ترور، فکر و یک خواهش
با سلام ...
ترور، افکاری بدون پژوهش در رابط اتفاق مربوط و یک خواهش
وقتی در متروی برلین روی نوار اطلاعات این نوشته را خواندم: "اگر ساک یا چمدان مشکوک و بدون صاحب ملاحضه کردید لطفا مامورین مترو و یا اطلاعات را خبردار کنید!" با خود گفتم بازهم جنایت و ترور!! وقتی درل اخبار شنیدم در لندن چه اتفاق افتاد، من هم مثل اکثریت با خود گفتم بازهم این تروریستهای اسلامی، البته اگر این اتفاق بیست سال پیش میافتاد مثل اکثریت فوری به مغز رجوع میکرد: IRA!
بعد از چندی خبر داده شد که مواد منفجره مال انبارهای ارتش بود و قبل ازینکه توجیه و تفسیر چگونگی این مواد به دست تروریستها رسید، گفته شده که تروریستها شناسایی شدند و متولد و شهروند انگلیسی، البته فرزندان مهاجرین، هستند. یکی دو عکس هم نشان دادند و تا همه با دیدن چهره مطمئن شوند. رسانهها هم بدون چون و چرا که اینها قاتلین این فاجعه هستند. سه نفر پاکستانی الاصل را فوری معرفی کردند و با بروز شخصیت و سابقه افراد (معلم، ورزشکار، افرادی کمک و خدمت کننده و ...) اسرار که هنگام سفر به پاکستان حتما و صددرصد شستشوی مغذی شدند وگرنه دلیل موجهای برای انجام این کار دیده نمیشود. برای بروز مشخصات فرد چهارم کمی بیشتر وقت تلف کردند تا یک جاماایکایی را به عموم معرفی کنند.
و سپس عکس یکنفرشان با کول پشتی که داخل مترو شده و برای اینکه مغز به فکر و به شک نیفتد فوری یک متخصص که گفت:"بزودی در اکثر شهرهای بزرگ اروپا فجایع تروریستی اتفاق خواهد افتاد! و انهم توسط اشخاصی که شناساییشان قبل از عمل غیر ممکن هست."
خب حال افکار من بدون پژوهشی در مورد این ترور ، یعنی منابع من هم همان رسانههای عمومی هست و همان اخبار را شنیدم که شما شنیدید:
وقتی رسانهها فوری و بدون هیچگونه دادگاهی یک نفر را مجرم و مقصر اعلام میکنند (که این کار برخلاف قوانین و اخلاق غربی هست: بیگنها تا گناهت ثابت شود!) و یا اینکه با قاطعیت تمام بدون هیچگونه پژوهش جنایی اعلام میکنند فلانی خودکشی کرد به احتمال زیاد و در اکثر موارد دروغ میگویند و طبق معمول در عوامفریبی شریکند.
اینکه یک پاکستانی الاصل به پاکستان مسافرت میکند یک اتفاق حتمی هست و اینکه اکثر پاکستانیها حال چه انگلیسی تبار و چه شهروند پاکستان با اقامت در انگلیس سفری به پاکستان رفتند جای تعجب نیست و کار مشکلی هم نیست. و در لندن اینکه یک جوان خارجی (پاکستانی) که از مترو استفاده کند پیدا کردن کار سختی نیست و اگر هم پیدا نکردی کمی بیشتر وقت میگزاری و فوقش یک جاماییکایی پیدا میکنی و برای اینکه کسی از خود نپرسد فوری هم میترسانی که تروریستها در راهند. وقتی عکس جوانک را با کول پشتی دیدم با خود گفتم، من هم وقتی هوا برای دوچرخه سواری مناسب نباشد همشیه از مترو استفاده میکنم و من هم همیشه یک کول پشتی همراه دارم!!!
اینجا هم متروها دوربین دارند و فیلم من هم که با کول پشتی همیشه گرفته میشود.
حال میرسیم به خواهش: اگر یک بار خبر شنیدید که فلانی در فلانجا ترور و جنایت کرد، همینجا میخواهم که باور نکنید. نکته اول: من هیچ اصلحه آتشین و سردی ندارم. یک چاقو سوئیسی معروف هم که هدیه گرفتم، هیچوقت با خود همراه ندارم و اصلا نمیدانم کدام گوری هست.
نکته دوم: خطرناکترین اصلحه داخل کول پشتی من قلم و خودکار و دوربین عکاسی هستند!
نکته سوم: مغز اینجانب آنقدر خراب (از دید افکاری جوامع معمول) هست که هرگونه شستشوی مغذی را غیر ممکن میکند. در ضمن من در مقابل شستشوی مغذی دینی و مذهبی واکسن شده هستم. مثل همه در ایران قمحوری شستشو شده بودم و وقتی برلین امدم - خیال نکنید اینجا شستشوی مغذی مذهبی نیست، بلکه خیلی خیلی بیشتر هم هست و چونکه دین ازاد هست انواع اقسام فرقهها از بزرگ و تا کوچکش در تلاشند - از همه طرف سعی شده و با هر تاکتیک و فنونی آشنایی پیدا کردم: استفاده از ترسها، ضعفها ، امیدها، غرورها و ....
در جواب:
فرمودند: برو بابا این اسم گیله مرد رو از اینجا بردار ..آبروی گیله مردا رو بردی....
ایندفعه هم با آدرسی فرمودند، که البته نمیدانم خودشان بودند یا مردمآزاری، بگزریم که جوابم عمومی هست:
نفهمیدن و بااینحال قضاوت کردند اشخاص، دلیل اصلی این هست که گر بشریت ابرویی داشت، برباد رفت!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر