ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، اسفند ۳۰، ۱۳۸۷

سال نو مبارک

بیاد تمامی مردمانی که در طول تاریخ این سرزمین در آتش حکام سوختند، در زندان‌هایشان مردند، زیر گلوله مزدورانشان در خون غلتیدند، بر بالای دارهایشان نفس بر بستند ، در سیاه‌چال‌هایشان جان سپردند، زیر تیغ شمشیرهایشان سر سپردند، تحت شکنجه جلادانشان سر آخر ساکت شدند، زیر سم اسب‌های سربازانشان له شدند ... و با تمام سعی و کوشش حکام سیاسی و دینی، مزدورانشان، نوچه‌هایشان، جلوی بهار را نتوانستند بگیرند و مردم حتی با بغض در گلو و اشک در چشم، لبخند بر لب به سلامگویی بهار رفتند ... فعلا مشت‌ها گره شده در جیب‌ها قرار گرفته، اما آنروز حتمی هست که بر طبل بهار آزادی خواهند کوفت و چنان خواهند کوفت که زانوی زورگویان زرپرست به لرزه بیفتد ...حال اما خواست یا توان بیرون آوردن مشت‌ها نداریم، حداقل خواست‌هایشان را براورده نکنیم. نگذاریم کینه هوش و دلمان مسموم کند. یاد فرزندان در خاک و خون غلطیده را با گرامی داشت این روزها، زنده نگه داریم.

جملاتی از وبلاگ روزنگار امیدرضا:
بعد از سالها که از ترور زنده یاد فریدون فرخزاد به دست نا اهلان و کوردلان می گذرد، نه تنها این شمع فروزان خاموش نشد بلکه نورانی تر از همیشه بر علیه تاریکی شمشیر کشید . صدای او هنوز پر طنین و در گوش ما است .

از من پرسید آزادی چیست ؟
- گفتم نمی دانم ولی این را می دانم که روزی سایه اش بر روی بام خانه ام ( وطن ) می افتد .
- پرسید آن روز که می رسد ؟
- گفتم : زمانی که فهمیدیم آزادی چیست .
- پرسید : چه زمانی آزادی را درک می کنیم و می فهمیم ؟
- گفتم : زمانی که عقل از جهل و نادانی و خودخواهی رها شود .
- پرسید : چه زمانی عقل از جهل و نادانی و خودخواهی رها خواهد شد ؟
- گفتم : هر زمان که از جاهل و آدم فریب روگردان شوی .
- پرسید : جاهل و آدم فریب چگونه شخصی است ؟
- گفتم : آن کس که در عین جهالت و نادانی در فریب من و تو دانا و کاردان و یکه تاز است .
- پرسید : چگونه می شود وارد سرای دانایی و عقل شد ؟
- گفتم : درودی نثار خود کن که اراده کردی تا بدانی آزادی ، دانایی و منطق چیست . این راه آزادی است که تو اکنون در آن پا نهاده ای

----------------------------------
» سالنامه اسامی زندانیان سیاسی ایران ، ویژه سال ۱۳۸۷

نامه جمعی از زندانیان سیاسی به مناسبت فوت امیدرضا میرصیافی


یک بار دیگر؛ زندانی سیاسی
بازجو در اتاق قدم می‌زند و برگ‌های بازجویی، یکی پس از دیگری پر می‌شوند تا اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" احراز شود. بازرپرس و قاضی دادگاه انقلاب با زحمت فراوان متهم را به مجرم تبدیل می‌کنند و یک پرونده‌ی دیگر خاتمه می‌یابد. حالا یک نفر دیگر به ضد انقلاب افزوده‌اند.

یکشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۷

روز زن


۸ مارس ۱۹۰۸ در کارخانه نساجی Cotton در نیو یورک کارگران زن برای بهبودی محیط زندگی و کار دست به اعتصاب زدند و صاحبان کارخانه درها را بستند و زنان را زندانی کردند. آتشسوزی شد و ۱۲۹‌نفر به قتل رسیدند.

صاحبان گفتند که بخاطر قطع ارتباط با بقیه کارگران و جلوگیری از اعتصاب کل کارخانه، درها را بستند و آتش تصادفی بود. دولت و دادگاه قبول و مهر درست برین نسخه زدند ...

از دهه هفتاد میلادی اینروز بیاد همه زنانی که در طول تاریخ بشریت در آتش برافروخته از جهل مردان سوختند، روز همه زنان و نشان همبستگیشان شد!!!

به امید و با کوشش که اینروز روز مساوات از بهر عقلانیت بشر شود.