مصرف برق و دمکراسی غربی، نمونه برای آینده ما یا دلیل موجودیت نظام امروزی؟
از خود بپرسیم: کشورها و سیاست غربی، اعم از مشروطه سلطنتی و جمهوری، نمونه خوب همانطور که مثال زده میشود یا یکی از دلایل موجودیت دیکتاتوریها (اعم از نیمه و شبهه دمکراسی و دیکتاتوری اقلیت)در بقیه نقاط؟؟؟؟
دمکراسی غربی که دیکتاتوری اکثریت با قبول و تحمل کم و بیش اقلیتها هست، هیچ شکی نیست که خیلی خیلی بهتر از دیکتاتوریهای تام مانند قمحوری میباشد و جای بحث ندارد، البته و بخصوص وقتی در آنجا زندگی کنی. و گامها نزدیکتر به آزادی و توان استقلال (نسبی) هستند که فعلا متاسفانه دارند قدم به عقب میگذارند و البته و حتی با رضایت اکثریتی نسبی تا مطلق با استفاده از فریب، زور و خرید مردم. با گذاشتن نام "اصلاحات" روی تخریب اصلاحات برای عدالت اجتماعی و لزوم شمردن آن با تعریف جدید رسیدن عدالت اجتماعی: بجای آزادی فردی و تقسیم قدرت و سرمایه، آزادی سرمایه و اجبارات فردی و سرازیر کردن یکطرفه سرمایه بطرف سرمایهداران.
اما حالا فرض بگیریم قرار باشد همه ملل و کشورها با رفاه ظاهری، که استفاده از ثروتهای معنوی و مادی، مصرف زیاد مواد اولیه (از لازم تا لوکس) و انرژی میباشد، زندگی کنند. دارای آزادی نسبی غربی، که اجازه میدهد تجمع، تفکر کنی و متحد شویم تا حقوق و مزایای بهتری بگیریم، باشند. ثروت مالی بیشتر شود و توان مصرف افزون یابد.
آیا این کره آبی مان توان آنرا دارد؟ مسلما ندارد، همین مصرف امروزی خارج از توانایی درازمدت آب و خاک و هوا و جانداران این کره میباشد.
اما چونکه کشورهای غربی (بخصوص ایالات متحده) حاضر به تقلیل مصرف خود نمیباشند، پس نیاز به اقلیتی در کشورهای دیگر میباشد که با در گریبان گرفتن مردم خود از توانایی بیشتر اکثریت جلوگیری کنند تا مصرفکنندگان غرب آهسته نشسته و به کار و مصرف خود ادامه دهند، که تاریخ نشان داده اگر راضی نباشند چه بلایی سر اربابان خود میآورند. یعنی "شما" باید آنجا گرفتار چنگ خونین باشید تا "ما" اینجا مگاواتها برق، گالونها بنزین، تنها اغذیه و کروار کروار اسباب (از پارچه تا کاغذ) مصرف کنیم.
حال آماری از سال ۲۰۰۱ ميلادی:
ایالات متحده ۲۵٪ برق تولید شده در جهان را مصرف کرد. چین ۱۰٪ و ژاپن ۶،۷٪. ایران ۰،۸٪.
مصرف سرانه سالانه برق در ایالات متحده ۱۲۰۰۰ کیلووات در ساعت میباشد. آلمان ۶۰۰۰ ، نروژ ۲۵۰۰۰ سوئد و فنلاند ۱۵۰۰۰ کیلووات در ساعت.
آلبوم برلین 2006
طلبنامه
لغو مجازاتی که با زیرپاگذاشتن حق آزادی اندیشه و بیان، ابلاغ شدند!
آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی!
محکوم کردن قضاتی که بجای روای عدالت در سرکوب و بیعدالتی شریک هستند!
حذف مقامات و شوراها و ادارات قدرتمند و مطلق، بخصوص ولایت فقیه، شورای نگهبان و مصلحت نظام!
تقسیم قدرت و ثروت (هرچه بیشتر، بهتر)