آینده یک دیکتاتوری مهاجم و حال یک دمکراسی نسبی
با سلام
از تاریخ بیاموزیم!!!
شرح و توضیح فعلا با شما بزودی شاید هم دیرتر با من!!!
آلمان. با زور و جور و تهاجم به کجا میخواستند برسند و به کجا رسیده بودند:
و کنون با دخالت دادن نسبی مردمشان، مردم پایهء جامع شدند و کجا رسیدهاند، البته از قلم نیفتد که این دمکراسی نسبی و ظاهری کافی نیست و عاقبتش روشن و خوب نخواهد بود!!!
از تاریخ بیاموزیم، نازیها معتقد بودند و به افکار عمومی میفروختند، که مردم پشتیبانشان هستند و آنان تنها مدافعشان. در حالیکه اکثریت از خشونتشان هراس داشتند و وقتی هراسشان از قدرت دیگری بیشتر شد تنها گزاشتند و دگر بدنبال راه نیفتادند. نازیها خیلی را بنام حق و آینده ملت اقفال کردند و به میدان مبارزه فرستادند تا همه قربانی شدند و دیگر توان اقفال نداشتند و یا کسی نبود به دام بیفتد، کل جامعه و ملت را قربانی کردند.
از تاریخ بیاموزیم!
نازیها پروژهها براه انداختند، بناها ساختند و ظاهر آریستن که پایدار نمیتوانست بماند.
نازیها سانسور و سرکوب کردند، فقط اخبار بنفع خودشان و خوشایند پخش کردند و هرگونه انتقاد را خفه کردند بخیال اینکه این سیاست پایدارشان خواهد کرد، اما با ناپایداری و عاقبت وخیمیشان آشنایی داریم!
ما عاقبت همه دیکتاتوریها را، حال هرچقدر ما نظریه و فرضیه و اصولی که بنامشان برپا شدند، را گرامی بداریم یا مقدس بشماریم و تنها حقیقت بنامیم، میدانیم. میدانیم چه عواقبی برای خودشان، ملتشان و فرایضاش داشت و دارد و خواهد داشت.
از تاریخ بیاموزیم!
همانطوری که بنظر من کشور به اصتلاح شوروی بزرگترین دشمن و صدمهدهنده سوسیالیسم بود، فرضیهای که بنا به نظر من میشود بدون دیکتاتوری پیاده کرد و قدمی بسوی عدالت اجتماعی که ممکن و لازم هست خواهد بود. همانطور رژیم کنونی قمحوری بزرگترین دشمن و صادم اسلام هست، حال هرچقدر از دید من بلامانع باشد و بنظر من منتقدین دین نیستند که به مقدسات مردم توهین میکنند بلکه این به اصتلاح مدافعین ظاهری هستند که با سوءاستفداه از مقدسات آنان را لجنمال میکنند.
این رژیم با انتخاب وسایل و سیاست درپیش گرفته نه فقط مردم و کشور ضرر خواهند زند و عاقبت وخیمی برایش مهیا میکنند، بلکه صدمهای که به دین خود میزنند، به دینی که خود را نگهبان ان مینامند، جبران ناپذیر خواهد بود. با عرض معذرت از دوستان مومن که بخیال ایمان میخواهند انسان خوب بشوند، این صدمه از دید من هیچ ایرادی ندارد اما چونکه نمیخواهم کل مطلب از قلم بیفتد، درجش کردم!!!
به تاریخ کلیسای کاتولیک هم میشود مراجعه کرد، هرچه سرکوب و سانسور بیشتر شد، خطر مهو و نابودیشان بیشتر شد و سراخر دست از اقتدار برداشتن، نجاتشان داد!!!
از تاریخ بیاموزیم!
بنابرین طلب کنیم، یکصدا طلب کنیم تا فریاد بشود:
طلبنامه
آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی!
محکوم کردن قضاتی که بجای روای عدالت در سرکوب و بیعدالتی شریک هستند، بخصوص قاضی مرتضوی!
آزادی فوری ناصر زرافشان، اکبر گنجی!!!
حذف مقامات و شوراها و ادارات قدرتمند و مطلق، بخصوص ولایت فقیه، شورای نگهبان و مصلحت نظام!
تقسیم قدرت و ثروت (هرچه بیشتر، بهتر)
این مقالات هم از دست ندهید:
ایمان خطرآفرین است
شرح حال برخي نويسندگان به قتل رسيده در ايران معاصر
گفتگو با مجید زُهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر