ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۴

آینده یک دیکتاتوری مهاجم و حال یک دمکراسی نسبی

با سلام


از تاریخ بیاموزیم!!!
آینده یک دیکتاتوری مهاجم و حال یک دمکراسی نسبی
شرح و توضیح فعلا با شما بزودی شاید هم دیرتر با من!!!

آلمان. با زور و جور و تهاجم به کجا میخواستند برسند و به کجا رسیده بودند:

Image hosted by Photobucket.com

و کنون با دخالت دادن نسبی مردمشان، مردم پایهء جامع شدند و کجا رسیده‌اند، البته از قلم نیفتد که این دمکراسی نسبی و ظاهری کافی نیست و عاقبتش روشن و خوب نخواهد بود!!!
از تاریخ بیاموزیم، نازی‌ها معتقد بودند و به افکار عمومی میفروختند، که مردم پشتیبانشان هستند و آنان تنها مدافعشان. در حالیکه اکثریت از خشونتشان هراس داشتند و وقتی هراسشان از قدرت دیگری بیشتر شد تنها گزاشتند و دگر بدنبال راه نیفتادند. نازی‌ها خیلی را بنام حق و آینده ملت اقفال کردند و به میدان مبارزه فرستادند تا همه قربانی شدند و دیگر توان اقفال نداشتند و یا کسی نبود به دام بیفتد، کل جامعه و ملت را قربانی کردند.
از تاریخ بیاموزیم!
نازی‌ها پروژه‌ها براه انداختند، بناها ساختند و ظاهر آریستن که پایدار نمیتوانست بماند.
نازی‌ها سانسور و سرکوب کردند، فقط اخبار بنفع خودشان و خوشایند پخش کردند و هرگونه انتقاد را خفه کردند بخیال اینکه این سیاست پایدارشان خواهد کرد، اما با ناپایداری و عاقبت وخیمیشان آشنایی داریم!
ما عاقبت همه دیکتاتوری‌ها را، حال هرچقدر ما نظریه و فرضیه و اصولی که بنامشان برپا شدند، را گرامی بداریم یا مقدس بشماریم و تنها حقیقت بنامیم، میدانیم. میدانیم چه عواقبی برای خودشان، ملتشان و فرایضاش داشت و دارد و خواهد داشت.
از تاریخ بیاموزیم!
همانطوری که بنظر من کشور به اصتلاح شوروی بزرگترین دشمن و صدمه‌دهنده سوسیالیسم بود، فرضیه‌ای که بنا به نظر من میشود بدون دیکتاتوری پیاده کرد و قدمی بسوی عدالت اجتماعی که ممکن و لازم هست خواهد بود. همانطور رژیم کنونی قم‌حوری بزرگترین دشمن و صادم اسلام هست، حال هرچقدر از دید من بلامانع باشد و بنظر من منتقدین دین نیستند که به مقدسات مردم توهین میکنند بلکه این به اصتلاح مدافعین ظاهری هستند که با سوءاستفداه از مقدسات آنان را لجن‌مال میکنند.
این رژیم با انتخاب وسایل و سیاست درپیش گرفته نه فقط مردم و کشور ضرر خواهند زند و عاقبت وخیمی برایش مهیا میکنند، بلکه صدمه‌ای که به دین خود میزنند، به دینی که خود را نگهبان ان مینامند، جبران ناپذیر خواهد بود. با عرض معذرت از دوستان مومن که بخیال ایمان میخواهند انسان خوب بشوند، این صدمه از دید من هیچ ایرادی ندارد اما چونکه نمیخواهم کل مطلب از قلم بیفتد، درجش کردم!!!
به تاریخ کلیسای کاتولیک هم میشود مراجعه کرد، هرچه سرکوب و سانسور بیشتر شد، خطر مهو و نابودیشان بیشتر شد و سراخر دست از اقتدار برداشتن، نجاتشان داد!!!
از تاریخ بیاموزیم!
بنابرین طلب کنیم، یکصدا طلب کنیم تا فریاد بشود:

طلبنامه

آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی!
محکوم کردن قضاتی که بجای روای عدالت در سرکوب و بیعدالتی شریک هستند، بخصوص قاضی مرتضوی!
آزادی فوری ناصر زرافشان، اکبر گنجی!!!
حذف مقامات و شوراها و ادارات قدرتمند و مطلق، بخصوص ولایت فقیه، شورای نگهبان و مصلحت نظام!
تقسیم قدرت و ثروت (هرچه بیشتر، بهتر)



این مقالات هم از دست ندهید:

ایمان خطرآفرین است
شرح حال برخي نويسندگان به قتل رسيده در ايران معاصر

گفتگو با مجید زُهری

دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۴

ایران، اتم، غرب و بهانه لازم

ایران، اتم، غرب و بهانه لازم ...


جالب جالب

مثل اینکه خبرهایی هست و حداقل آلمان دارد با کمک رسانه‌ها تمام سعی خود می‌کند به ضرر دولت امریکا، حتی اگر بقیمت نفع دولت قم‌حوری باشد، تمام شود و بقول خودشان دارند توی سوپ آمریکا تف می‌‌کنند. دلیل این تف هم واضح هست که اگر اروپا مسئله را به روش مسالمت آمیز حل کندريال قدمی بسوی قطب شدن، قطبی در مقابل آمریکا، برداشته است و اگر آمریکا به روش اروپایی (بنام حق و عدالت و صلح با خشونت تام و قتل‌وعام ...) مسئله حل کند دیگر مانعی جلوی ادامه تک‌قطبی و تنها ابرقدرتی‌اش نخواهد ماند!

در رسانه‌ها همیشه حرف از جمهوری اسلامی یا جمهوری اسلامی ایران بود. اما ایندفعه نه فقط اصرار دارند که بخاطر "افتخار ملی" ایرانیان حاضرند بخاطر "اتم" از قم‌حوری حمایت کنند: - "آمریکا با سیاستش اکثریت مخالف را دوباره پشت رژیم قرار خواهد داد." "مسئله فقط مربوط به رژیم و سیاست نیست، بلکه تمام ایرانیان بخاطر "افتخار ملی" درین نکته از "سیاست رژیم" حمایت می‌کنند." – بلکه دیگر فقط "ایران" خطاب می‌کنند.

بغیر از تغییر لحن سخن، عکس‌ها هم عوض شده!!! قبلا سرلوحه اخبار عکسی از پرچم‌های قم‌حوری و اروپا و علامت خطر پرتو هسته‌ای در هم آمیخته، اوایل با عکس تهاجمی از آقای خاتمی و سرآخر عکس لبخندرویی از آقای دکتر مهندس احمدی‌نژاد (با اینحال ترسناک بود و یک نکته دیگر: عجب شانسی آوردیم که آقای دکتر مهندس خلبان قالیباف رییس قم‌حور نشد، وگرنه خطر از جا افتادن یک تیتر و مدرک تحصیلی باعث می‌شد رتبه سواد سران مملکت خدشه بردارد و کمتر بنظر برسد، ای داد بی‌داد ...)، کنون تبدیل به پرچم ایران و بجای علامت الله در میان، علامت خطر پرتو هسته‌ای:


Image hosted by Photobucket.com

البته با فیلم جدید از داخل و خارج نیروگاه‌های اتمی آمیخته با فیلم‌هایی "تهاجمی و خشن ضد خودشان" از آرشیو: رژه، امتحان موشک شهاب ۳ و ... . البته خبری از خشونت وجنایات ضد مردم ایران توسط رژیم خبری نبود، نه از کردستان نه از ... (البته اینگونه اخبار کم و بیش در روزنامه های نیمه وابسته و مستقل که تیراژ کمی دارند، کم و بیش می‌آید!!)


اینگونه نه فقط ‌سعی‌ می‌کنند با خطاب تمام ایرانیان آنان را در یک جبهه پشت رژیم قم‌حوری قرار دهند تا سدی معنوی و مادی در مقابل دولت امریکا قرار دهند، بلکه تمام کوشش خود را برای پایداری رژیم می‌کنند. دلیل اینکار هم خیلی ساده هست: هر نظام، ارتش، دولت، پلیس، گروه، حزب و ....که اهداف دیگری بغیر از آن دارند مه می‌گویند و می‌خواهند بخاطر این اهداف دیگر قدرتمندتر و مجهزتر و ثروتمندتر و خشن‌تر و ... شوند نه فقط به تجهیزات و زور و زر نیازمندند بلکه در وحله اول یک به بهانه‌ای نیازمندند تا نیازمندی خود را جلوه دهند و اینگونه محتاج بودن به لزوم وجودشان را در خیالات پرورش دهند تا از حمایت اکثریت (البته در اکثر مواقع یک اکثریت نسبی کافی هست) دارا شوند.

همانگونه که دولت‌های آمریکا، اسرائیل و قم‌حوری بهانه‌های خود را دارند و حتی انان را تقویت و پرورش نسبی می‌دهند و در چاچوبی تحت کنترل نگه میدارند، اروپا هم نیازمند هست، و به تقویت و پرورش نسبی می‌پردازند و چاچوب هم بهشان نشان میدهد!





در پیرامون

نامه جمعی از بلاگرها خطاب به مردم ایران!


خب امضایش میکنیم یا نمیکنیم و بقول هاله: "دوستانی هم که می‌گویند روش‌های دیگر مبارزه هست ... مگر نوشتن این نامه مانع مبارزات دیگر می‌شود؟ چرا هر زمان گروهی می‌خواهند کاری بکنند یک سری به طور اتوماتیک علم مخالفت برمی‌دارند؟ حداکثر این است که خودتان شرکت نکنید. از مبارزات شما که کم نمی‌شود!"

اما اینیکی بیانیه محکوم میکند و بعد از 26 سال رای دادن به خفقان، دیگر خودش میگوید خفه شوید.

اینیکی هم که طبق معمول رای آری دادن به نظامی که حقوق بشر پایمال میکند و تمامی قدرتش ضددمکتراتیک بکار میبرد را تلاش برای گسترش دمکراسی خطاب میکند اما اعتراض و صدا بلند کردن را مسخره میکند و بیخود خطاب میکند.

حال یک فرضیه: اگر کسی اعتراض نمیکرد، صدایش در نمی آمد و فقط آری به نظام ها میگفت ، کدام نظام به مردم سالاری (نسبی) میرسید تا بخواهد نظام ایران برسد!!؟؟

این چه شعارهایی هستند: "بیایید آری بگوییم و سکوت کنیم تا دنیای بهتری داشته باشیم"
"بیاید مخالفت نکنیم تا بنام ما هر غلطی خواستند بکنند تا خیال کنیم دمکراسی هست"


خلاصه میگویند: وبلاگ اسلحه نیست!!
امیدوارم روزی برسد که جای همه اسلحه جات گرم و سرد را بگیرد و نزاعات با سخن پیکار شوند!
کنون تنها رسانه ای هست که فقط جای آری گویان نیست!

پ.ن.:

میگویند " نوشتن این نامه و صدها نامه و درست کردن هزارها لوگوی دیگر هم هیج تغییری در وضع نمی دهد "

جالب اینجاست که هرکی کم و بیش با تاریخ اشنایی دارد و معلوم هست که بیشترین تهولات و تغییرات و اصلاحات جوامع بشری با چاپ کتاب شروع شده و هرچه بیشتر اعتراض و بیشتر پخش شد (چاپ روزنامه) تهولات و تغییرات اوج گرفت .... میدانی چرا " نوشتن این نامه و صدها نامه و درست کردن هزارها لوگوی دیگر هم هیج تغییری در وضع نمی دهد "!؟ وقتی که عده خیلی خیلی کمی همصدا میشوند و وقتی اکثریت سکوت میکند و عده ای هم بر ضدشان بتابند و سراخر بجای اینکه اعتراض تبدیل به فریاد شود به یک جیک گنجشک تبدیل میشود، چه انتظاری داری؟؟ وقتی اقلیتی کوچک اعتراض کند و اکثریت وضع موجود را قبول کند (قر زدن و ناله کردن در چهاردیواری خانه و درگوشه کنار و تکصدایی بعنوان اعتراض بحساب نمی آید) چه انتظار داری؟؟؟ کجای دنیا با سکوت و بیخیالی وضع بهتر شد که قرار هست ایران بشود؟؟؟؟

وقتی حتی اکثریتی نسبی یکصدا تقاضی تغییرات و تهولات را نکرده، وقتی حتی حاظر به نشان دادن خواست خود نیست، چه انتظار داری؟؟؟

برگردیم به گذشته و فرض بگیریم در دنیا وقتی که اشراف و کاهنان کتب سانسور میکردند و آتش میزدند، نویسندگان محکوم میکردند، در سیه چال میانداختد و اتش میزدند، همه نویسندگان بخاطر اینکه کتابشان بفروش برود متابق میل حکام و کاهنان قدرت مینوشتند!!! فرض بگیریم وقتی روزنامه ها سانسور و منع میشدند و اوباش میرختند و کتک میزدند و لوازم و اسباب خورد میکردند، وقتی روزنامه نگاران بزندان می افتادند، همه روزنامه نگاران خود سانسوری میکردند و به خط مش قدرت مینوشتند!!! فرض بگیریم اگر چندی از انها هم اعتراض میکردند، هیچکس ازشان حمایت نمیکرد.
این دنیا امروزه چه دنیایی بود؟؟؟ آیا علم و رفاه (حال هرقدر نسبی و شامل حال همه نباشد) به چه حدی میرسید؟؟؟ سطح معلومات و تحصیلاتی که اینقدر به ان میبالیم چقدر بود و چه ارزشی داشت و شامل حال کی میشد؟؟؟؟

حالا برگشت به گذشته را بردارید و بجای دنیا، ایران را فرض کنید!!!!

پنجشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۴

دمونتاژ



با سلام ...

این ماه شصتمین سالگرد اختراع بمب اتم و قتل و عام هیروشیما و ناکازاکی هست. رسانه‌های تصویری، پر از برنامه مستند با تصاویر وحشتناک از فاجعه‌های شصت سال پیش. نکته جالب توجه اخباری هستند که بعد ازین برنامه‌ها نشان داده میشود.
این اخبار که مربوط به دعوی هسته‌ای مابین ایران و اروپا و آمریکا هست با عکسی از خاتمی در پشت گوینده شروع می‌شود. تابحال در رسانه‌های غربی همچین عکس خشنی از آقای خاتمی ندیده بودم. بنظر میرسد این آخرین قدم دمونتاژ خاتمی و اصلاح‌طلبان در غرب باشد. در ضمن تصاویری نشان داده می‌شود که تابحال نشان نمی‌دادند. تا دو هفته پیش فقط عکسهای فضایی از نیروگاه‌های هسته‌ای ایران نشان میدادند، از هفته پیش تصاویر از نزدیک و از داخل نیروگاه هستند.
دقت کنید و خود را بجای یک غربی بگزارید: تصاویر وحشتناک و غمگین مقتولین و مضروبین هیروشما و ناکازاکی را میبینید. سپس یک عکس خشن و تهدید آمیز از آقای خاتمی (با عبا و عمامه) و بعد تصاویری از داخل یک نیروگاه اتمی که چگونه مردان ریش‌دار و زنان روسری‌بسر (که همه از لحاظ سمبلیک برای عام اروپا معنی تهاجم و ترور و نابودی غرب را میدهند) دارند با مواد رادیواکتیو کار می‌کنند و انهم با پشتکاری فراوان. چه احساسی به شما دست میداد.
چندین روز هست که این صحنه‌ها تکرار شدند. این نه فقط یک تهدید به طرف رژیم قم‌حوری هست، بلکه آمادگی افکار عمومی.
به قول آلمانی‌ها: توپ اکنون در زمین قم‌حوری هست!!!
هفته پیش نه فقط با دمونتاژ خاتمی و اصلاح‌طلبان خوش‌آمدی به اقتدارگرایان گفتند بلکه با نشان دادن تصاویر سمبلی تهدید و افکار عمومی را برای پیاده کردند تهدیدات آماده هم کردند!


پسنوشت:

سلام ... مسلم هست که ترس دارد (خب منهم همین را گفتم و بخاطر همین به انانی که متوجه ترس نمیشوند گفتم خود را جای اروپایی بگزارند تا بدانند که ترس دارد)اما خودت میدانی که با کمک خاتمی در اروپا ترس از رژیم ایران خیلی کمتر شده بود (حتی بعد از قتل‌های زنجیره‌ای و سرکوب ۱۸ تیر، هرکی منو میدید میگفت ایران الان خیلی خوب شده ... ).
در ضمن تمامی این اخبار مربوط به دعوی اتمی با تصویرهایی که برای اروپایی وحشت‌ناک بود نه اینکه با عکس احمدی نژاد شروع نکردند، بلکه با یک عکس تهاجمی و خشن از خاتمی ... منظور این نبود که نباید بترسند بلکه حکام غرب هروقت میخواهند امتیازی بگیرند یا بدهند از تصاویر استفاده میکنند تا افکار عمومی را اقفال را روشن کنند، حال هرکدام بنفع سیاستشان هست. مثال دیگر جریان فلسطین و اسرائیل هست. همیشه ترورهای فلیسطینی‌ها را کامل نشان میدهند (خون و انفجار و وحشی بازی و ... ) و بدین وسیله فشار رویشان آوردند تا تن به قبول وجود اسرائیل دهند. در اخبار از جنایات اسرائیل حرف میزنند اما اکثرا بدون تصویر و یا فقط آخرش یک ساختمان خراب، یک ماشین سوخته و .... سال پیش سر جریان صلح و خالی کردن مناطق اشغال شده، هنوز اسرائیل در مناطق اشغال شده خانه سازی میکرد و نمی‌خواست زیر بار برود که توقف کند. ناگهای تصاویر عوض شدند فقط چند روز ترور اسرائیل را بیشتر نشان دادند. نشان دادند که هنگام بمباران (بمبارانی که همیشه اخبارش بدون تصویر میگفتند که حمله به تروریستهای فلسطینی بود و ... ) ناگهان مردم ساده و معمولی پیر و جوان و کودک از ترس میپرند ناله میکنند و فرار و ... با اینکه کل تصویر (خونریزی و قتل و جنازه ) نشان داده نشد، همین سه روز باعث شد که اسرائیل عقب نشینی کند و این عقیب نشینی امروز منجر به تخلیه نوار قضه شده است.
منظور من این نبود که نباید بترسند، بلکه چونکه میترسند افکار عمومی برای مقابله مسلحانه با ایران اماده میشود. اما با نشان دادن عکس تهاجمی از خاتمی راه کنار امدن با انان را باز میگزارند! تهدید و خایه‌مالی در یکزمان و یک خبر!!!

دوشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۴

سخن و تکرار!



با سلام ...


freedom of speech


اول اوت روز آزادی بیان آلمان هست. در پلاکارت‌ها و تابلوهایی چندین هفته هست که با عناوین و جملات مختلف این را بیاد مردم می‌اندازند.
"ملتی که بیان نکند، چه ارزشی دارد."
اگر می‌گویید، خب ما در ایران هم حرف می‌زنیم، باید بگویم ما حرف نمی‌زنیم، بلکه طوطی‌وار تکرار می‌کنیم و فقط یک کودک ناآگاه خیال میکند طوطی حرف می‌زند.

حال مثالی برای درک فرق حرف و تکرار:
اول ببخشید که کپی رایت را ملاحظه نمیکنم و لینکی نمیدم، اما چونکه این مثال یک رفتار و اخلاق عمومی را نشان میدهد بدون لینک و اسامی اینجا میگزارم که منحصر به شخص نشود!!!

نوشت:
به چه کس می خواهی اعتماد کنی؟

ای مرد، دوست من، از اینکه نوشته های زنان را به مسخره بگیری کیف می کنی؛ از اینکه نمی توانند زندگی خودشان را در نوشته هایشان وارد نکنند. پس به چه کسی می خواهی اعتماد کنی که تصویری از زنان برایت بپردازد؟...به خودت؟!

سیدنی گابریل کلودین کولت، بانوی نویسنده فرانسوی


گفت:
مگه فمينستها با مردا دوست ميشن؟! مردا برده يا موجودات وحشتناك يا همون كلمه اي كه ازش بدت مياد (با ض شروع ميشه) نيستن؟ نوشته هات كه ميگه هستن.


گفتم:
سلام ... ببخش فضولی ميکنم اما روشنی خوب هست (...): چند فمینیست میشناسی که خیال میکنی فمینیست بودن یعنی دشمنی با مردان؟؟ تازه اگر هم میشناسی، هرکی که خود را فمینیست بنامد که فمینیست نیست!!! تاریخ را میشناسی!!! مگر غیر ازین هست که اکثریت مردان، بخصوص قدرتمندانشان موجودات وحشتناکی بودند که موجودات وحشتناکتری به بار آوردند؟؟؟ یک فمینیست واقعی، بزرگترین دوست مرد هست که تا وقتی بی عدالتی و نابراری هست، اکثر مردان همین موجود وحشتناک و بیخیال باقی خواهند ماند!!!
چند جمله از ميرزا آقاخان کرمانی:«‌ زن و مرد بايد در جميع حقوق حياتيه برابر باشند. همچنانکه هر دو دست را بطور مساوی بکار ميبريم و در اعامل هيچکدام فرق نمی‌گذاريم، مرد و زن نيز بايد اعضای برابر هيئت اجتماع بشمار روند و بالاخره عالم انسانيت بسرحد کمال نخواهد رسيد مگر اينکه زنان نيز در جميع امور و حقوق با مردان مشترک و برابر باشند ...»



نوشت:
در جواب نظر شما در وبلاگ من به عرض مي رسانم که من هم از ستمهايي که بر زنها مي رود ناراحت و خشمگين و بر اين عقيده هستم که همه با کمک هم بايد اين وضع را بهتر کنيم. اما صاحب وبلاگي که من در آن نظر داده بودم بعقيده خودش يک فمينيست دوآتشه بوده و بعقيده من افکار و آرمانهايش همان افکار طالباني هيتلري و... است متجلي شده در ظاهري ديگر چون واقعا به چيزي فراتر از تساوي حقوق مي انجامد. چرا در اکثريت نوشته ها به جبهه گيري و مبارزه پرداخته شده؟ چرا هرچه خواست مي نويسد و بعد هم يا امکان نظردهي گذاشته نمي شود؟ و چرا تنها نظرات موافق با مطلب باقي مانده و بقيه حذف مي شوند؟ اين دور نمايي از تساوي هست که او ميخواهد!
در ضمن بنده هيچ تمايلي به ادامه بحث با شما در اين موضوع ندارم. و کارهاي مهمتري غير از پرداختن به افکار پست يک دختر ... دارم. اما اگر تعريف شما از اين کلمه تفاوت دارد نظر بنده را که در وبلاگ شخص ديگر و براي او نوشتم ناديده مي گرفتيد بهتر بود چون در واقع ربطي به شما نداشت


خب حالا توضیح که چرا ایشان بجای سخن فقط تکرار می‌کند:

می‌گوید:"بر اين عقيده هستم که همه با کمک هم بايد اين وضع را بهتر کنيم
خب این بیان من هم هست وگرنه هرگز سعی نمی‌کردم برایش توضیح بدهم که فمینیست به معنی دشمنی با مردان نیست. اما ایشان این بیان را تکرار می‌کند اما عملش: اول تا میبیند فمینیست هست، به باد مسخره میگیرد، بعد من بسویش می‌روم تا شاید با کمک هم وضع را بهتر کنیم، به من می‌گوید به تو ربطی ندارد.


با اینکه این دوست فمینیست، صدها بار در وبلاگش نوشته و گفته که این داستان‌ها مثال و اتفاقاتی هستند که برایش رخ داده و او هرگز نمی‌گوید که همه مردان اینگونه هستند.
در تکرار افکار: فیمینست یعنی دشمنی با مرد، پافشاری می‌کند. در ضمن درحالی واژه "طالبانی و هیتلری" را تکرار و استفاده می‌کند و از جوابش معلوم هست که متوجه نیست طالبانی هیتلری یعنی چه! افکار دیگران را پست خطاب می‌کند و در خیالش به دیگران هم مربوط نمیداند، در حالی این طرز فکر پایه سیستمهای طالبانی و هیتلری هست.
بعد هم میرسیم به چراهایش که اگر درست بود من هرگز نظرش نمیخواندم تا باهاش حرف بزنم که با منطقش آشنا شوم.


در ظاهر بیان میکنیم: "بر
اين عقيده هستم که همه با کمک هم بايد اين وضع را بهتر
کنيم." اما در واقع چگونه میخواهیم همه با کمک هم جامعه عوض کنیم وقتی با خوندن پستی و نفهمیدن یک شخصی، قضاوت میکنیم و پرخاشی، و بعد وقتی دیگری دستش بسویمان میکند، بهش میگوییم به تو ربطی ندارد!!؟؟؟
همه با کمک هم اما بدون بحث به معنی همه به راه و نظر من: طالبانی و هیتلری!!


دقت کنید، متوجه میشوید که ما بیشتر تکرار میکنیم تا بیان کنیم و ارزش تکرار چیست: مانند طوطی باعث خنده دیگران میشویم!
پس که اینطور: همه با کمک هم ... اما افکار اون پست هست و به شما ربط ندارد من چه میگویم (تکرار میکنم)

عجب منطق بلندپروازی
که حیف ما پستان میکنید!!!

حال انگار نه انگار این سخنان کافی بود، ادامه هم یافت:

گفتم: آگاهی تنها راه بسوی آزادی و
برابری هست و قضاوت سریع و نادرست و
ناآگاهی منجر به سیستمهای
طالبانی و هیتلری میشود

گفت: من هم موافقم
و با اینحال تکرار کرد که به تو ربطی ندارد گر من خیال کنیم فمینیست یعنی زن برتری و متنفر ز مردان بودن. در ضمن قضاوت کردند که بنده فمینیست هستم و بخاطر همین مرد نیستم که هیچ "مردی" نمیتواند آنقدر خوار و ذلیل باشد که با یک زنی که میگوید ما جنس برتر هستیم همصدا شود.

با آگاهی موافق هست و قضاوت سریع و نادرست را دلیل اصلی سیستمهای سرکوبی میداند اما نه اینکه نمیخواهد آگاه شود بلکه فوری هم قضاوت میکند. چونکه نه من فمینیست هستم و نه اون دوست فمینیست میگوید زنان جنس برترند و پست قبلیش هم بر ضد مردانی بود و هست که فقط و فقط بخاطر مرد بودنشان خود را برتر و بهتر میدانند اما ایشان سرسری میخواند و از قبل کلمه فمینیست هم میدانست، قضاوت خود را کرده شروع به تکرار میکند. با اینکه وقتی از قلمش کلمات زیر خواندم، نزدیک بود از خنده قش کنم، کمی هم بخاطر همچین "آزاداندیش و تحصیلکرده" خجالت هم کشیدم. خودش که خجالت حالیش نیست:

پرسیدم: اما با این رفتار و
قضاوتی که شما دارید، منظور شما از همه با
کمک هم کی هست؟؟؟

جواب داد: منظور من زنان و مردان آزاد اندیش است که از قبل پیش خود جنسی را به عنوان جنس برتر بر نمی گزینند.

تکرار میکنیم اما آیا میفهمیم تا سخنی گفته باشیم!؟ اعتراض این دوست فمینیست هم درست همین هست اما او سخن میگوید و بیان میکند، چونکه میفهمد و درک میکند اما این آزاداندیش تحصیلکرده * طوطی وار واژه ها و سخنان تکرار میکند و خیال هم میکند تکرار * درست هست و ارزش دارد و گرنه وقتی گفتم:
بزرگترین دردهای جوامع حل نمیشود فقط
بخاطر کوته فکری اکثریت که خیال
میکند به او و به کسی دیگری ربط
ندارد.

این جواب بهم نمیداد:
شما بر طبق چه تحصیلات تحقیقات و تجربیاتی اینگونه صحبت می کنید مصلح جوامع بشری؟؟ اگر مرا به ناحق هم جزء توده مردم میدانید باز با افتخار و سربلندی می گویم که خوشحالم از اینکه جزء شما نیستم
ترجمه جواب: یعنی حرف کی را داری تکرار میکنی؟؟

میگم، بعضی سالیان سال تحصیل میکنند و نفهم میمانند. من چهار سالم بود فهمیدم که تاوقتی بگوییم به من و به تو ربطی ندارد، هیچ دردی دوا نمیشود اما این شخص شخیص "آزاداندیش و تحصیلکرده مخالف طالبان و هیتلر" که موافق آگاهی و کمک هماهنگی هست و طرفدار تغییر وضعیت، افتخار میکند که اینکه جزو کوته فکرانی هست که خیال میکنند هیچ به انان و به دیگران ربطی ندارد و فقط و فقط بخاطر اینکه اکثریت = توده و توده مردم هم یک واژه مثبت هست (حال نمیفهمد، بیخیال) باید تکرار کرد که جزو توده مردم باعث افتخار هست، همانطور که بایستی تکرار کرد که طالبان و هیتلر وحشتناک هستند، حال اینکه توده مردم بودند که باعث قدرتشان شدند و هم اگر درهم نمیشکستند هنوز باعث افتخار توده مردم بود، بحثی دیگر ...

اخرش هم این "آزاداندیش" مثلا امد جواب دندان شکن بدهد و تمامیت آزاداندیشی و تحصیلش را برخ من بکشد:
البته لقبتان به خودتان میخورد.

نه اینکه سخن قدرتمندان جاه طلب را تکرار میکند: فمینیست یعنی زن مردخوار، بلکه مثل اینکه همه سخنان آنان را باور و تکرار میکند که خیال میکند گیله مرد معنی منفی میدهد **.

* تحصیلات امروزه در اکثر مواقع منحصر به تکرار طوطی‌وار سخنان و بیانات دیگران شده، میخوانیم، حفظ میکنیم و تکرار میکنیم تا نمره خوب بگیریم و شغل مناسب با حقوق زیاد. قبل ازینکه بگویید چه تحصیل کردی که همیچین نتیجه‌ای گرفتی؟ بگم که من زندگی کردم با گوش و چشم باز. هم دیدم چگونه تحصیل میکنیم و هم چگونه کار میکنیم. وقتی پهلوی متخصص و تحصیلکرده میروی (البته پهلوی همه نرفتم و نمیگویم همه اینطور هستند و مطمئن و امیدوارم که هنوز عده‌ای هستند که آنچه تحصیل کردند ، فهمیدند) دو تا سوال درست و حسابی بکنی متوجه میشوی که فقط میخواهد پولش را دربیاورد یا میفهمد چه میکند!!!

** قدرتمنمدان بخاطر حفظ مقام و مزایای خود نه فقط از سرکوب و باج استفاده میکنند بلکه از وسایل پروپاگاندی (تبلیغ و ضدتبلیغ) هم استفاده میکنند. یک مثالش در پخش تعریفهای غلط هست (فمینیست یعنی دشمن مرد و زنبرتری و ...، ...) بغیر از تعریف غلط نظریه‌هایی که قدرت و اموالشان را تهدید میکنند، در تخریب تصویر قوم‌ها و ملت‌هایی که زیادی نافرمانی، سرکشی میکنند هم از تبلیغ و ضدتبلیغ استفاده میکنند. با این روش و فریب خوردن اکثریت - توده مردم - سعی میکنند روی این اقوام ملل فشار روانی اورده تا روح مقاومتشان در هم شکسته شود و بدون اینکه مجبور شوند ظاهر خود خراب کرده (یعنی با کمک خونریزی و وحشیگری) قدرت خود حفظ کنند.
در ایران سه قوم بودند که در اکثر انقلاب و شورشی ضد حکام شرکت داشتند: گیلگ، کرد و ترک!
این ضدتبلیغات (گیلگ: دلقک بیخاصیت، کرد:دزد آدمکش، ترک: نفهم حمال) نه فقط منجر شده که هنوز ادمهای تحصیلکرده خیال کنند که گیله مرد معنی منفی میدهد (از کرد باید دوری کرد و ترک یک فحش هست)، بلکه فشار منجر ز ان باعث شده که حتی گیلک به گیلک بگوید: هیس، دیگر گیلگی حرف نزن، فارسی حرف بزن!!!