با سلام ...
freedom of speech
اول اوت روز آزادی بیان آلمان هست. در پلاکارتها و تابلوهایی چندین هفته هست که با عناوین و جملات مختلف این را بیاد مردم میاندازند.
"ملتی که بیان نکند، چه ارزشی دارد."اگر میگویید، خب ما در ایران هم حرف میزنیم، باید بگویم ما حرف نمیزنیم، بلکه طوطیوار تکرار میکنیم و فقط یک کودک ناآگاه خیال میکند طوطی حرف میزند.
حال مثالی برای درک فرق حرف و تکرار:اول ببخشید که کپی رایت را ملاحظه نمیکنم و لینکی نمیدم، اما چونکه این مثال یک رفتار و اخلاق عمومی را نشان میدهد بدون لینک و اسامی اینجا میگزارم که منحصر به شخص نشود!!!
نوشت:به چه کس می خواهی اعتماد کنی؟
ای مرد، دوست من، از اینکه نوشته های زنان را به مسخره بگیری کیف می کنی؛ از اینکه نمی توانند زندگی خودشان را در نوشته هایشان وارد نکنند. پس به چه کسی می خواهی اعتماد کنی که تصویری از زنان برایت بپردازد؟...به خودت؟!
سیدنی گابریل کلودین کولت، بانوی نویسنده فرانسوی
گفت:مگه فمينستها با مردا دوست ميشن؟! مردا برده يا موجودات وحشتناك يا همون كلمه اي كه ازش بدت مياد (با ض شروع ميشه) نيستن؟ نوشته هات كه ميگه هستن.
گفتم:سلام ... ببخش فضولی ميکنم اما روشنی خوب هست (...): چند فمینیست میشناسی که خیال میکنی فمینیست بودن یعنی دشمنی با مردان؟؟ تازه اگر هم میشناسی، هرکی که خود را فمینیست بنامد که فمینیست نیست!!! تاریخ را میشناسی!!! مگر غیر ازین هست که اکثریت مردان، بخصوص قدرتمندانشان موجودات وحشتناکی بودند که موجودات وحشتناکتری به بار آوردند؟؟؟ یک فمینیست واقعی، بزرگترین دوست مرد هست که تا وقتی بی عدالتی و نابراری هست، اکثر مردان همین موجود وحشتناک و بیخیال باقی خواهند ماند!!!
چند جمله از ميرزا آقاخان کرمانی:« زن و مرد بايد در جميع حقوق حياتيه برابر باشند. همچنانکه هر دو دست را بطور مساوی بکار ميبريم و در اعامل هيچکدام فرق نمیگذاريم، مرد و زن نيز بايد اعضای برابر هيئت اجتماع بشمار روند و بالاخره عالم انسانيت بسرحد کمال نخواهد رسيد مگر اينکه زنان نيز در جميع امور و حقوق با مردان مشترک و برابر باشند ...»
نوشت:در جواب نظر شما در وبلاگ من به عرض مي رسانم که من هم از ستمهايي که بر زنها مي رود ناراحت و خشمگين و بر اين عقيده هستم
که همه با کمک هم بايد اين وضع را بهتر کنيم. اما صاحب وبلاگي که من در آن نظر داده بودم بعقيده خودش يک فمينيست دوآتشه بوده و بعقيده من افکار و آرمانهايش همان افکار طالباني هيتلري و... است متجلي شده در ظاهري ديگر چون واقعا به چيزي فراتر از تساوي حقوق مي انجامد. چرا در اکثريت نوشته ها به جبهه گيري و مبارزه پرداخته شده؟ چرا هرچه خواست مي نويسد و بعد هم يا امکان نظردهي گذاشته نمي شود؟ و چرا تنها نظرات موافق با مطلب باقي مانده و بقيه حذف مي شوند؟ اين دور نمايي از تساوي هست که او ميخواهد!
در ضمن بنده هيچ تمايلي به ادامه بحث با شما در اين موضوع ندارم. و کارهاي مهمتري غير از پرداختن به افکار پست يک دختر ... دارم. اما اگر تعريف شما از اين کلمه تفاوت دارد نظر بنده را که در وبلاگ شخص ديگر و براي او نوشتم ناديده مي گرفتيد بهتر بود چون در واقع ربطي به شما نداشت
خب حالا توضیح که چرا ایشان بجای سخن فقط تکرار میکند:میگوید:"بر اين عقيده هستم
که همه با کمک هم بايد اين وضع را بهتر کنيمخب این بیان من هم هست وگرنه هرگز سعی نمیکردم برایش توضیح بدهم که فمینیست به معنی دشمنی با مردان نیست. اما ایشان این بیان را تکرار میکند اما عملش: اول تا میبیند فمینیست هست، به باد مسخره میگیرد، بعد من بسویش میروم تا شاید با کمک هم وضع را بهتر کنیم، به من میگوید به تو ربطی ندارد.
با اینکه این دوست فمینیست، صدها بار در وبلاگش نوشته و گفته که این داستانها مثال و اتفاقاتی هستند که برایش رخ داده و او هرگز نمیگوید که همه مردان اینگونه هستند.
در تکرار افکار: فیمینست یعنی دشمنی با مرد، پافشاری میکند. در ضمن درحالی واژه "طالبانی و هیتلری" را تکرار و استفاده میکند و از جوابش معلوم هست که متوجه نیست طالبانی هیتلری یعنی چه! افکار دیگران را پست خطاب میکند و در خیالش به دیگران هم مربوط نمیداند، در حالی این طرز فکر پایه سیستمهای طالبانی و هیتلری هست.
بعد هم میرسیم به چراهایش که اگر درست بود من هرگز نظرش نمیخواندم تا باهاش حرف بزنم که با منطقش آشنا شوم.
در ظاهر بیان میکنیم: "بر
اين عقيده هستم که همه با کمک هم بايد اين وضع را بهتر
کنيم." اما در واقع چگونه میخواهیم همه با کمک هم جامعه عوض کنیم وقتی با خوندن پستی و نفهمیدن یک شخصی، قضاوت میکنیم و پرخاشی، و بعد وقتی دیگری دستش بسویمان میکند، بهش میگوییم به تو ربطی ندارد!!؟؟؟
همه با کمک هم اما بدون بحث به معنی همه به راه و نظر من: طالبانی و هیتلری!!
دقت کنید، متوجه میشوید که ما بیشتر تکرار میکنیم تا بیان کنیم و ارزش تکرار چیست: مانند طوطی باعث خنده دیگران میشویم!
پس که اینطور: همه با کمک هم ... اما افکار اون پست هست و به شما ربط ندارد من چه میگویم (تکرار میکنم)
عجب منطق بلندپروازی
که حیف ما پستان میکنید!!!
حال انگار نه انگار این سخنان کافی بود، ادامه هم یافت:
گفتم: آگاهی تنها راه بسوی آزادی و
برابری هست و قضاوت سریع و نادرست و
ناآگاهی منجر به سیستمهای
طالبانی و هیتلری میشود
گفت: من هم موافقم
و با اینحال تکرار کرد که به تو ربطی ندارد گر من خیال کنیم فمینیست یعنی زن برتری و متنفر ز مردان بودن. در ضمن قضاوت کردند که بنده فمینیست هستم و بخاطر همین مرد نیستم که هیچ "مردی" نمیتواند آنقدر خوار و ذلیل باشد که با یک زنی که میگوید ما جنس برتر هستیم همصدا شود.
با آگاهی موافق هست و قضاوت سریع و نادرست را دلیل اصلی سیستمهای سرکوبی میداند اما نه اینکه نمیخواهد آگاه شود بلکه فوری هم قضاوت میکند. چونکه نه من فمینیست هستم و نه اون دوست فمینیست میگوید زنان جنس برترند و پست قبلیش هم بر ضد مردانی بود و هست که فقط و فقط بخاطر مرد بودنشان خود را برتر و بهتر میدانند اما ایشان سرسری میخواند و از قبل کلمه فمینیست هم میدانست، قضاوت خود را کرده شروع به تکرار میکند. با اینکه وقتی از قلمش کلمات زیر خواندم، نزدیک بود از خنده قش کنم، کمی هم بخاطر همچین "آزاداندیش و تحصیلکرده" خجالت هم کشیدم. خودش که خجالت حالیش نیست:
پرسیدم: اما با این رفتار و
قضاوتی که شما دارید، منظور شما از همه با
کمک هم کی هست؟؟؟
جواب داد: منظور من زنان و مردان آزاد اندیش است که از قبل پیش خود جنسی را به عنوان جنس برتر بر نمی گزینند.
تکرار میکنیم اما آیا میفهمیم تا سخنی گفته باشیم!؟ اعتراض این دوست فمینیست هم درست همین هست اما او سخن میگوید و بیان میکند، چونکه میفهمد و درک میکند اما این آزاداندیش تحصیلکرده * طوطی وار واژه ها و سخنان تکرار میکند و خیال هم میکند تکرار * درست هست و ارزش دارد و گرنه وقتی گفتم:
بزرگترین دردهای جوامع حل نمیشود فقط
بخاطر کوته فکری اکثریت که خیال
میکند به او و به کسی دیگری ربط
ندارد.
این جواب بهم نمیداد:
شما بر طبق چه تحصیلات تحقیقات و تجربیاتی اینگونه صحبت می کنید مصلح جوامع بشری؟؟ اگر مرا به ناحق هم جزء توده مردم میدانید باز با افتخار و سربلندی می گویم که خوشحالم از اینکه جزء شما نیستم
ترجمه جواب: یعنی حرف کی را داری تکرار میکنی؟؟
میگم، بعضی سالیان سال تحصیل میکنند و نفهم میمانند. من چهار سالم بود فهمیدم که تاوقتی بگوییم به من و به تو ربطی ندارد، هیچ دردی دوا نمیشود اما این شخص شخیص "آزاداندیش و تحصیلکرده مخالف طالبان و هیتلر" که موافق آگاهی و کمک هماهنگی هست و طرفدار تغییر وضعیت، افتخار میکند که اینکه جزو کوته فکرانی هست که خیال میکنند هیچ به انان و به دیگران ربطی ندارد و فقط و فقط بخاطر اینکه اکثریت = توده و توده مردم هم یک واژه مثبت هست (حال نمیفهمد، بیخیال) باید تکرار کرد که جزو توده مردم باعث افتخار هست، همانطور که بایستی تکرار کرد که طالبان و هیتلر وحشتناک هستند، حال اینکه توده مردم بودند که باعث قدرتشان شدند و هم اگر درهم نمیشکستند هنوز باعث افتخار توده مردم بود، بحثی دیگر ...
اخرش هم این "آزاداندیش" مثلا امد جواب دندان شکن بدهد و تمامیت آزاداندیشی و تحصیلش را برخ من بکشد:
البته لقبتان به خودتان میخورد.
نه اینکه سخن قدرتمندان جاه طلب را تکرار میکند: فمینیست یعنی زن مردخوار، بلکه مثل اینکه همه سخنان آنان را باور و تکرار میکند که خیال میکند گیله مرد معنی منفی میدهد **.
* تحصیلات امروزه در اکثر مواقع منحصر به تکرار طوطیوار سخنان و بیانات دیگران شده، میخوانیم، حفظ میکنیم و تکرار میکنیم تا نمره خوب بگیریم و شغل مناسب با حقوق زیاد. قبل ازینکه بگویید چه تحصیل کردی که همیچین نتیجهای گرفتی؟ بگم که من زندگی کردم با گوش و چشم باز. هم دیدم چگونه تحصیل میکنیم و هم چگونه کار میکنیم. وقتی پهلوی متخصص و تحصیلکرده میروی (البته پهلوی همه نرفتم و نمیگویم همه اینطور هستند و مطمئن و امیدوارم که هنوز عدهای هستند که آنچه تحصیل کردند ، فهمیدند) دو تا سوال درست و حسابی بکنی متوجه میشوی که فقط میخواهد پولش را دربیاورد یا میفهمد چه میکند!!!
** قدرتمنمدان بخاطر حفظ مقام و مزایای خود نه فقط از سرکوب و باج استفاده میکنند بلکه از وسایل پروپاگاندی (تبلیغ و ضدتبلیغ) هم استفاده میکنند. یک مثالش در پخش تعریفهای غلط هست (فمینیست یعنی دشمن مرد و زنبرتری و ...، ...) بغیر از تعریف غلط نظریههایی که قدرت و اموالشان را تهدید میکنند، در تخریب تصویر قومها و ملتهایی که زیادی نافرمانی، سرکشی میکنند هم از تبلیغ و ضدتبلیغ استفاده میکنند. با این روش و فریب خوردن اکثریت - توده مردم - سعی میکنند روی این اقوام ملل فشار روانی اورده تا روح مقاومتشان در هم شکسته شود و بدون اینکه مجبور شوند ظاهر خود خراب کرده (یعنی با کمک خونریزی و وحشیگری) قدرت خود حفظ کنند.
در ایران سه قوم بودند که در اکثر انقلاب و شورشی ضد حکام شرکت داشتند: گیلگ، کرد و ترک!
این ضدتبلیغات (گیلگ: دلقک بیخاصیت، کرد:دزد آدمکش، ترک: نفهم حمال) نه فقط منجر شده که هنوز ادمهای تحصیلکرده خیال کنند که گیله مرد معنی منفی میدهد (از کرد باید دوری کرد و ترک یک فحش هست)، بلکه فشار منجر ز ان باعث شده که حتی گیلک به گیلک بگوید: هیس، دیگر گیلگی حرف نزن، فارسی حرف بزن!!!