ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۴

شاهرودی، بهزاد نبوی و مصطفی معین میفرمایند

با سلام ...

تومار حمايت از خواسته‌های زندانيان اعتصابی




بشنوید، بخوانید و خود را فریب ندهید:

آيت‌الله سيد "محمود هاشمي شاهرودي" :" ملت بزرگ ايران در انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري ، تجديد ميثاق و پيمان مجدد خود با جمهوري اسلامي را به جهانيان به نمايش خواهند گذاشت."

امیدوارم که یکصدا و بلند "نخیر" فریاد بزنیم!!!


نبوي : "مشكل ما قانون اساسي نيست، قانون شكنان را بايد سر جايشان نشاند"
بهزاد نبوي روز سه شنبه در جمع هواداران " مصطفي معين " :" قبل‌از پيروزي انقلاب اسلامي هم قانون بسيار مترقي داشتيم، اما از زمان حاكميت رضاخان و بعد ازآن در دوران پسرش قانون اساسي به بايگاني سپرده شد و هيات حاكمه آن زمان هر آنچه خواستند بر سر اين ملت آوردند."

انگار نه انگار که این قوانین بر پاییه و قدرت شاه و ولیه فقیه بودند که این مجازیت را به آنها میدادند و میدهند، که مخالفین "قدرت فاسد" را سر جایشان بنشانند!!!


مصطفي معين يكي از نامزدهاي رياست جمهوري ايران در گفت و گو با شماره اين هفته مجله آلماني فوكوس گفت: ما هم‌اكنون در نيمه راه دمكراسي هستيم.

قربون این شکلات بروید و فدایش شوید، که آری گفتن به یکی از منتخبین شورای نگهبان برای مقامی بی‌خاصیت را نیمه راه مینامد که از گفته های بعدی معلوم میشود وقتی این مقام هم قدرتی گرفت، راه تمام میشود و نه اینکه بتوانیم واقعا انتخاب کنیم!!!
دمکراتی بر فرض معین: آری گفتن به یکی از منتخبین شورای نگهبان برای مقامی قدرتمند!

معين در پاسخ به اينكه آيا بايد قانون اساسي ايران مجدد نوشته شود، افزود: مشكل قانون اساسي نيست بلكه قوه مجريه نتوانسته از امكاناتي كه قانون اساسي به آن اعطاء كرده‌است به طور صحيح استفاده نمايد.

اين نامزد رييس جمهوري ايران درعين حال تصريح كرد: در صورتي كه قوه مجريه ازاين امكانات به طور صحيح استفاده كند ايران مي‌تواند به يك كشور دمكراتيك تبديل شود.

معين درپايان خود را مهمترين همتاي خاتمي خواند و گفت: من به راه خاتمي ادامه خواهم داد.

خیلی خب، فرض میگیریم که قانون اساسی امکانات (؟؟؟؟؟) دارد که نتوانستند - یعنی بیعرضه بودند - از آن استفاده کنند، اما پس چرا میگوید به راه خاتمی، که همان توان نداشتن استفاده از قانون اساسی (؟؟؟) باشد، ادامه میدهم!؟؟ یعنی شما هم نمیخواهید ازین امکانات مدروک استفاده کنید؟؟؟

در ضمن توضیحی برای خنده ز سادگی بشر: منو بگو که همش توصیه میکنم حرف ایشان (منظور همگانی و نه فقط آقای معین هست) باور نکنید و بعد خودم هی از بالا به پایین و از پایین به بالا و راست به چپ و حتی از چپ به راست (نمیدانید چقدر سخت هست فارسی را از چپ به راست خوندن) قانون اساسی را هی خوندم بدنبال این امکانات مدروج، اما درین قانون که خواست و پذیرش مردم در آن حذف و ولایت مطلقه شده، چیزی نیافتم که خواست ریاست جمهوری و مردم را بدون رای آری ولایت فقیه که حتی دیگر برای ولایتش هم به خواست و پزیرش اکثریت نیاز ندارد، ممکن کند!!!

منبع: خبرگزاری قم‌حوری اسلامی

شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۴

من در "رای‌آری‌گیری" شرکت نمیکنم

با سلام ...

من در "رای‌آری‌گیری" شرکت نکرده و نمیکنم!!! قسمت دوم


"بچه‌ها خیلی پیش از اینکه در مقابل اصول ایمانی وابسته به جامعه قرار گیرند، تناقضات را تشخیص می‌دهند. البته اگر ایشان این تناقضات را از اصول ایمانی (باوری) که دیرتر پذیرفته می‌شوند، مهمتر ندانند، احتمالا مغزشان آسیب می‌بیند. اگر مغز اول مجبور شود تناقضات را قبول کند، به آنان توجه نکند و چشمش را در مقابلشان ببندد، خیلی سریع به آش‌نظری تبدیل می‌شود."
fred hoyle


یک توضیح. من این مسائل را از سخنان یک دوستی ناآشنا کش رفتم اما چونکه عمومی هست و جواب همگانی اسمی ازش نمیبرم که سوء تفاهم نشود.


درسته که خیلی ها برای مخالفت با حکومت رای نمی دهند ولی به این معنی نیست که هرکسی هم که رای می دهه طرفدار حکومته!

درسته اما وقتی طرفدار نباشی و ندانسته و نخواسته ازش حمایت کنی و پایه قدرتش ثبات ببخشی، چه هستی؟؟؟



خیلی ها با حکومت فعلی موافق نیستند ولی هر کدوم برای خودشون روش خاصی رو دنبال می کنند. بعضی ها مثل نهضت آزادی توی هر دوره ای کاندید می شند و همیشه هم رد صلاحیت می شند ولی کوتاه نمی آند بعضی ها هم مثل حزب کمونیست کارگری تو کنفرانس ها بلوا و آشوب راه می اندازند که نتیجه اش این می شه که بهانه می افته دست کسانی مثل سعید مرتضوی تا گنجی رو ۵-۶ سال زندانی کنند!! پس به نظر من لازمه که یک کمی هم به نتیجه کار فکر کرد.


با همه احترامی که برای دوستان عضو و طرفداران نهضت‌آزادی قایل هستم، اما نتیجه روش آنان را ۲۶ سال هست که داریم مشاهده می‌کنیم. پس حرف خودتان را گوش کنید و به نتیجه کار هم فکر کنید. نتیجه اعمالی که به بهانه مخالفت انجام می‌دهیم و بجز محافظه کاری نتیجه دیگری حاصلمان نشد!


توی دوره های قبلی هم چندین بار مردم سعی کردند که انتخابات رو بایکوت کنند ولی آیا نتیجه ای داد؟ مگه انتخابات شورا ها نبود که رای ندادن مردم باعث بالا آمدن دارودسته آبادگران شد و اونها هم پای افرادی مثل احمدی نژاد رو باز کردند؟ مگه رای ندادن مردم باعث نشد که مجلسی روی کار بیاد که قانون مطبوعات رو بوجود بیاره که ناقض اولین اصول آزادی بیانه؟

بایکوت فقط آنوقت ثمربخش هست که بیش از ۷۰ درصد شرکت کنند. انتخابات شوراها دید جهانی نداشت و اصلا خبری ازش پخش نشد. و در مورد مجلس ۷ آیا واقعا خود آنچه می گ.یید باور دارید؟؟؟ مگر قبل از آن آزادی بیان وجود داشت و تازه با سرکار آمدن مجلس هفتم، آزادی بیان لغو شد!!؟؟ عجب. خیلی وقت بود در یک جمله اینقدر فحش و بی‌احترامی پنهان نشنیده بودم.

در ضمن اگر همین تحریمات نبود این کاندیدها حتی دلیلی برای اصلاح کردن حرفهایشان، که با دقت گوش بدید همه حرفهایشان را اصلاح کردند، نمیدیدند چه برسد که اینکه عملشان اصلاح کنند.


اصولا کم شدن مشارکت مردم تا بحال کجا تونسته حکام جمهوری اسلامی رو متنبه کنه؟ یک سری به سایت وزارت کشور بزن ببین چطور با افتخار آمار رای گیری های دوره های قبلی رو دادند از جمله دوره ششم که رفسنجانی فقط با ۱۰ملیون وخورده ای رای از ۳۳ ملیون رای ای که می تونست به صندوق ریخته بشه برنده شد. الان هم سور و مور و گنده آمده که شربت تلخ شهاد... ببخشید ریاست جمهوری رو بخوره!

اصولا کی مردم دم از مشارکت زدند؟؟؟ انتخاب شوراهای محلی در کل جهان، شرکتت کننده کم دارد بخاطر اینکه این شوراها قدرتی ندارند و فقط مامور اجرا هستند و هیچ فرقی نمی‌کند که کی حقوق بگیرد تا اجرا کند که اجرا باید بکنند. و وقتی به امار افتخار می کنند، وقتی می‌گویند فلان درصد باز هم به ما آری گفتند و .... پس بازهم برویم به افتخاراتشان افزایش دهیم و بعد بگوییم ما مخالف هستیم و بخیال خودمان مقصر نیستیم!
کم شدن مشارکت، یعنی رفتن پای صندوق و آری گفتن به قوانینی که مشارکت و مداخله مردم را منع میکند باعث میشود که راه اصلاحات و تغییر بسته شود.


از اون طرف اگه مردم حداقل یک کاندیدایی داشته باشند که بتونه حتی قسمتی از مخالفت های مردم رو در مراحل بالای حکومت انتقال بده خودش یک پیشرفته. درسته که خیلی ها می گند آمدن خاتمی هیج سودی برای مردم نداشته ولی فراموش نکن اگه خاتمی نیود هیچ وقت ماجراهایی مثل کشته شدن فروهر ها - ماجرای اتوبوس ارمنستان - قتل خانم کاظمی و ... حتی برملا نمی شد چه برسه به اینکه دادخواهی بشه

هه!!! بله!؟ چی شد؟؟؟ نمیدانم و نمیخواهم قضاوت کنم که آیا احساسات باعث شده که دروغ به این بزرگی بگویید یا حتی باورش کنید یا اینکه دلایل دیگری دارد که چنین سخن فرمودید!!!؟ کی قتل‌وعام‌هایشان مخفی کردند که ایندفعه می‌خواستند و می توانستند!؟ و کدام دادخواهی!!؟؟ نکند دادگاهی و محکوم کردن وکیل مقتولین ناصر زرافشان را می‌گویید!! عجب حرف‌ها، بیاد حرف‌های اروپایی‌های زود و خوش‌باور منو انداخت که دو روز بعد از قتل فروهرها به من می‌گویند که حالا خاتمی رییس‌جمهور هست، ایران کشور مردمی و خوب و امنی شده و دیگر جنایات و خفقان حکومتی وجود ندارد!!!


تلاش تو و دیگر دوستان برای بایکوت انتخابات چیزی از آرای جناح راست کم نمی کنه ( چون طرفدارای احمدی نژاد و قالیباف و لاریجانی و رفسنجانی و رضایی و احتمالا کروبی ) به حرف من و تو گوش نمی کنند. تنها نتیجه حرف شما اینه که تعدادی از طرفدارای معین رو خونه نشین کنید و رای اون رو کمتر کنید! نتیجه نهایی رو خودت بهتر می دونی => ریاست جمهوریتون مبارک آقای احمدی نژاد! ( شایدم .... )

انگار رای‌های ما اندکی از قدرت جناح راست کم می‌کند. هردفعه آرا را (همانطور که گفتید بهش افتخار می‌کنند) بعنوان آری به سیاست خود به تما جهان فروختند و به معاملات خود ادامه دادند و بنام آرای آری مردم از مزایایی که غرب در اختیارشان گذاشت استفاده کردند و قوی‌تر و قدرتمندتر و ثروتمندتر شدند و سخت تر میشود روی انان فشار آورد تا تن به اصلاحات و تغییر دهند. اگر قانون اساسی که بهش می خواهید اری بگویید، خوانده بودید و می‌خواندید، متوجه می‌شدید (البته اگر می‌خواستید و بخواهید) که هیچ فرقی نمیکند کی انتخاب شود، که منتخبین از قبل باید وضعیت را قبول کنند و فقط و فقط برای حفظ ظاهر به میدان می‌ایند.


من و تو خارج نشستیم و ترسی از بگیر و ببند و زندان و ... نداریم ولی فارغ از این مسیله آیا به نظر تو بهتر نیست که به جای این همه بحث روی رای دادن و یا ندادن نیرو هامون رو صرف اصلاح قانونی بکنیم که مردم رو از داشتن یک انتخابات آزاد محروم می کنه؟!

جالب، خیلی جالب، پس که اینطور:" لازمه که یک کمی هم به نتیجه کار فکر کرد." نفهمیدم با قبول (شرکت) انتخابات نمایشی و فرمایش و غیرآزاد، و آری گفتن (با شرکت) به قانون که خواست مردم را شمرده نمی گیرد، میخواهیم قانون اصلاح کنیم. از کی تابحال با قبول و تسلیم و همکاری و آری گفتن به عدم مداخله خودمان میتوانیم قوانین اصلاح کنیم. تا وقتی که قبول و همکاری تنها اصلاحاتی که خواهد شد، اصلاحات مانند ۱۳۶۸ و بدتر از آن خواهد بود. مگر بدون فشار هم می‌شود اصلاحات کرد؟؟؟


یک نکته ای که به نظر من ارزش داره جداگونه برسی بشه نتایجیه که انتخابات ایران روی روابط کشور های خارجی با ایران می گذاره. همین امروز دیدم که بی بی سی لابلای یکی از مطالب اش از ۳ تا جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابو موسی به عنوان اشغال شده یاد کرده بود. ( لینک اش رو تو وبلاگ گذاشته ام ) خودت می دونی که این نمی تونه سرآغاز راه خوبی باشه.

شرکت در انتخابات به حکومت مشروعیت می دهد، این مشروعیت باعث می‌شود که دول‌های دیگر مزایا بدهند و مزایا بخواهند. اگر دقت کنیم به پروژه‌های توریستی امیرنشانان خلیج فارس و عربستان سعودی نگاهی باد دقت بیندازیم (جزیره نخل مانند و جزیره مانند کره زمین که تا ۱۰ کیلومتر داخل خلیج فارس ساخته خواهد شد) می‌بینیم با اینهمه سرمایه‌گزاری، نمی‌توانند بگزارند حکومتی مانند حکومت کنونی ایران قدرتی در خلیج فارس داشته باشد، یعنی این نقشه (کم کردن نفوذ ایران در خلیج فارس) به وجود حکومت کنونی ایران ربط دارد و تا وقتی که بهش رای دهیم و همینطور بماند، انان نقشه را اجرا خواهند کرد. در ضمن تا وقتی این حکومت بماند، خطرهای بیشتر برای ایران خواهد داشت. حالا ما باید و حاظر باشیم کاری بکنیم یا اینکه مثل تمامی تاریخ ایران هزارمین‌باره سرنوشت ما را دیگران بدست خواهد گرفت و ما با شرکت درینگونه انتخابات آمادگی و خصلت خود که حاظریم و می‌خواهیم دیگران سرنوشت ما را تایین کنند، نشان می‌دهیم!!!!!





اسدالله در وبلاگش سوال کرد:
آیا در انتخابات شرکت می‌کنید؟

و جوابها داده شد که طبق معمول تناقضات را نادیده گرفتند، اما اینیکی دیگر پرخاشی بود به شعور و فهم که با عرض معذرت جواب همچو بایستی میدادم:

با تمسخر: آخ من الاغ و احمق ببین که میخواهم تحریم کنم منو خر بگو که خیال میکردم گزینه بین متجاوز و شخصی که قول میدهد وقتی رییس جمهور شد، هنگام تجاوز، میخواهد متجاوز را مجبور کند که از کاپوت استفاده کند .. عجب خری هستم نگو بایستی مابین روغن کرچک و شکلات انتخاب کنیم. پس من روغن کرچک را انتخاب میکنم و به محسن رضایی رای میدهم که قول داده وقتی رییس جمهور شد با خودش و امثال خودش بشدت برخورد کنند و تبعیضگران، ناعادلان و چپاولگران دولتی را بشدت مجازات کند....

جدی: واقعا چقدر آدم باید بی حیا باشد که اینها را با روغن کرچک و شکلات مقایسه کند و بعد اصرار هم داشته باشد که طرفدار نیست و چونکه مطمئن هستم طرفدار نیست، چقدر ساده و حاظر به خودفریبی و ایچنین حال چه خواسته و چه نخواسته بزرگترین همکار و همیار سرکوبگران و چپاولگران. من خجالت میکشم مامورین دولهای غربی را با روغن کرچک و شکلات تشبیح کنم، بعد ببینید فقط چه راحت خودمان را گول میزنیم و فریب میدهیم که دیگر حکومت را به زحمت نیاندازیم که برای فریب ما کوشش کنند.... این منطق و طرز فکر را میبینند، مثلم هست که نیازی به اصلاحات نمیبینند و یکی از دیگری قشنگتر و عادلانه تر و ضدتبعیض تر حرف میزند و نیازی به عمل نمیبیند .. میدانند خودمان داوطلبانه حاظریم سر خودمان کلاه بگزاریم و خود را به ارزانترین قیمت بفروشیم ... من از هرگونه همکاری برای ثبات پایه این جوامع سرپیچی میکنم ... هرگونه همکاری، حتی اگر بقول دوستان آلمانی "تو در گوشت خودت میبری!" میگویم من حاظرم گوشت خودم ببرم تا مجبور نشوم گوشت تو را ببرم!!!

سه‌شنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۴

حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی










با سلام ...

استفاده نادرست از واژه‌های "انتخابات"، "شرکت کردن و نکردن" باعث خلل در اصل مفهوم این عمل می‌شود که رای ندادن نشان دادن خواست این هست که می‌خواهیم مداخله کنیم!!!

واژه انتخابات خودمان را گول میزند، چونکه انتخابی در میان نیست و فقط آری گفتن هست، و شعار تحیرم یا عدم شرکت در "انتخابات" هم خیالان را به کجراهه میبرد که نمی‌خواهیم در سرنوشت خود مشارکت کنیم، درحالی که همه ما خواهان مشارکت و مداخله در سرنوشت خود هستیم. اما در اصل این انتخابات نمایشی و فرمایشی دو گزینه برای انتخاب کردن دارد و آنهم "آری" گفتن با رفتن پای صندوقات قدرت هست و "نه" گفتن با نرفتن پای صندوق "آری به قانون اساسی" هست. متاسفانه بیشتر ازین دو گزینه در اینگونه "انتخابات" نیست: "نه" و "آری". پس بدانیم که همه ما مشارکت خواهیم کرد و با نرفتن پای صندوق قدرت، "نه" خواهیم گفت!!!
رای دادن به معنی آری گفتن به قانون اساسی (حال هرچقدر دوستان خیال کنند که فقط با رای دادن میتوانند انتخاب کنند، فقط خود را گول زده‌اند و در اینجا هم حال خواسته یا نخواسته در عوام‌فریبی با قدرتمندان همکار شدند ) و رای ندادن به معنی نه گفتن به قانونی که از تو فقط آری و تسلیم و تعظیم میخواهد. پس دقت کنیم و اصل ماجرا نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که مشارکت آنانی که پای صندوق‌های قدرت می‌روند و رای آری در صندوق‌ها میریزند، فقط این چند دقیقه هست، چونکه خود با آری گفتن به قانونی که خواست و مشارکت آنان در تایین و نقشه‌ریزی برای آینده و سرنوشتشان را منع میکند، نشاندهنده قبول وضعیتی هست که مشارکت و مداخله انان را رد می‌کند. در حالی که با نرفتن پای صندوق‌های قدرت نشان می‌دهیم که خواستدار مشارکت دائمی در ساختار آینده و سرنوشت خود هستیم.

خلاصه واژه‌های شرکت کردن و نکردن در اینگونه انتخابات فرمایشی و نمایشی ("رای‌آری‌گیری")نادرست می‌باشند و گمراه کننده هستند. واژه‌های صحیح "رای دادن" و "رای ندادن" هست که همه شرکت میکنند)، اما مفهوم رای دادن (بقول دوستان شرکت کردن) و رای ندادن (بخیال نادرست شرکت نکردن) را باید بدانیم تا از حق خود استفاده درست کنیم!!!!
رای دادن: آری گفتن به قانون اساسی که مشارکت و مداخله تو را منع میکند.
رای ندادن: نشان دادن خواستت که می‌خواهی در تصمیمگیری برای آینده و سرنوشت خودت شرکت و مداخله کنی!

جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۴

من در "رای‌آری‌گیری" شرکت نکرده و نمیکنم!!!

با سلام ...

من در "رای‌آری‌گیری" شرکت نکرده و نمیکنم!!!

و بزودی جواب چند سوال جالب (جالب بخاطر سادگیشان و سعی‌شان بزور خود را قانع و توجیح کنند) که هزاران‌بار به‌شان پاسخ داده شده اما چونکه نمی‌خواستند و نمی‌خواهند، هنوز اصرار می‌کنند که جوابی نیست!!!!

می‌گویند: هیچ‌جا نخوندم بعد از نقشه شما چه اتفاقی می‌افتد؟

اول یک توضیح در مود "نقشه". این برای من هیچوقت نقشه نبود بلکه من در انتخابات فرمایشی و نمایش و غیر آزاد هرگز شرکت نکرده و نمیکنم. چونکه این شرکت را قبول وضعیت می‌دانم و گر توان تغییر وضعیت ندارم، حداقل قبولش نمی‌کنم.

حال جواب به سوال. اگر نخوندی تقصیر من نیست بلکه خواست خودت بود. قبل ازینکه نقشه را اکثریت قبول کند از "وضعیت" سخن رفت و گر نخواندی یا نخواستی یا داری دروغ می‌گویی: برقراری یک جامعه دمکراتیک (مردم‌سالاری) البته من امیدوارم دمکراتیک شفاف باشد (یک قدم بیشتر از غرب) و اینهم قدمی برای رسیدن به هدف نهایی که برقراری یک جامعه آزاد و مستقل هست، می‌دانم. رفراندم، اصلاحات یا برقرای انتخابات آزاد می‌خواهی، باید فشار بیاوری و خواستت را نشان دهی. با رای دادن وضعیت کنونی قبول می کنی و وقتی قبول کنی چرا جامعه اصلاح شود!؟


می‌گویند: چه اتفاقی بعدش خواهد افتاد؟

دقیق خب من هم نمیدانم، چونکه خودم را نماینده قدرت مطلق و همه چیز‌دان که نمی‌دانم. البته امیدوارم و خیال میکنم مثبت خواهد بود و خلاصه نمیشود پیشگویی کرد و بنا به قوانی فیزیک کوانت که حتی بیشمار هست. اما چه اتفاقی خواهد افتاد اگر بروم رای بدهم را می‌دانیم چونکه دیده‌ایم: ثبات قدرت و مطلق‌تر شدندش.

بعدش این طرز تفکر بدترین طرز فکری هست که تابحال دیدم و شنیدم. خوشبحال ما که اجداد ما اینگونه فکر نکردند وگرنه هیچ تغییراتی تابحال نشده بود.



می گویند: به من بگو چه کنم؟ منظورت این هست که هیچ نکنم؟ من باور دارم که عمل کردن بهتر از عمل نکردن هست.

من هم قبول دارم کاری کردن بهتر از هیچ نکردن هست اما این رای دادن همان هیچ نکردن هست، قبول و تسلیم هست. با رای دادن در یک انتخابات فرمایشی و نمایشی و انتخاب شخصی که کاری ازش برنمیاید تو چه کردی بغیر از هیچ و دستت را روی دستت گزاشتی و خودت را فریب دادی که من یکی انتخاب کردم که او خواهد توانست کاری کند؟؟؟؟

و یک نکته دیگر وقتی یکنفر میخواهی که به تو بگوید چه کنی برو رای بده و چنین ولایت را قبول کن و از ولی فقیه تقلید کن، فقط من از تو یک خواهش دارم برو پای ولیه فقیه‌ات را ببوس و ازو خواهش کن منو مجبور به تقلید نکند، به من نگوید چه غلطی بکنم (ببخش اما جوابی دیگر به این سوال ندارم).
آزادی دین به این معنی هست که تو مجازی مرجع تقلید خود انتخاب کنی و مقلدش باشی، اما به هیچ وج نباید همه را مجبور به تقلید کرد.


می گویند: نشان بده با شرکت نکردن چگونه میتوانیم چیزهایی بدست بیاوریم؟؟

اولا می گویم با شرکت نکردن تو نشان بده چیزهایی دیگر می‌خواهی، بغیر از وضعیت موجود. بعد اگر واقعا خواستداری، بخودت زحمت بده و برو در وب بگرد و یا در همین بلاگ بگرد و بخون!!!

و سرآخر همچین حرف از شرکت نکردن میزنی که انگار این انتخابات آزاد و رای‌هایی که داخل صندوق ریخته می‌شوند با همدیگر فرق داردند و اینچنین سنگین و ارزشمند هستند و با رای خود میتوانی مداخله کنی، ببخش وقتی اینگونه سوال یا جواب را میشنوم از سادگی شخص یا اینکه شخص خیال میکند من خرم، خنده‌ام میگیرد. با اینکه میدانم گریه‌دار هست. آخه دوست عزیز وقتی در یک انتخابات غیر آزاد (ایران، عراق زمان صدام، چین، اکثر کشورهای افریقایی و .... و .... و ....) شرکت میکنی، در انتخاباتی که فقط آری گفتن به قوانینی هست که مداخله تو را منع میکند، حقوق تو را لغو و پایمال میکند، واقعا خیال مکنی مشارکت میکنی؟؟؟ تکرار میکنم یا خیلی ساده و خوشباوری یا خودت را میخواهی فریب دهی یا اینکه خیال میکنی من خیلی خرم. شرکت کردن در اینگونه انتخابات نمایشی و غیر آزاد قبول این هست که نمی‌خواهی در سرنوشت و آینده خودت مداخله کنی. قبول میکنی که عده‌ای محدود بدون مشارکت تو در مورد تو تصمیم بگیرند. یعنی حکومتی که به تو می‌گوید هیچ نکن بغیر از فرمانبرداری و اری گفتن و بعدش هم، ببخش، بدون شرم و حیا میایی از من سوال می‌کنی: به من بگو چه کنم؟ منظورت این هست که هیچ نکنم؟. مثل اینکه نه قانون اساسی قم‌حوری را خواندی که خیال می کنی با شرکتت میتوانی مداخله کنی و نه دری وری‌های این گیله‌مرد را که همچین سوال جوابی ازش می کنی!!!



می‌گویند: ااگر رای ندیم، راستی‌ها می‌برند و خفقان بیشتر می‌شود!

هنگام انتخابات مجلس هم همین گفتند. آیا خفقان بیشتر از زمان قتل‌های زنجیره‌ای، ۱۸ تیر و به زندان انداختن روزنامه‌نگاران که در زمان ریاست جمهوری خاتمی و اکثریت اصلاح‌طلبان در مجلس بوقوع پیوست، شد؟؟؟؟

این خاتمی و رای شما نبود که باعث شد، خفقان کمتر شود یا آزادیهای نسبی داده شود، بلکه این زمان و فریب افکار جهانی برای دادوستد و سود مالی بیشتر بود که باعث شده آزادی نسبی داده شود و بخاطر همین هم خاتمی را بجلو فرستادند. این شما نبودید که خاتمی را انتخاب کردید، بلکه او از قبل انتخاب شده بود و شما هم فقط آری گفتید!!!

ادامه دارد ....