ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

دوشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۳

دستگیری ممنوع

با سلام ...

محسن زحمت کشید و این لوگو را درست کرد و من هم فضولی کردم و کمی تغییرش دادم:
کد لینک به لوگو در ستون سمت چپ قرار دارد!






تنها ماده ای که بطور کل رعایت میشود، و طرفداران و مدافعین قوی دارد.
اگر دولتی یا بانکی ملک و مالی را هم ضبت کند، تبصره دو را رعایت میکند:
ماده17
1-هر شخص ، منفردا یا به طور اجتماعی حق مالکیت دارد .

2- احدی را تمی توان خود سرانه از حق مالکیت محروم نمود .




نامه زیر را کمیته نویسندگان در زندان نوشته. دوستان اگر اطلاعات جدید از آرش سیگارچی دارند، لطف کنند و با آخرین آدرس که در نامه درج شده تماس بگیرند:

Subject: Iran: Journalist, Arash Sigarchi, detained

RAPID ACTION NETWORK

26 January 2005

RAN 03/05

Iran: Journalist, Arash Sigarchi, detained

The Writers in Prison Committee of International PEN is seriously concerned about Arash Sigarchi, after his arrest by the Iranian authorities. PEN considers him to be detained in violation of his right to freedom of expression and is calling for his release.

Sigarchi was editor-in-chief of Gylan Emroz and maintains an internet journal known as Panhjareh Eltehab. He was detained by the Ministry of Intelligence on January 17, 2005, and is still in detention in Lakan Prison in Rasht, situated 200 kilometres from Tehran on the Caspian coast. The Writers in Prison Committee has learnt that his detention was because of interviews he gave to the BBC World Service and Radio Farda. At present, Sigarchi is denied access to a lawyer, and the judicial authorities have demanded a substantial amount of bail money for his release.

Background
Arash Sigarchi was previously a journalist at the daily Bahar, a reformist newspaper that was banned in 2000, and has translated a book entitled Headline Writing, which remains unpublished. Sigarchi is a member of the Journalists Association of Iran and Reporters sans frontières.

Sigarchi was previously detained in August 2004, after he published a report in his internet journal about a recent gathering at a Tehran cemetery marking the anniversary of the execution of several thousand political prisoners in 1988. He was detained for two days before being released. Sigarchi is a critic of the regime, and has used his internet journal to criticise the Regime's treatment of other on-line journalists.
The Iranian authorities have closed down as many as a hundred publications over the last five years. This clamp down on the traditional media, has led to the internet becoming one of the few venues where dissenting opinions can be expressed. However, since September 2004, the regime has focused its attention on censoring internet communication, resulting in the arrest of a number of individuals who have expressed dissenting opinions on-line.

Please send appeals:
- Expressing serious concern about the arrest of Arash Sigarchi, and
calling for his immediate and unconditional release;
- Seeking assurances that he is not being ill-treated in detention.

Appeals to:

Leader of the Islamic Republic
His Excellency Ayatollah Sayed `Ali Khameni
The Presidency
Palestine Avenue
Azerbaijan Intersection
Tehran
Islamic Republic of Iran

President
His Excellency Hojjatoleslam Sayed Mohammad Khatami
The Presidency
Palestine Avenue
Azerbaijan Intersection
Tehran
Islamic Republic of Iran
Khatami@president.ir

Head of Judiciary
His Excellency Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahrudi
Head of the Judiciary
Ministry of Justice
Park-e Shahr
Tehran
Islamic Republic of Tehran
Fax: +98 21 879 6671 or +98 21 640 4018/4019 (Please mark "care of Director
of International Affairs)
Iripr@iranjudiciary.org(Public Relations Dept.)
Rahimi@iranjudiciary.org(Relations Director)

For further information, please contact Sara Whyatt at the Writers in
Prison Committee of International PEN, 9/10 Charterhouse Buildings, London
EC1M ZAT, United Kingdom. Tel:+44(0) 207 253 3226 Fax: +44 (0) 207 253 5711
email:swhyatt@wipcpen.org


در ضمن مجتبی بعد از هشتادوهشت روز آزاد شد!
خب حالا بقیه زندانیان سیاسی را آزاد کنید و آقای مرتضوی بقیه مجرمین، شکنجه گران و سرکوبگران را دستگیر تا ببینیم چه میشود!

پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۳

کمی از آلمان

با سلام ...
توجه توجه:
هنوز خواستار آزادی آرش و مجتبی و دگر زندانیان ساسی هستم و تقاضای دستگیری و مجازات آقای مرتضوی دارم.


گزارشگران بدون مرز "انتخاب بهترین وبلاگ مدافع آزادی بیان" را براه انداختند و از همه دعوت به شرکت کردند. لینکش در ستون وبگردی (سمت چپ) هست.

دوستان دو تومار برای اعلام مخالفت خود با حمله آمریکا براه انداختند که لینکهایشان در ستون مخالفت و پتیشین موجود میباشد.
البته من آنی که در قصمت پتیشین هست امضاء نمیکنم چونکه دقیق نیست و میشود بعنوان حمایت از قمحوری استنبات شود.

به کجا داریم میرویم؟ وقتی علم کالا شود!
بعد ازینکه دادگاه قانون اساسی آلمان راه را برای پولی شدن دانشگاه ها باز کرد، صدای یکی از ابرمردان اقتصاد آلمان بلند شد:
"پانصد یورو بعنوان شهریه کم هست، بایستی خیلی بیشتر باشد تا دانشگاها با دانشجویان مثل یک مشتری رفتار کنند."

مثل اینکه بزودی در آلمان هم باید علم رو کیلویی خرید.
وقتی دانشجو مشتری باشد و علم و هنر و فرهنگ به کالا تبدیل شوند یا بهتر و درستتر بگویم به کالا تقلیل یابند ...

دوستی سوال کرد:
دوست عزیز اگر بین اقای بوش و دجالی مثل خامنهای فرق نیست پس میشه بگی یک ادم هوچی مثل اقای مایکل مور چطوری هنوز سرش روی تنش فرض کن این اقا ایران بود باز هم بین بوش و خامنهای فرق نیست واقعا در عجبم کاش تمام شباهتها همینطوری بود.

خیال کردم به این سوال جواب دادم. ببین دولتمردان آمریکا در دهه 50 و 60 کم فیلمساز و روزنامه نگار و نویسنده آزار و اذیت و به زندان و انهم فقط بخاطر افکارشان نینداختند و یا بقول معروف "خودکشی" نکردند (وقتی روزنامه نگاری با البسه در وان حمام که پر از آب بود، کشته پیدا میشد و قبل از هر پژوهشی رسانه های وابسته فوری پخش میکردند که خودکشی کرده، همه میدانستند که بدست سازمان سیا بقتل رسیده). دادستانهای مخوف تر و بیرحم تر از مرتضوی داشتند و
تنها فرق "آمریکا" و "ایران" درین هست که مردمش آنقدر در مقابل‌شان ایستادند و برای حقوق خود مبارزه کردند تا مامورین و مزدورین در اونیفرم و شخصی ملایمتر و مجبور به مسالمت تقریبی شدند.

بهرام جان جواب سوالت را داده بودم. فرق بین این "رهبر" و ان "رهبر" نیست بلکه این ما هستیم که باعث این فرق میشویم.

بعدش هم تاکتیکی که مایکل مور یا روبرت انتون ویلسون بکار بردند این بود که خودشان خود را جدی نگرفتند و خود را یک دیوانه به عموم معرفی کردند وگرنه آنها هم به سرنوشت مومیا دچار میشدند.




کمی از آلمان:

قبل از واژگونی بلوک شرق، در آلمان غربی، دانشگاهای دولتی بطور کل مجانی بود و دانشجویان نیازمند، ماهانه پولی برای معاش خود میگرفتند که نبایستی پس میدادند. کاهم میکردند نبایستی برای صندوق بازنشستگی پولی میدادند و در ضمن هفت سال برای بازنشستگی حساب میشد. قشرهای دیگر هم مزایایی داشتند که بینظیر بود و با اینهمه خرج برای مردمی که نداشتند و کم داشتند، ثروتمندان ثروتمندتر شدند و حقوق حقیقی (حقوقی که ارزشش بر پایه توان خرید میباشد و نه مقدار. برای مثال با اینکه در همان مدت حقوق کارگران هم افزایش یافت، اما حقوق حقیقی کارگران 13% کمتر شد، یعنی با اینکه بیشتر میگرفتند، کمتر میتوانستند باهاش خرید کنند) قشرهای بالا هم 66% افزایش یافت.
بعد از سرنگونی بلوک شرق و خیال از بین رفتن "ویروس مساوات" اشخاصی که مجانی به دانشگاه رفتند و از صندوق عموم تازه بهشان پول هم داده شد، شروع به تعویض قوانین کردند. کمکهای مالی باید پس داده شود که هیچ بلکه دانشگاه قرار هست پولی شود. یعنی اگر پولدار نباشی و نیاز به پول داشته باشی، وقتی درست تمام شد چنان مقروضی که ناچاری سرت را پایین بیندازی و حرف گوش کنی و اعتراض نکنی تا کار بهت بدهند و تو از بار قرض بیرون بیایی. البته اگر برای خرید ماشین و خانه و ... قرضهای دیگر نگیری و در نظام نوین برده داری گیر نیفتی.
سکوت محض و همکاری در چپاول و نابودی طبیعت تا قروضی که بجای کم شدن، افزون میابد بتوانی بدهی.

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۳

فلسفه بافی کوتاهی در مورد "دوست" و "دشمن" و مقابله و اتحاد

با سلام ...

فلسفه بافی کوتاهی در مورد "دوست" و "دشمن" و مقابله و اتحاد:

نمی‌گویم با "آمریکایی" متحد نشو و باهاش همکاری نکن، بلکه نه با هر آمریکایی. "بوش" هیچ فرقی با حکام امروزی ایران نمی‌کند. همانقدر متعصب و خشک و زورگو و زرپرست هست. تنها فرق "آمریکا" و "ایران" درین هست که مردمش آنقدر در مقابل‌شان ایستادند و برای حقوق خود مبارزه کردند تا مامورین و مزدورین در اونیفرم و شخصی ملایمتر و مجبور به مسالمت تقریبی شدند.
بلکه بنظر من باید با "آمریکایی" متحد شد و باهم در مقابل "بوش"ها و دگر "آقا"یان ایستاد.




ماده16

1- هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچ محدودیت از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت یا مذهب با هم دیگر زناشویی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی می باشند.

2- ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود .

3- خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره مند شود.

1- مگر خودش و یا والیدنش نژادپرست یا متعصب مذهبی یا فقط مذهبشان را باور داشته باشند.
2- البته در کره ای دیگر که در جامعه امروزی گر نژادپرست و مذهبی هم نباشی، فشار وارده مجبورت میکند از روی ناچارگی ازدواج کنی تا نارضی شوی و بمانی.
3- البته فقط موقعی که نیاز به کارگر جدید و پرداختکنندگان تازه برای بیمه بازنشستگی داشته باشند.

پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۳

به یادبود جون اُ نیل (John O'Neill) - قسمت دوم

با سلام...

دوستان سکوت نکنیم


آخرين خبر از بازداشت آرش سيگارچي، سردبير "گيلان امروز"

طبق آخرین اخبار رسیده توسط پدر آرش سیگارچی، دادگستری رشت، برای سردبیر "گیلان امروز" به اتهام مصاحبه با رادیو های بی بی سی و رادیو فردا قراری به مبلغ دویست میلیون تومان صادره نموده که با توجه به عدم حمایت گسترده از این روزنامه نگار، تهیه مبلغ قرار صادره، از سوی والدین این روزنامه نگار امکان پذیر نمی باشد و اساسا تعیین چنین قراری تنها با هدف در زندان نگه داشتن سیگارچی، آن هم به مدت طولانی صادر شده است.
منبع: اخبار گویا

آرش سيگارچي در بند بي‌مهري اسطوره‌هاي دنياي مجازي وبلاگ پیام ایرانیان

بت ها مُرده اند ، آرش تنهاست ... وبلاگ این خانه سیاه هست





دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و سه
به یادبود جون اُ نیل (John O'Neill) - قسمت دوم
(...)
طالبان از اوایل سال ۲۰۰۱ بخاطر تحریم سازمان ملل تحت فشار اقتصادی قرار گرفته بودند. بعد از قصب قدرت توسط بوش، هیات رهبری آمریکا تمام کوشش خود را روی طالبان و لوله نفت متمرکز کرد. اوایل سال زیر نظر سازمان ملل و گزارشگر خصوصی کوفی عنان، فرانسس وندرل (Francesc Vendrell)، مذاراک مخفی "۶+۲" شروع شد، که در آن شش همسایه و امریکا و روسیه درمورد وضعیت افغانستان به جر و بحث پرداختند.

در بعضی از نشست‌ها نمایندگان طالبان هم بودند، همینطور در نشست ژوئیه ۲۰۰۱ در برلین که بنا بر توضیح وزیر خارجه اسبق پاکستان، Naif Naik، بحث به "تشکیل دولت اتحاد ملی" رسیده بود و "اگر طالبان قبول می‌کردند، کمکهای مالی و اقتصادی فوری رایج می‌شدند." او در یک مصاحبه با تلویزیون فرانسوی ادامه داد: "لوله‌های نفتی از ازبکستان و قزاقستان می‌توانستند ادامه سازی شوند." رئیس مذاکره‌گران آمریکایی درین جلسات، توم سایمنسTom Simons، آشکار و واضح طالبان و پاکستان را تحدید کرد: "یا طالبان طوری که ازشان خواسته می‌شود، رفتار می‌کنند، یا اینکه پاکستان آنها را قانع می‌کند چنین کنند، یا اینکه ما راه دیگری انتخاب می‌کنیم." کلماتی که او درین رابطه انتخاب کرد چنین بودند: "یک عملیات ارتشی". این مذاکرات بعد از یک جلسه در دوم اوت و ملاقات نمایندگان طالبان با سفیر آمریکا، کرستین روکا Christine Rocca، ناتمام بکنار گذاشته شدند. در فوریه طالبان گفتند که حاضرند بن لادن را تحویل امریکا دهند اما بنا به گزارش بریسارد و داسک (۸)، در امریکا از ژوئن شروع به فکر کردن درمورد عملیات ارتشی کردند.

این چه سنجشی بود که در فوریه ۲۰۰۱ کردند؟ آیا همان اندیشه سال ۱۹۹۶ بود ، وقتی که سودان میخواهست بن لادن را تحویل آمریکا بدهد و انها قبول نکردند و بنا به گزارش واشنگتن پست (۹) تصمیم گرفتند "با او مانند یک جنگجوی جنگ مخفی رفتار کنند"، یعنی از او بعنوان یک همرزم در یک "جنگ مخفی" استفاده کنند؟؟؟ همان سنجشی که باعث شد جلوی تحقیقات اف‌بی‌آی (پلیس فدرال آمریکا) بعد از بمبگذاری در برج خُبر در عربستان سعودی (۱۹۹۶) و حمله به یو‌اس‌اس کُل (ناو جنگی آمریکا، USS Cole، ۱۹۹۸) بگیرد؟ همانطور هم درمورد تحقیقات ضد خاندان بن لادن در امریکا و کارهایشان برای انجمن‌های "خیریه"؟ بخاطر همین عدم فعالیت دستور داده شده "شکارچی ارشد تروریست‌ها" (نیویورک پست) جون اُنیل (John O'Neill) در ژوئیه ۲۰۰۱ بعد از ۳۰ سال قدمت کار استعفا داد؟؟؟

سفارت امریکا در یمن –محل تولد پدر بن لادن و وطن یکی از تروریستهایی که به ناو جنگی یو‌اس‌اس کُل حمله کرده بودند- اوایل سال ۲۰۰۱ از برگشت او برای ادامه در تحقیقاتش درمورد شبکه تروریستی، بخاطر "دلایل دیپلماتیک" و رفتار "رمبو مانند" مامورین، جلوگیری کرد.

رئیس ضد-ترور اسکاتلند یارد بریتانیا در یادبودی برای همکارش گفت: "من نمیخواهم تروریستی که او شکارش می‌کند، من شاهد بودم که او چگونه زمین و زمان را تکان می‌دههد". پس او یک آدم سرسختی و مناسب برای شکار تروریست‌های متعصب بود، البته تا وقتی این تروریستان زیر پوشش سازمان سیا و سیاست-نفت نباشند. بنا به گزارش نیویورک تایمز (۱۰)، بعد از استعفای اُنیل در اوت ۲۰۰۱ که تحقیاتی هم ضدش شروع شده بود، او بخاطر "کله‌شقیش" و "خشونتش" اکثرا با سازمان‌های مخفی و دفتر دولت گلاویز می‌شد:

هنگام یک جلسه در فلوریدا او یک کیفی با مدارک حساس اف‌بی‌آی در هتل فراموش کرد که گم شد و روز بعد صحیح و سالم پیدا شد. با اینکه او فوری اشتباهش را گزارش داد، تحقیقات ضد او آشکارا بوقوع پیوست. بنا به گفته همکارانش یک "عملیات به لجنکشی" بود. بخاطر اینکه، بدون اینکه خودش بخواهد و سعی بکند، او را کاندید برای مقام یک مشاور امنیت ملی کرده بودند. اما سراخر بعد از موفقیت شغلی عالی در اف‌بی‌آی در سن ۵۰ سالگی رئیس امنیت برج‌های دوقولو شد، و اول سپتامبر کار خود را شروع کرد. بعد از برخورد اولین هواپیما به برج، او با پسرش تلفنی سخن گفت و بعد ازینکه او را در جای امن دانست برای کمک بداخل برج رفت و مرد.

(۸)http://www.guerrillanews.com/newswire/doc221.html

(۹)http://www.washingtonpost.com/ac2/wp-dyn?pagename=article&node=&contentId=A61251-2001Oct2

(۱۰)New York Times

مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز

چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۳

دوستان سکوت نکنیم

با سلام...

دوستان سکوت نکنیم

آرش سيگارچي زنداني شد

روز گذشته(دوشنبه) آرش سيگارچی سردبير روزنامه گيلان امروز طی حکمی به زندان لاکان رشت منتقل شد.
آرش سيگارچی روز يکشنبه نيز به دادگاه احضار شد و ادامه اين دادگاه به امروز(دوشنبه) موکول شد. از اتهامات آرش سيگارچی می توان به مصاحبه با «راديوفردا» و «بی بی سی» اشاره داشت. آرش سيگارچی هم اکنون در زندان لاکان به سر می برد و احتمال افزايش مدت زمان زندانی شدن وی زياد است.
آرش سيگارچی متولد سال ۱۳۵۷ رشت است. سيگارچی مدت ۳ سال سردبير روزنامه گيلان امروز است . هم چنين وی عضو انجمن روزنامه نگاران ايران و عضو روزنامه نگاران بدون مرز جهان است.

منبع: هفته‌نامه ارتباط

نامه مریم هوله و هومن عزیزی به جری کروسا ریاست انجمن جهانی قلم درباره دستگيري آرش سيگارچي

اعتراض به دستگیری آرش سیگارچی-شاعر و روزنامه نگار و هشداری به رسانه های فارسی زبان خارج از کشور

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۳

شایعه

با سلام ...

شایعه!!!
دیروز گفتم که دولت امریکا شایعه را نفی کرد و این اشتباه بود. نفی نکرد بلکه گفت که گزارش هرش در مجله نیویورکر برداشتهای اشتباهی دارد.



اجراي حكم اعدام هواپيماربايان متوقف شد“
سخنگوي قوه‌ي قضاييه در اين رابطه و اجراي حكم اين افراد در جمع خبرنگاران رسانه‌ها گفت: بر اساس گزارشي كه به رييس قوه‌ي قضاييه داده شده، دو تن از اين متهمان 17 و 18 ساله هستند كه دستور توقف اجراي حكم صادر شد تا مجددا بررسي شود.
منبع ایسنا
البته برای کمک به لغو این حکم دو تومار درسته شده:
Stop Execution 3 of Us
برای نجات جان خالد حردانی و فرهنگ منصوری بپا خیزید


ماده15

1- هر کس حق دارد ، که دارای تابعیت باشد.
2- احدی را تمی توان خود سرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.

البته اگر ایرانی فضول نباشی!!!

دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۳

به یادبود جون اُ نیل (John O'Neill) - قسمت اول

حق ماندنى و باطل رفتنى است

ما خواستار آزادی اميد معماريان و روزبه مير ابراهيمي و دگر صاحبان قلم هستیم. ما خواهان پاک شدن اعترافاتی که زیر زور و شکنجه از بقیه دوستان گرفته شده هستیم. آزادی بیان حق هر بشری هست و زیر پا گذاشتن این حق را جرم میشناسیم، بنابرین خواستار دستگیری و محاکمهء مهره هایی که این حق را زیر پا میگذارند (مجرمین) هستیم، اللخصوص سعيد مرتضوي.

با سلام ...

کسی نمیخواهد مفهوم وطن را عوض کند. بلکه از خود بپرسید این چه مفهومی هست که بخاطرش با مستعمرین و چپاولگران وطن همکاری میکنیم؟؟؟



دوستان گفتند که در شعر بالا که از سعدی هست »اعضای یکدیگرند« غلط و درستش »اعضای یک پیکرند« هست. تا جایی که بنده بیاد دارم مانند بالا در دبستان اموختیم و در کلیات شیخ سعدی از نسخه تصحیحی آقای محمّد علی فروغی هم نوشته »اعضای یکدیگرند«.
لطف کنید و اگر نکات دقیقتری میدانید خبر دهید!



شایعه؟؟؟؟؟؟؟
چند ماه پیش گفته بودم وقتی ساکت هست به این معنی نیست که خبری نیست بلکه فقط رسانه های وابسته اجازه ندارند از عملیاتها و اعمالی خبر دهند.
خبری پخش شده که البته دولت امریکا نفی میکند:
در سه ماه اخیر کماندوهای مخفی آمریکایی برای بررسی و پژوهش و یافتن اهداف از مرز پاکستان در داخل ایران وارد عمل شدند.



دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و سه

به یادبود جون اُ نیل (John O'Neill) - قسمت اول

در قسمت پیش (۱) حرف از جلوگیری تحقیقات پلیس فدرال ایالات متحده آمریکا اف‌بی‌آی ضد شبکهء تروریستی بن لادن از سال ۱۹۹۶ و اینکه برادرانش که در لیست مشکوکان به تروریستی بودند با خیال راحت بعد از ۱۱ سپتامبر از آمریکا خارج شدند. اواخر سال ۲۰۰۱ کارشناسان سازمان‌های مخفی و گرداندگان صفحهء Intelligence Online (۲)، ژان شارل بریسارد و ژول داسک، کتابی (۳) نشر می‌شود که این حقیقت ممنوع را تأیید می‌کند: جون اُنیل (John O'Neill) مدیر‌بخش اف‌بی‌آی که از سال ۱۹۹۳ مأمور تحقیقات ضد بن لادن بود، اوت ۲۰۰۱ بعنوان اعتراض به این جلوگیری‌ها از سمت خود استعفاء داد.

اُنیل به مؤلفین چنین گفت: "بزرگترین مانع تحقیقات ضد تروریست‌های اسلامی مصلحت شرکت‌های نفت آمریکا و نقش عربستان سعودی بود." اینکه اُنیل از مقام رئیس پلیس استعفا داد و شغل ریاست امنیت برج‌های دوقول را پذیرفت و در فاجعه ۱۱ سپتامبر به قتل رسید، مانند یک طرح هالیوودی می‌ماند، اما حقیقتی فجیع هست. جولیو گُدِی (Julio Goday) در یک مناظره (۴) تزهای بیسارد و داسک را خلاصه می‌کند:

"مؤلفین می‌نویسند که هدف اصلی آمریکا محکم کردن رژیم طالبان و به این طریق دستیافتن به ذخایر نفتی آسیای میانه، بود. برای آمریکا تا اوایل اوت ۲۰۰۱ طالبان "یک چشمه تثبیت در آسیای مرکزی، که ساخت لوله نفتی که چاه‌های نفت ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان را از میان افغانستان و پاکستان به اقیانوس هند متصل می‌کرد" بود (۵). ادامه می‌دهند که تابحال "ذخایر نفتی آسیای مرکزی توسط روسیه کنترل می‌شود. دولت بوش می‌خواهد این وضعیت را تغییر دهد." اما وقتی با امتناع طالبان از قبول کردن شروط آمریکا، روبرو شدند، تغییر سیاست دادند: از سیاست انرژی به ارتشی. بریسارد در یک مصاحبه در پاریس گفت که نماینده آمریکا در یک نقطه معین مذاکره به طالبان گفت: یا اینکه پیشنهاد ما که فرشی پر از طلا باشد قبول می‌کنید یا ما شما را زیر فرشی از بمب قبر می‌کنیم."

فرش بمبی شکر برج‌های دوقولو بدون مشکلی گذاشته شد و لیلا هلمز (۶) هم که اوایل ۲۰۰۱ از طرف طالبان (؟!؟) استخدام شد تا تصویر دولت جبار طالبان را برای جهانیان خوش‌آیند کند، دیگر نتوانست کاری برایشان کند. حال میپرسید که چرا علامت سوال بعد از طالبان؟ خب رسما طالبان او را استخدام کردند اما ارتباطات و فک و فامیلش را نگاه کنیم و زمان استخدام (قبل از فاجعه و هنگامی که هنوز سعی میشد با طالبان معاملات شود) به شک می‌افتیم. لیلا هلمز دختر یکی از وزرای سابق افغانستان و خواهرزادهء رئیس اسبق سازمان سیا ریچارد هلمز (Richard Helms) هست. بنا به گزارش داسک و بریسارد او یک نوع ماتا هاری (۷) بود که از اوایل سال تجارت مابین طالبان و سازمان سیا را هدایت میکرد. هلمز مشاور نزدیک ملا عمر را برای مذاکره در سطح بالا به واشنگتن آورد.

ادامه دارد ...
(۱) قسمت بيست و دو - رابطهء بوش و بن لادن (Bush-Bin Ladin-Connection)

(۲) http://www.intelligenceonline.com/p_index.asp

(۳) Jean-Charles Brisard & Guillaume Dasquie - "Bin Laden - la verite interdite"

(۴) http://globalresearch.ca/articles/GOD111A.html

(۵) بعد دوستان در پخش دروغ رهایی‌بخش بودن ارتش امریکا کمک کنند. این چه رهایی هست که اول به جان می‌اندازند تا منت بگذارند که نجات دادند.

(۶)Laila Helms http://www.villagevoice.com/issues/0124/ridgeway.php

(۷)Mata Hari رقاصه ای که در جنگ جهانی اول برای هردوطرف جاسوسی میکرد و در سال 1917 بدست فرانسوی ها اعدام شد!

جمعه، دی ۲۵، ۱۳۸۳

فلسفه ای اندر حکایت و پیرامون ساختمانی خیالی بنام کشور!

با سلام ...

فلسفه ای اندر حکایت و پیرامون ساختمانی خیالی بنام کشور!

کشورها که ساختمانانی خیالی هستند اما بخاطر باورمان این تخیل یک واقعیت بوده و هست و تا ادامه باورمان خواهد ماند.
در هر کشوری، هر گروهی یا قومی و ملتی یک مشت دزد و ادم کش بوده و هست که اول گروه و قوم خود و بعد دیگر اقوام و گروهان را چپاول و استعمار میکنند. هردفعه عده ای ازین راهزنان قوم و قبیله متحد میشوند و تا وقتی که قوم و قبیله ای که از میانشان امده اند در محدوده ساختگی اقلیت هستند نامهایی مانند "مافیا" رویشان میگذاریم و اگر این قوم اکثریت را در محدوده ساختگی تشکیل میدهند، دولت نامیده میشوند که این خود درایت سیاسیشان را نشان میدهد. البته گه گاهی هم "مافیا"ی قومی که اقلیت هست با فریب اکثریت قوم خودش و از پشتیبانی کامل اقوام برخوردار میشود و اینچنین زورش بر "مافیا"ی قوم اکثریت میچربد و دولت میشود (مثال: آفریقای جنوبی قرن پیش یا اسرائیل).
ادامه درایتشان را در دشمن سازی برای مردم مقیم در مرز دایر دیده میشود. برای حفظ ظاهر و فریب افکار عمومی گروهی دیگر را بعنوان مقصر معرفی میکنند و مدرک هم ارائه میکنند که هر گروهی (ملت، قوم، قبیله و ...) عده ای که دستشان به جان و مال مردم آغشته هست، دارد. البته که ما همه دوست نداریم گر در گروه مان مقصری بود و هست، اعضای گروهای دیگر ما را هم مقصر بدانند، اما عادت داریم گر مقصری در گروهی بشناسیم همه اعضای ان گروه را مقصر بشماریم.
و تازه قدرتی که در استعمار و چپاول و سرکوبمان مستقیماً دست دارد به هر صورتی قبول میکنیم و یا محافظ خود میپنداریم.




ماده14

1- هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.

2- در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی توان از این حق استفاده نمود .

امروزه در اکثر کشورها، حتی آنانی که قبلا بطور کامل به این ماده توجه داشتند چنین رفتار میشود:
1. چنان بلایی سرت بیاورم و اذیتت کنم که تو غلط بکنی خیال کنی کَس هستی!
2. مگر پول فراوان از مردم زحمت کش دزدیده باشی و بروی سوییس، اینقدر ازت مهمانداری میکنیم تا دولتی کشورت تو را ببخشد.


این بیتفاوتی مان نصبت به حقوقمان هست که باعث شده بکنار یا در کوزه گذاشته و پایمال و دور زده شود!!!




برای کمک معنوی و اعلام حمایت از پناهجویان ایرانی در استرالیا میتوانید این تومار را امضاء کنید.

چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۳

زرنگند یا به بیخیالی و حماقت مردم مطمئن

حق ماندنى و باطل رفتنى است

ما خواستار آزادی اميد معماريان و روزبه مير ابراهيمي و دگر صاحبان قلم هستیم. ما خواهان پاک شدن اعترافاتی که زیر زور و شکنجه از بقیه دوستان گرفته شده هستیم. آزادی بیان حق هر بشری هست و زیر پا گذاشتن این حق را جرم میشناسیم، بنابرین خواستار دستگیری و محاکمهء مهره هایی که این حق را زیر پا میگذارند (مجرمین) هستیم، اللخصوص سعيد مرتضوي.

با سلام ...

ماده13

1- هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.

2- هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد.

آره جان عمه تان. بخاطر همین هم اینهمه مرز و سیم خاردار و پلیس و ارتش و گفت و زهرمار تا ازین ماده دفاع بشود.
به امید بیداریمان و فشار فراوان آوردن بر روی حکام و دولتها و برقراری واقعی حقوق برای همه و واقعا هرکس!!!



زرنگند یا به بیخیالی و حماقت مردم مطمئن!؟

بعد از اینکه برای حقوق بازنشستگی هم باید مالیات داد و کوچک و بزرگ درصد بیمه‌شان بالا رفت و اما هنوز سیاستمداران بیمه بدون پرداخت هستند، صداها بلند شد که انها هم باید برای مخارج درصدی از حقوقشان را مثل همه پرداخت کنند. بعد از کشمکش و قیافه و ناز آمدن، قبول کردند و نقشه‌ای ارائه!!!! از حقوق سیاستمداران هم قرار است برای بازنشستگی و بیمه و ... درصدی برداشته شود، اما قبل از اینکه قانون به رسمیت برسد، قرار هست که حقوقشان ۱۰۰ درصد افزایش یابد! همینجا چهرهء کریه و واقعی سیاست و مفهوم اصلی این کلمه را میشود دید و فهمید.



گذری به تاریخ آلمان:

از همان شروع (۱) قلمرو (رایش) اول (regnum teutonicum – königreich der deutschen) بنام قلمروی شاهی آلمانها که از پنچ اقوام ژرمن (فرانک‌ها، ساکس‌ها، تورینگ‌ها، شواب‌ها و باواری‌ها) و تبیدلش به امپراطوری مقدس روم-آلمان (heiliges römisch-deutsches reich) بعد از اینکه تاجگذاری یک از شاه‌ها و ملوک آلمان به امپراطور توسط پاپ اعظم وقت و سپس زیر سلطه درآوردن بقیه دوک‌ و شاهزاده و امیر نشینان ژرمن و غیرژرمن منطقه، امپراطوری آلمان تا برقراری جمهوری در سال ۱۹۱۸ ملوک‌الطوایفی بود و ماند. گهی با امپراطور و دولت مرکزی قوی و گهی با تقسیم قدرت مابین شاهزاده‌ها و دوک‌ها و امیران.


حال یک مثال: شاهزادگان هسن (hessen) تجار مخوفی بودند. کالایشان بندگان سالم و قویشان بودند. که تعلیم و تربیت سربازی میشدند و بعنوان جنگجو و مزدور به خارج کرایه داده می‌شدند. یک نکته از کنت (به آلمانی گراف graf) فردریک دوم در قرن هیجده میلادی: قرارداد بسته بودند که شاهزاده بغیر از کرایه برای هر سرباز کشته شده انعام اضافی بگیرد. یعنی هرچه بیشتر کشته، ثروت بیشتر. فردریک نزد یکی از ژنرال‌هایش اظهار تاسف کرد: »مردان شما به سختی کشته می‌شوند و می‌میرند. فراموش نکن خزانه‌ام خالی‌ست.«


(۱) ۲۱ ژانويه ۹۱۱ دوک (به المانی: هرتسوگ herzog) فرانکها کنراد اول بعنوان شاه آلمان انتخاب شد.

دوشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۳

قاراش میش

حق ماندنى و باطل رفتنى است

ما خواستار آزادی اميد معماريان و روزبه مير ابراهيمي و دگر صاحبان قلم هستیم. ما خواهان پاک شدن اعترافاتی که زیر زور و شکنجه از بقیه دوستان گرفته شده هستیم. آزادی بیان حق هر بشری هست و زیر پا گذاشتن این حق را جرم میشناسیم، بنابرین خواستار دستگیری و محاکمهء مهره هایی که این حق را زیر پا میگذارند (مجرمین) هستیم، اللخصوص سعيد مرتضوي.

با سلام ...

ایندفعه بهاری ندیدیم تا زمستان آمد. جای شما خالی امروز یک آب و هوای بهاری اینجا هست که نگو و نپرس. عجب سال قاراش میشی بود و عجب سال قاراش میشی خواهد شد!!!

بعد از خرابکاری بخاطر تنبلی منجر ز تعطیلات ربعی از ساعت انگشت کوچک دست چپم درد گرفت. عجب ز دست چیزهای نشنیده. شکم درد و سرد درد قبل و بعد از خرابکاری شنیده بودم اما انگشت کوچک دست چپ؟؟؟ وای دارم غش میکنم از خنده. آخه حال ادم هم گرفته باشد و بعد این دنیا نمیگذارد ناراحت باشم و بطریقی منو بخنده می آورد. بگذریم ...



ماده12
احدی در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار گیرد

در ایران درست برعکس این قانون رفتار میشود: احدی که پایش را ز گلیمش درازتر کند در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود باید مورد مداخله های خود سرانه مزدوران حکام (بقول خودشان امت اسلام)واقع شود و شرافت و اسم و رسمش باید مورد حمله قرار گیرد و به لجن کشیده شود . هر کس خیال کرد حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات باید ازین احد دفاع کند ، مورد حملات قانون و قشر حاکم و مزدورانش قرار میگیرد و با حمایت قانون و قضات به زندان میفتد.

جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۳

رابطهء بوش و بن لادن (Bush-Bin Ladin-Connection)- قسمت آخر

حق ماندنى و باطل رفتنى است

ما خواستار آزادی اميد معماريان و روزبه مير ابراهيمي و دگر صاحبان قلم هستیم. ما خواهان پاک شدن اعترافاتی که زیر زور و شکنجه از بقیه دوستان گرفته شده هستیم. آزادی بیان حق هر بشری هست و زیر پا گذاشتن این حق را جرم میشناسیم، بنابرین خواستار دستگیری و محاکمهء مهره هایی که این حق را زیر پا میگذارند (مجرمین) هستیم، اللخصوص سعيد مرتضوي.

با سلام ...

دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و دو

رابطهء بوش و بن لادن (Bush-Bin Ladin-Connection)- قسمت آخر

(...)
(...)
(...)
همدیگر را میزنند، با هم آشتی میکنند. همان وقتی که خانواده‌اش ماموریت ساخت را گرفت اسامة در سودان بود و وزیر دفاع آنوقت سودان (۱۹۹۶) ژنرال اِروا به واشینگتن پست گفت که حاظر هستند او را تحویل آمریکا دهند. اما دولت آمریکا این تقاضا را نپذیرفت، شایعه کردند که میترسند اگر اسامة را دستگیر کنند بر ضد خاندان اشرافی در عربستان سعودی شورش شود. آنها به سودان توصیه کردند که کاری کنند تا اسامة داوطلبانه از کشور خارج شود. زرنگی را میبینید، نخواستند اخراجش و بیرونش کنند تا بهانه برای حمله به سودان داشته باشند. وقتی به آمریکایی‌ها گفتند که او می‌خواهد به افغانستان برود، مقامات رسمی آمریکا به ژنرال اِروا گفتند: "بگذارید برود!" بعد از اینکه مطمئن بودند که رفته هست، بیل کلینتون گذاشت به بهانه جستجوی-ساختگی اسامة، کارخانه داروسازی، که داروی ارزان برای مردم فقیر و بیمار تولید می‌کرد و اینچنین ضد سیستم سرمایه‌داری کارشکنی می‌کرد (۱۲)، بمباران کنند ...

واشینگتن پست (۱۳) این رفاتر را چنین تفسیر کرد: "نشانی از گفتگو موجود بود که بعد عمیق‌تر شد که آیا ایالات متحده آمریکا بن لادن را تعقیب و دادگاهی کنند یا با او مثل یک مبارز جنگ مخفی رفتار کنند." و همانطور که مشاهده کردیم درین "گفتگو" راه دوم را انتخاب کردند:
to treat him like a combattant in an underground war.

مبارزه ماند و از گروه تروریستی او برای مصالح مخفی آمریکا در کوسوو (۱۴) و مقدونیه (۱۵) استفاده کردند، و آنها در چچن و دیگر جمهوری‌های شوروی سابق فعال بودند. و سپس خود استاد بهترین بهانه را برای جنگ-نفتی غیرقانونی در افغانستان و عراق به آمریکا داد و خود هنوز ناپیداست.

آیا واکنش مقامات آمریکایی وقتی در تابستان ۲۰۰۱ تدارکات حمله تروریستی به برجهای دوقولو و پنتاگن (وزارت به اصطلاح دفاع آمریکا) به مراحل جدی رسید، مثل سال ۱۹۹۶ بود و گفتند "بگذارید برود!"؟ بخاطر بخطر نینداختن مبارز جنگ مخفی از تحقیقات اف‌بی‌آی در مورد برادران بن لادن و مجمع مشکوک جهانی جوانان مسلمان جلوگیری کردند؟ آیا تذکرات سازمان‌های اطلاعاتی خارجی که دانش‌آموزان خلبانی، عطا و همراهان که زیر ملاحظهء اف‌بی‌آی بودند، نقشهء یک ضربه بزرگ ضد آمریکا می‌کشند با یک مکاتبه داخلی پاسخ داده شد:"بگذارید بکنند!"؟

اینکه چند دقیقه بعد از فاجعه تئوری دسیسه "بن لادن" و رد "افغانستان" در جهان پخش شد و بدون هیچ مدرکی فقط با تکرار تئوری به درجهء حقیقت رسید (طبق معمول) – هنگامی که گردان نیروی هوایی مسئول حفاظت فضای بالای حوزهء دولتی که در چندین کیلومتری پنتاگون واقع هست روی زمین ماند (۱۶) و گذاشت هواپیماربایان یک دور هم بزنند تا با دقت به هدف برخورد کنند – اینها بیشتر شبیه یک عوامفریبی و تقلب برای اجرای نقشه‌ای می‌ماند تا فقط اتفاقات ناگوار پی در پی و بدشانسی ..

(۱۲) در سیستمی که سود مالی ارجعیت دارد و هرگونه برخلافش عمل کردن کارشکنی هست.

(۱۳)http://www.washingtonpost.com/ac2/wp-dyn?pagename=article&node=&contentId=A61251-2001Oct2

(۱۴)http://emperors-clothes.com/news/binl.htm

(۱۵) http://globalresearch.ca/articles/BIS111A.html

(۱۶) http://www.copvcia.com/stories/nov_2001/911murder.html

مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز


ماده 11

1- هر کس به بزه کاری متهم شده باشد بی گناه محسوب خواهد شد تا وقتی که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع از تامین شده باشد ، تقصیر او قانونا محرز گردد.

2- هیچ کس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب ، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمی شده است محکوم نخواهد شد . به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق می گرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد.


این ماده با حکومتهای مطلق (بخصوص مذهبی) اصلا و ابدا جور نمیاید و در کشورهایی با چنین دولتهایی غیر ممکن میشود.

پنجشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۳

خاش والیسی

حق ماندنى و باطل رفتنى است

ما خواستار آزادی اميد معماريان و روزبه مير ابراهيمي و دگر صاحبان قلم هستیم. ما خواهان پاک شدن اعترافاتی که زیر زور و شکنجه از بقیه دوستان گرفته شده هستیم. آزادی بیان حق هر بشری هست و زیر پا گذاشتن این حق را جرم میشناسیم، بنابرین خواستار دستگیری مهره هایی که این حق را زیر پا میگذارند (مجرمین) هستیم، اللخصوص سعيد مرتضوي.

با سلام ...

چیه دوستان، "ما" را "من" بکنم؟؟؟
در ضمن دوستان چه خبره؟؟ از امضا کردن هم خسته شدید؟ »آزادی برای ایران«؟ اصل مهم مقاومت و نافرمانی و مبارزه استقامت و صبر هست. یک مثال: وقتی در آلمان اعتراض و اعتصابی میشود و از سیاسمتمداران میپرسند چه میکنید. میگویند: صبر! بعد از چند هفته خودشان خسته میشوند و دیگر اعتراض خاموش میشود. مردم طاقت ندارند. بیصبری و بیخیالی ما بزرگترین و قویترین اسلحه حکام هست!

یک پند از دولت آلمان: »بهترین راه برای بدست آوردن کار، پارتی هست. بنابرین سعی کنید زود ارتباطات برقرار کنید تا با داشتن پاری شاغل شوید.»
بعد ازینکه دروغگویی، طمع و حرص، حسادت و خساست، شیره مالی، ظاهرسازی و ظاهرپرستی، خیانت و لو دادن و ... را معمولی اعلام و مردم را به این رفتار دعوت کردند، حالا به مردم میگویند از سنین جوانی شروع به خاش والیسی (فارسی: خایه مالی) کنید.
خلاصه میگویند اگر در دنیای امروزه سرمایه سالاری میخواهی به جایی برسی و موفق باشی باید یک خائن دروغگوی طمعکار حسود خسیس خایه مال با ظاهری آراسته باشی. البته این هم دورغ هست، به این روش میخواهند نوکران خوب برای "موفقیت" و "پیشرفت" خیالی خود پرورش دهند.

دوشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۳

رابطهء بوش و بن لادن (Bush-Bin Ladin-Connection)- قسمت سوم

با سلام...

دوستان بدانید که تا در جلوی همگان فریاد نزنید، دهن نگشایید صدای شما بجایی نمیرسد.
بخوانید و گر موافقید حتما امضا کنید.





دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و دو



(...)
(...)
مایکل وایلدز (Michael Wildes) وکیل یکی از بمبگذاران خُبر در يک برنامه بی‌بی‌سی حرف جالبی برای گفتن داشت. یک دیپلمات سعودی بخاطر همین جریان چهارده‌هزار سند و مدرک که چگونگی تامینات مالی تروریسم توسط شهروندان و سازمان‌های سعودی را روشن می‌کرد و نشان می‌داد در دسترس او گذاشت. وقتی او می‌خواست که این مدارک را در اختیار اف‌بی‌آی بگذارد، به او توضیح دادند که اجازه ندارند این سندها را بخوانند: "همه را دوباره با خودتان ببرید (۹)، قیمت کپی‌ها را هم با شما حساب نخواهیم کرد، نگهشان دارید، یا خودتان اقدامی بکنید، باهاش چندین اشخاص بد را به چنگ آورید."

به احتمال زیاد عبدالله بن لادن و "مجمع جهانی جوانان مسلمان" درین اسناد موجود بودند، و جای تعجب هم نبود که برادر هیولای ترور هفته‌ای بعد از فاجعه برج‌های دوقولو گذاشتند با خیال راحت از امریکا خارج شود و جلوگیری کردند که اف‌بی‌آی کاری انجام دهد. مگر چه اتفاقی می‌افتاد اگر برادران اسامة را دستگیر می‌کردند؟ به احتمال خیلی زیاد آنها کوهی از اسرار کثیف افشا می‌کردند، که بوش پسر سه روز در مقام خود نمی‌ماند و حتی به همراه پدرش بخاطر معامله با دشمن "dealing with the enemy" دادگاهی می‌شدند، مثل پدربزرگش پرسکوت بخاطر دادوستدش با نازی‌ها.

بوش پدر هنگام اولین جنگ عراق بزرگترین سفارش نظامی (۱۰) که ارتش آمریکا در خارج از کشور را برای بنا و تجهیزات پایگاه‌های ارتشی در عربستان سعودی، توزیع کرد. ۲۰۰ ملیارد دلار سرمايه‌گذاری کردند که ۶۵ ملیاردش برای تاءسیسات و ساختمانها بود. خب حالا حدس بزنید که کی ساخت ..هان ..اهان ده ..بزرگترین ساختمانسازی که در ساخت و باخت با بوش‌ها هم درجه یک را دارد کیست ... آفرین، حدستان درست هست.

اینجا بزرگترین مقاطع کار ساختمانی در عربستانBin Ladin-Group وارد بازی می‌شود وقسمتی ازین سفارش عظیم را انجام می‌دهد. از آنطرف اسامة بودن ارتش آمریکا در "زمین مقدس" را لعنت کرد و بخاطرش تروریست شد و از اینطرف خانواده‌اش در بتون کردن "زمین مقدّس" برای ساختن فرودگاه، سنگر، بندر و پادگان همکاری کرد. وقتی در سال ۱۹۹۶ تاءسیسات خُبر را با بمب خراب کردند، ازینطرف اسامة بن لادن را مشکوک اصلی شد و از آنطرف برای ساختن یک کمپلکس جدید و مافوق مطمئن به ... آفرین ... گروه بن لادین ماموریت دادند (۱۱).
ادامه دارد ...
(۱۰) http://emperors-clothes.com/news/arming-i.htm

(۱۱) http://www.afa.org/magazine/0299desert.html و مقاله آلمانی: Verdächtige Geheimniskrämerei



کلیپ کارتن خوابها




ماده 10
هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید.

خب، در دنیای سرمایه سالاری این ماده غیر ممکن هست!!! و در دنیای سرمایه داری بستگی به شانس شخص دارد که گیر کدام قاضی بیفتد و کدام وکیل گیر او!



خالد حردانی و فرهنگ منصوری محکوم به اعدام شده اند . رسول حردانی و شهرام منصوری به 22 سال زندان و تبعيد از خوزستان محکوم شده اند و در حال حاضر در زندان رجايي شهر کرج بسر می برند. ( جبهه دمکراتيک مردمی خلق عرب اهواز 14/5/83 )
برای نجات جان خالد حردانی و فرهنگ منصوری بپا خیزید