساموئل هانتینگتون (Samuel Huntington) همکار برژینسکی هم گفت:

"ادامه حکمفرمایی آمریکا نه فقط برای سلامتی، رفاه و امنیت آمریکایی‌ها، بلکه برای آزادی، دمکراسی، اقتصاد بازار آزاد و نظم بین‌المللی در جهان هم اهمیت مرکزی دارد."

آندراس فن بولو (Andreas von Bülow) وزیر اسبق آلمان فدرال در کتابش "به نام دولت" (In Namen des Staats) توضیح میدهد که تحقیقات لشکرکشی (geostrategy) مانند "تخته شطرنج" برژینسکی و "برخورد فرهنگ‌ها" (Clash of Civilisations) هانتینگتون بعنوان کار سفارشی سازمان سیا از یک قسمت عمومی برای انتشار، و یک ضمیمه سری که محتوی آن پیشنهادها و شرح اعمال واضح هستند، تشکیل شده‌اند.

پند قدیمی دولت امریکا هست: "عملیات‌های مخفی سازمان‌های اطلاعاتی وسیلهء منتخب برای پیش بردن مصلحتهای ابرقدرتی و اقتصادی امریکا هستند، در حالیکه عملیات ارتشی نامحبوبند." چندی بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ سخنگوی "انجمن مشاوری برای ارتباطات خارجی" (۱) در برنامه‌ای در بی‌بی‌سی همین‌را تایید کرد: عملیات مخفی "گران‌تر نیستند" (۴) و اکثراً "مؤثرتر" از عملیات ارتشی هستند. برژینسکی از یک پرسش همگانی مردم آمریکا در سال‌های ۹۵ و ۹۶ نقل قول کرد که اکثر امریکایی‌‌ها طرفدار ابرقدرت اشتراکی هستند تا اینکه امریکا با تمام قدرت ارتشی خود از تک ابرقدرتی جهانی‌اش دفاع کند. برژینسکی افزود که علت موافق بودن مردم آمریکا با وارد شدن به جنگ جهانی دوم، هول و هراسی برآشفته از حمله ناگهانی ژاپن به پرل‌هاربر بود (۵).

بخاطر همین طرفداری شهروندان آمریکایی از نقشه‌های جنگی دولتشان بعد از هول و هراسی که بخاطر فاجعه برج‌های دوقولو در قلب مردم آمریکا افتاد، قابل فهم هست. اما برخلاف ۱۹۴۲ ایندفعه این جنگ، جنگی مخفی هست. درحالیکه بعد از اتمام جنگ جهانی دوم در دادگاه نورنبرگ باند نازی‌ها را که خیلی بیش از مقتولین ۱۱ سپتامبر آدم کشتند، محکوم کردند، ایندفعه مجرمین بدون دادگاهی شناخته و محکوم شدند. درحالیکه چرچیل خواستدار محکومیت و انهدام سریع سران نازی بود، این امریکایی‌ها بودند که روی برپاداری دادگاه پافشاری کردند – حال بخاطر اینکه رییس سازمان مخفی گهلن (Gehlen) و دگر سران فعال نازی را احتیاج داشتند (۶) و اینکه برتری معنوی ارزش‌ها و ایده‌ال دمکراسی را به مغلوبین نشان دهند. یکی از دلایل اصلی که آلمان فدرال یکی از باوفاترین تیول آمریکا شد، همین رفتار مدنی بود.

ادامه دارد ...

(۴) گفتم اگر گفتید که خب بیسواد بگو ارزانتر، توضیحکی بدم. سخنگو بجای اینکه بگوید ارزان‌تر هستند یا اینکه میخواهست بگوید به گرانی یک عملیات ارتشی نیستند گفت: کمتر گران هستند.

(۵) قافلگیر توسط اراذل خانگی http://mitglied.lycos.de/gilemard/doc/conspiracy03.pdf

(۶) سران نازی که در پشت پرده فعال و دست عمل رژیم بودند مجازات نشدند، بلکه فقط سران فکری و معرف عموم مجازات شدند. برای ساخت بمب اتم به دانشمندان نازی محتاج بودند و ازشان استفاده کردند. برای درهم کوبیدن "ویروس مساوات" و سوسیالیسم به شکنجه‌گران و ماموران پلیس مخفی نیاز داشتند که پرونده‌های کامل سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها و آنارشیست‌ها و ... در دستشان بود و طرز اعمل این گروه‌ها در اروپا و شوروی را میشناختند. و گروه سوم استادان تبلیغ و پروپاگاند رژیم نازی بود که در عوامفریبی رقیب نداشتند و اولین کسانی هم که اجازه نشر روزنامه و مجله در آلمان غربی را گرفتند از همین گروه بودند.




از اخبار یک روزنامه اکثریتی (دارای خواننده زیاد که نه فقط اخبار پخش میکند بلکه به خوانندگانش هم میگوید چه فکر و چی باور کنند) برلین

اخبار سیاسی:
تونی بلر خبر اینکه برنزه بودن صورتش با کمک از کرم برنزه هست، رد کرد و گفت من در روزهای آفتابی در بیرون کار میکنم (؟؟) و بخاطر همین صورتم برنزه هست.

حال اگر میپرسید این چه ربط به سیاست دارد، میگویم خیلی هم به سیاست مربوط و سیاسی هست. این روزنامه‌های عقیده ساز و اندیشه تار کن غیر مستقیم میگویند دخالت "تو" در سیاست فقط فضولی کردن به "چگونه صورت نخست وزیر انگلیس برنزه شده" و یا "آیا نخست وزیر آلمان موی خود را رنگ میکند" باشد، بقیه را بگزار به عهدهء از ما بهتران!!!!


اخبار جهانی
همه دنیا پاپ جدید را تشویق میکند، بغیر از انگلستان که بهش پرخاشی میکند.

اول اینکه پرخاشی این بود که در جوانیش جزو "جوانان هیتلر" بود و دوم اینکه بقیه دنیا از روی ناآگاهی و نادنای تشویق میکند، چونکه سخنان پاپ جدید را نمیشناسد و خیال میکند وقتی پاپ شده باید آدم خوبی باشد. در حالیکه ایشان در سخنانش (قبل از پاپ شدن) هسته نژادپرستانه خود را نشان داده بود: برای ما باید مشکلات دنیای غرب برتری داشته باشد و اهمیت اروپای شرقی، آمریکای لاتین ، آسیا و آفریقا به این اندازه هست که تا چقدر دنیای ما رویشان اثر خواهد گذاشت. و اینقدر از برتری سفیدپوستان غرب سخن گفت که اگر هیتلر شکست نخورده بود، عضو یکی از تشکیلاتش بود




کمپين برای نجات جان اسماعيل محمدی!
تومار برای اعتراض به حکم اعدام اسماعیل محمدی

چهارشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۴

از آلمان و واتیکان

با سلام ...

از آلمان و واتیکان

عدالت سیاسی یا عدالت از دید یک سیاستمدار

مانفرد کانتر، وزیر اسبق داخلی آلمان به جرم قاچاق پول به یک سال و نیم زندان محکوم و با ضمانت آزاد شد (واژه فارسیش را نمیدانم اما اگر تا یک سال نیم آینده هیچ کار خلافی نکند به زندان نباید برود) و ازین به بعد بنا به قوانین آلمان یک مجرم شناخته شده است. البته شانس آورد که 1998 حزبش در انتخابات بازنده شد و دیگر وزارت داخله را بعهده نداشت. چونکه او از طرفداران سیاست "صفر رحم" بود که یک سال و نیم را برای دزدی یک آدامس تقاضا میکرد. میخواست هرکی هروقت هر غلطی کرد مجازات کند و مجرم شناخته شود. فعلا تقاضای تجدید حکم را در دادگاه بالاتر کرده بخاطر اینکه بنظرش "جرم کردن عملی که 22 سال پیش اتفاق افتاد، درست نیست" و حکم دادگاه عادل نیست. اینرا بدون شرم شرم و حیا و سرخ شدن گفت، انگار قاچاق پول 22 سال پیش جرم نبود، فقط کسی او را نگرفت بخاطر اینکه حزب خودش در دولت و حکومت بود و پولی که بخارج قاچاق کرد برای خودش نبود بلکه پول حزب دمکرات مسیحی آلمان بود.




وقتی عکاس باشی و بخواهی کسی عکسهایت ببیند و دسترسی به نمایشگاه نداری و برای موزه معروف نیستی، عکسها را در اینترنت به نمایش میگذاری.
آلبوم برلین 2005 (عکسهای تازه)
نویسنده، نقاش و فیلمبردار و ... هم میتوانند کارهایشان را در به نمایش بگزارند.
اما مجسمه ساز چه کند:

در خیابان 17 ژوئن

Image hosted by Photobucket.com
برای دیدن قطعه بزرگتر روی عکس کلیک کنید!




پاپ انتخاب شد!

اسقف آلمانی یوزف راتسینگر (Joseph Ratzinger) با نام بندیکتوس شانزدهم پاپ شد.

قبل از توضیح انتخاب اسم، چند نکته از آلمان که با عرض معذرت از دوستان مذهبی، سادگی و کورانه بودن مذهبیون، که منجر به حماقت و خوشباوری میشود، را نشان میدهد:

در نظرسنجی از کاتولیک‌های آلمان پرسیدند که چه پاپی میخواهند؟ و اکثریت جواب دادند پاپی که کلیسای کاتولیک را اصلاح کند (قبول استفاده از قرص ضد حاملگی، برابری زن و مرد در کلیسا، ازدواج کشیش‌ها و ...). از انها پرسیدند که آیا با پاپ شدن راتسینگر موافقید؟ اکثریت گفتند: آری!!! درحالیکه راتسینگر یک محافظه‌کار درجه یک هست! چای شما خالی وقتی این نظرسنجی را دیدم ولوی زمین شدم و چنان خندیدم که نگو و نپرس. یاد اصولگرای اصلاح‌طلب افتادم و گفتم خب تا وقتی که بشر ناآگاهانه باور کند، باید اینگونه واژه به میدان بیایند و مردم هم کورکورانه و حتی با کمال میل اغفال خواهند شد.

حال پاپ جدید چقدر محافظه‌کار و اصولگرا هست با انتخاب نام خود نشان داد که حتی منی که سخنانش را گوش کرده و میشناختم، انتظار نداشتم اینقدر محافظه‌کار باشد. انتخاب نام، به معنی این هست که راهش ادامه دارد. در حالیکه که پیوس دوازدهم (۱۹۳۹ – ۱۹۵۸)حرف از تغییر و اصلاحات میزد و اینکار را اجباری برای نجات کلیسا میدانست. هنگامی که ژان بیست و سوم اصلاحات را شروع و شورای دوم واتیکان را افتتاح کرد و این شورا در زمان پاپی پُل (پاول) ششم، که اعیانی و اشرافیت مقام پاپ را رد کرد و البسه ساده را انتخاب کرد، اصلاحاتی را تصویب کرد (قبول و شناخت بقیه ادیان و گفتگو با انان، راحت کردن عالیمقام، کشیش اعظم و محترم، اسقف و کاردینال شدن قشرهای پایین جامعه و دگر اصلاحات اداری و مقامی). وقتی آلبینو لوچیانی (Albino Luciani) برای اینکه خواستش را برای دگرگونی و اصلاح کردن کلیسای کاتولیک نشان دهد نام دو پاپ قبلی را انتخاب کرد و خود را ژان پل اول (۳۳ روز در اواخر تابستان ۱۹۷۸) نامید. و حتی وقتی کارول وویتلا بظاهر اسم ژان پل دوم (۱۹۷۸ – ۲۰۰۵) را انتخاب و بسوی مردم رفت. این اسقف اسم بندیکتوس، اخرین پاپی که حکمرانی کاتولیک بر جهان و قرون وسطی در خواب میدید و خواستدار دخالت کلیسا در تمامی امور (از دماغ انگشتن کردن تا شرکت در انتخابات) مردم بود، را انتخاب کرد و با هلهله و تشویق و تمجید مردم بیلاخی بزرگ به اکثریت کاتولیک‌ها نشان داد و آنها نفهمیدن. تازه امیدوارند پاپی قدرتمند باشد چونکه فقط یک پاپ قدرتمند میتواند کلیسای کاتولیک را اصلاح کند!!! عجب ...

دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۴

قربانی برج‌ها در یک شطرنج جغرافیای سیاسی؟ - قسمت اول

با سلام ...

آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی!
محکوم کردن قضاتی که بجای روای عدالت در سرکوب و بیعدالتی شریک هستند، بخصوص قاضی مرتضوی!




دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و پنج
قربانی برج‌ها در یک شطرنج جغرافیای سیاسی؟ - قسمت اول


سرآغاز چندین جمله از کتاب برژینسکی (Zbigniew Brzezinskis) که در سال ۱۹۹۷ با عنوان "The Grand Chessboard" (تختهء بزرگ شطرنج) نشر شد:

"از آغاز روابط سیاسی خارج از قاره‌ها که پانصد سال پیش آغاز شد، اوراسیا (eurasia منظور تیکه زمینی که اروپا و آسیا را شامل می‌شود) مرکز قدرت جهان بود. (...) تا چه حد ایالات متحده آمریکا میتواند وضعیت اولیت قدرت جهانیش را نگه‌داری کند، به آن ربط دارد که چگونه یک آمریکای در کل جهان دستبکار شده با روابط پیچیده قدرت در اوراسیا برخورد خواهد کرد – و آیا خواهد توانست در آنجا جلوی یک قدرت بانفوذ و مخالف را بگیرد. (...) اینچنین اوراسیا یک تخته شطرنج هست که در آن در آینده هم جنگ برای اولیت حکمرانی جهانی اتفاق خواهد افتاد."

آشنا بنظر میاد، نه؟؟

هرکی خیال می‌کند که برژینسکی بعد از کناره گرفتن از مشاور امنیتی جیمی کارتر، فقط یک پرفسور پیری که جدی نباید گرفت، ساده هست یا خودش را بسادگی میزند. او بعنوان نبوغ فکری و تاسیس کنندهء "انجمن مشاوری برای ارتباطات خارجی" (۱) (معروف به Rockefeller-Thinktanks) و "کمیسیون سه جانبه" (Trilateral Commission) و نظریه‌پرداز مثل همیشه نفوذ زیادی دارد. دیک چنی (Cheney) در سال ۱۹۹۸ وقتی که هنوز رئیس هالیبورتون (Halliburton)، بزرگترین ارائه دهنده فنون برای شرکت‌های نفتی هنگامی که پروژه لوله‌کشی نفت در افغانستان به انان واگذار شد (۲)، بود جمله‌ای گفت که این نفوذ را آشکار می‌کند: "من هیچ زمانی بیاد ندارم که یک منطقه اینقدر سریع اهمیت زیادی گرفته مثل دریای خزر ..." برای برژینسکی بخاطر ذخایر زیرزمینی فراوان، "حل مسئله لوله نفت برای آیندهء محوطه خزر و آسیای میانه مهمترین نقش را دارد". در کتابش در مورد منطقه در فصلی بنام "بالکان اوراسیا" (۳) می‌نویسد:

"اگر مهمترین لوله‌های نفت منطقه همینطور از میان قلمرو روسی رد شود و به بازار فروش روسی در نووروزیشک (Noworosijsk) در کناره دریای سیاه برود، بدون اینکه روسیه زور بازویش را برخ بکشد نتیجه سیاسی‌اش آشکار خواهد شد. ناحیه یک منطقه سیاسی وابسه خواهد ماند و مسکو درمورد تقسیم ثروت ناحیه تصمیمگیری خواهد کرد. (...) در نتیجه باید نخستین عمل امریکا همکاری برای جلوگیری از کنترل منطقه توسط تک قدرتی باشد و تا اینکه جامعه جهانی بتواند بلامانع دست‌یابی دارائی و اقتصادی به آن داشته باشد. پلورالیسم جغرافیای سیاستی، فقط اگر شبکه‌ای از لوله‌های نفت و جاده‌های ترابری، از طریق دریای سیاه و عمان و راه زمینی، منطقه را با نقاط مرکزی اقتصاد جهان مربوط کند، واقعیت همیشگی خواهد شد."

ادامه دارد ...

(۱) Council on Foreign Relations

http://www.councilonforeignrelations.net & http://www.cfr.org/

(۲)Ein lange geplanter Krieg

(۳) وقتی در بالکان جنگ شد و دلیل سیاسی و اقتصادی مثل اکثر جنگهای این کره آبی معلوم نبود و همه از خود می‌پرسیدند "آیا ممکن هست که دولهای غربی این عملیات را واقعا بخاطر نجات جان انسانها انجام می‌دهند!؟" با اینکه این کتاب هنوز نشر نشده بود، فرضیه من این بود که این عملیات تمرینی برای خاورمیانه، بخصوص ایران، هست!!!





برای امضای تومار روی عکس فوق را کلیک کنید!

از اعدام حجت زمانی جلوگیری کنیم

دوشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۴

ضربه بر گیاهان

با سلام ...

یک مسئله علمی و برایم جالب

اینکه اگر در ژنتیک جانوران دستکاری کنیم میتوانیم شکل و شمایل و خصوصیات عوض کنیم میدانم. اینکه اگر جانوری ضربه مغذی بخورد معلول میشود یا اینکه ارگان و آلتی دیگر رشد نکند یا معمولی هم رشد نکند، میدانم.
اگر میخواهیم شکل و شمایل و مزه گیاهی را عوض کنیم باید ژن ها را دستکاری کنیم یا با گیاهی دیگر پیوند بزنیم (که همان تغییر ژن بدون کمک از آزمایشگاه هست) هم فکر کنم همه قبول داشته باشیم.
اما اینکه گیاهی ضربه بخورد و شکل و شمایل عوض کند نشنیده بودم تا دیدم و نزدیک هست بدون اینکه به ژن خودم دست ببرم، تغییر قیافه دهم و شاخ دربیاورم.
کاکتوسی خریده بودم.
Image hosted by Photobucket.com
این کاکتوس رشد کرد و خوب هم رشد کرد.
Image hosted by Photobucket.com
تا اینکه روزی از بالکن چند طبقه به پایین افتاد و رفتم برداشتم و برگهایی شکسته و جدا شده را بدور ریختم و بقیه را دوباره کاشتم تا شاید زنده بماند و هینطور هم شد. زنده ماند که هیچ بلکه به شکوفه برگ های تازه هم ادامه داد. اما از آن به بعد شکل برگها فرق کرده
Image hosted by Photobucket.com
همه میدانیم که اگر ضربه محکمی به مغز جانوری بخورد و ان زنده بماند به احتمال زیاد شکل (اگر هنوز در سن رشد هست) و خصوصیات و توانش عوض میشود و تقلیل پیدا میکند. اما تاقبل ازین سقوط نشنیده و ندیده بودم که گیاهان هم با ضربه میشود تغییر داد!!!
اگر یکی از دوستان درین مورد فرضیه ای ، پژوهشی میشناسد، لطف کند اسم (کتاب) یا آدرسی(اینترنت) معرفی کند

با تشکر




عکسهای تازه در آلبوم گل



ماده23

1- هر کس حق دارد کار کند. کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایتبخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

2- همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت دارند.

3-هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید.

4-هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.

در آلمان نزدیک بود این ماده و حق بشری پیاده شود که بلوک شرق سقوط کرد و خطر مساوات و حقطلبی ازبین رفت و حقوق بشر فقط واژه ای برای اشغال و بهانه ای برای جنگ شد. حتی نخست وزیر به اصتلاح سوسیال دمکرات آلمان چندی پیش فرمودند: هرکی هرجا و هرکاری برایش پیدا شد باید انتخاب کند و با کمک مدیر یکی از شرکتهای بزرگ هم اصلاحاتی به راه انداخت که اگر کسی بیکار شد، مجبور باشد برای ساعتی یک یورو کار بکند.
میدانم در خیلی از نقاط جهان کارگران روزی هم یک یورو نمیگیرند، اما وقتی اینجا به عقب برمیگردد چه آینده برای نقاط دیگر؟؟؟؟

دوشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۴

بررسی اصلاحات قانون اساسی حکومت اسلامی قم‌حوری قصمت اول

با سلام ...

نمیخواستم چیزی بگم اما خب دیدم اینهمه تعریف و تمجید از پاپا میشود گفتم منم تعریفی بکنم که حداقل حقیقت داشته باشد و الکی و دولکی نباشد:
شخصی به استادی کارول وویتلا ندیدم. مهارت درایتش در سیاست بینظیر هست. هیچ محافظه کاری ندیدم که بتواند با انتخاب نام (*) و دو هفته قول و حرف قشنگ، سی سال مردم را در انتظار اصلاحات بگذارد. حتی هنوز هم خیلی خیال میکنند الان زنده میشود و کلیسای کاتولیک را اصلاح میکند.

* ژان پل اول بخاطر درگیری باندی مابین اسقفهای اعظم مقتدر و جلوگیری ازینکه رقیبی به قدرت برسد به پاپی انتخاب شد. باندهای کلیسا خیال میکردند خواهند توانست این مرد خاکی را تحت کنترل قرار دهند. اما بزودی معلوم شد که کور خواندند و دستورات اصلاحات کلیسای کاتولیک ، بخصوص برای مقابله با فساد مالی در واتیکان و مالپرستی و مال اندوزی اسقفها اعلام و حتی امضا شد که ناگهان یک شخص سالم بعد از سی و سه روز پاپی مرد. واتیکان فوری بدون هیچگونه بررسی و معاینه اعلام کرد که پاپ مریض شد و مرد و فوری او را دفن کردند. کارل وویتلا به پاپی انتخاب شد و بنا به رسم راهت ادامه دارد اسم ژان پل را برای خود اتنخاب و قول داد که کلیسا را اصلاح کند و فوری دستورات ژان پل اول را لغو کرد و مردم را سی سال در انتظار گذاشت. مفت خوری و مال اندوزی و کلاه برداری در واتیکان به راه خود ادامه داد.
بگذریم، بقول معروف:


der papst ist tot
berlin bleibt rot


البسه اسقفهای اعظم هم همینطور :-)




بررسی اصلاحات قانون اساسی حکومت اسلامی قم‌حوری (قم بخاطر سلطنت باند قم و حوری هم بخاطر روال عوامفریبی : این دنیا کمر به خدمت من ببند و برای من بکش و بمیر تا اون دنیا یکی دیگر -متوجه هستید حتی در اون دنیا هم خودشان نه بلکه یک قدرت دیگر - پاداش شما را خواهد داد ... آفرین بر بندگان خوب)

در نوشته اول به دو بنده پنج و پنجاه و هفت میرسیم که بطور واضح با تغییرات کم وقاحت و اهداف قشر حاکم را نشان میدهد:

قبل از اصلاحات:
اصل پنجم
در زمان غيبت حضرت ولي عصر، عجل‏الله تعالي فرجه، در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و با قتوي، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است، كه اكثريت مردم او را به رهبري شناخته و پذيرفته باشند و در صورتي كه هيچ فقيهي داراي چنين اكثريتي نباشد رهبر يا شوراي رهبري مركب از فقهاي واجد شرايط بالا طبق اصل يكصد و هفتم عهده‏دار آن ميگردد.

اصل پنجاه و هفتم
قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران عبارتند از‏: قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضاييه كه زير نظر ولايت امر و امامت امت، بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال ميگرند. اين قوا مستقل از يكديگرند و ارتباط ميان آنها به وسيله رييس جمهور برقرار ميگردد.


بعد از اصلاحات:
اصل ۵
در زمان غيب حضرت ولي عصر "عجل الله تعالي فرجه" در جمهوري اسلامي ايران و ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و با تقوي، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است كه طبق اصل يكصد و هفتم عهده‏دار آن ميگردد.

اصل ۵۷
قواي حاكم در جمهور اسلامي ايران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضاييه كه زير نظر ولايت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال ميگردند. اين قوا مستقل از يكديگرند.


شناختن و پذیرفتن ولایت فقیه توسط اکثریت مردم در اصل پنج برداشته و در اصل ۵۷ کلمه مطلقه به "زير نظر ولايت امر و امامت امت، " اضافه شده.
فکر نکنم جای جرو بحث داشته باشد فقط یک نکته: هروقت در انتخابات شرکت کردید و بکنید و حال به هرکی رای دادید و بدهید یا حتی برگ سفید در صندوق انداختید و بیاندازید آری گفتن به این اصول هست و آری گفتن به این اصول نه گفتن به خودتان هست.

هنوز کسی نگفت که چرا و چگونه این اصلاحات مورد پذیرفت قرار گرفتند!!!!
میگویند امام حسین گفت: "اگه دین نداری لااقل آزاده باش"
متاسفانه ایشون نمیدانستند که در آینده مردم چقدر دین دار میشوند وگرنه حتما میفرمود: با اینکه دین داری، آزاده بمان!



آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی!
محکوم کردن قضاتی که بجای روای عدالت در سرکوب و بیعدالتی شریک هستند، بخصوص قاضی مرتضوی!

شنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۴

دوازدهتان بدر

با سلام ...


توماری برای نجات جان کبری رحمنپور




بزودی اصلاحات قانون اساسی جمهوری اسلامی و تبدیلش به قمحوری را در کنار هم اینجا خواهم اورد و امیدوارم که دوستان درین بحث شرکت کنند. بخصوص دوستان مقیم ایران توضیح بدهند که چگونه این اصلاحات قانون اساسی رای آورد. منکه هنوز سردرنیاوردم که اولیش چرا رای آورد اما میتونم حدس بزنم اما اصلا و ابدا توی مخم نمیرود که اینیکی چرا و چگونه رای اورد.
از بین بردن مقام بیخود نخست وزیری (منظور بیخود بودنش در قمحوری هست) قبول اما بقیه اصلاحات بطور واضح تقسیم مملکت بین آقایون خامنه‌ای و رفسن‌جانی را اعلام کرده بود، اصلاً حالیم نمیشود. مثل‌اینکه همیشه در صحنه بودن هم ازین گرفتاری‌ها دارد، وقتی همیشه در صحنه باشی روی صحنه چرتت میگیرد و بعد ازین اتفاقها می‌افتد و حالا بیا و درست کن!!!

احمد باطبی را فراموش نکنیم که او یکی از واقعترین قربانیان چرتهای ما در روی صحمه هست!

دوازدهتان بدر!!!