ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۴

پیروزی حماس، بردی برای فلسطین!؟؟؟

مدت کوتاهی هست که در رسانه های آلمان، بجای مناتق اشغالی، نوار قزه و اردن غربی، از واژه فلسطین استفاده میشود. فشار روی اسرائیل چنان زیاد شد که حاضر به تخلیه نوار قزه شد. اما کنون؟ با پیروزی حماس در انتخابات، فلسطین هم برنده خواهد شد!؟خبرنگار با لبخندی بر لب بعد از اعلام اینکه حماس پیروز شد و اکثریت کرسی مجلس را بدست آورد، بیدرنگ اعلام کرد:"کنون اسرائیل بدون ملاحظه افکار عمومی، میتواند شروط و سیاست مطلوب خود را پیاده کند!" یعنی پیروزی حماس، بردی برای اسرائیل!؟البته هنوز زود هست، نتیجه بگیریم. اروپا بزرگترین حامی سرمایه دهنده دولت خودمختار فلسطین خواستدار تغییر سیاست حماس شده تا جریان پول ادامه پیدا کند. اگر هم حماس راضی شود باید منتظر انتخابات اسرائیل ماند که آیا طرفداران صلح یا خیالپردازان سرکوب و جنگ برنده خواهند شد. هرچند صلح برای اکثریت عموم رفاه و آسایش می آورد اما اقلیت سرمایه سالار و نظرساز سود و منفعت خود در جنگهای گرم و سرد میبینند و میدانند و با توجه به اینکه اکثریت رسانه های نظرپرداز و نطر ساز تحت کنترلشان و ما هم بخاطر اینکه مسئولیت بعهده نگیریم، حاظریم گول بخوریم، افکارمان را به کدام سمت هدایت خواهند کرد!؟آیا پیاپی ستیزه طلبان در منطقه، نشان خواستشان برای برافروختن جنگی خانمان سوز هست یا اینکه اصحاب قدرت خواهان صلح واقعی هستند و منافع خود را در یک جنگ سرد میجویند!؟اگر واقعا خواهان صلح هم هستند، تاریخ نشان داده که احزاب راست و محافظه کار میتوانند راحت تر صلح کنند.وقتی احزاب چپ و میانه بر مسند قدرت نشسته و برنامه صلح میریزند، نه فقط باید با جبهه مقابل دست و پنجه نرم کنند بلکه با مقاومت احزاب راست و محافظه کار سرکار میشوند و نیروی لازمی که صلح را ثبات ببخشد از بین میرود. در حالیکه وقتی احزاب راست و محافظه کار سیاست صلحجویانه را پیشه کنند، میتوانند تمامی نیروی خود را صرفه برنامه صلح کنند.همانطور که یک دستفروش اسرائیلی گفت:"چرا ناراحت باشم؟ اگر واقعا صلح میخواهیم باید با دشمن صلح کنیم. باهاش حرف بزنیم. با دوست که نمیشود صلح واقعی کرد!"هرچند فعلا پیروزی حماس، بردی برای دولت اسرائیل یا نشانی از جنگ بنظر می آید، اما باید منتظر ماند و دید که حماس چه خواهد کرد.آیا در دام اسرائیل خواهد ماند و به ترور ادامه خواهد داد!؟ و میدانیم که در سیاست ترور، جبهه تروریستتر برنده خواهد شد و دولت اسرائیل نه فقط زور و زر بیشتری دارد بلکه میتواند با کمک حماس ترور خود بهتر توجیه کند. یا به طمع پول اروپا هم شده، ساست خود را عوض کرده و چنین آخرین بهانهء دولت اسرائیل را ازشان بگیرد.تا امروز که سیاست حماس فقط و فقط به نفع دولت اسرائیل تمام شد وحال بزرگترین شانس را دارد به نفع واقعی مردم منطقه دستبکار شود!آیا ازین فرصت استفاده خواهد کرد؟ فکر نکنم! مزدوران ستیزه از هرطرف دست خود در میدان دارند و کینه توزان هم فقط "حقایقی" که نفرتشان را می افروزد باور دارند!هرچند امیدوارم که اشتباه کنم، اما با پیروزی حماس، "فلسطین" قبل از تأسیسش منقرض شد!

جمعه، دی ۳۰، ۱۳۸۴

پیرامون بمب، ترور و تهدید

بمب
ایالات متحده: حتما دوباره استفاده خواهد کرد، مگر همه کمر به خدمت ببندند و حرفشان گوش و فرمانشان عمل کنند!!!

اسرائیل: اگر واقعا داشته باشد (آخه خیلی اصرار کردند که محرمانه هست و همه کار کردند تا "لو" بروند) حتما استفاده خواهد کرد. مگر کسی دیگر تهدیدشان نکند!

فرانسه: ...نمیدانم!!! بستگی به دولت روز شخص شاخص دارد.

پاکستان و هند: فعلا نه!!!

روسیه و انگلیس: فکر نکنم. بعید بنظر میرسد.

چین: هـــم... نه!

قم‌حوری: اگر بدست بیاورد استفاده خواهد کرد، مگر همه کمر به خدمت ببندند و حرفشان گوش و فرمانشان عمل کنند!!!



ترور و تهدید


بن لادن تهدید میکند، ایران پول‌هایش در حساب‌های خارجی را جای امن می‌برد (بغیر از حساب‌های بانکی در سوییس، بقیه پول به حسابهایی در بانکهای شانگهای، هنگ کنگ، سنگاپور و مالزی واریز شدند. منبع روزنامه پست صبح برلین). له پرزید شیراک هم مستقیما بدون اینکه نامی ببرد تهدید می‌کند که قاطعانه و بدون رحم جواب ترور با تروری وحشتناک‌تر خواهد داد. با اینکه سران وسیاستمداران آلمان در شک و شگفت هستند که چرا همچین گفت، بنظرم می‌رسد با اینکه نامی نبرد مخاطب معلومی هم بغیر از ایران داشت. انگار خبرهایی هست و قرار هست یک ضربء تروریستی و جنایتی دوباره اتفاق بیفتد و احتمالا نوبت فرانسه هست. و له پرزیدِ سعی کرد با تهدید و متقابل زور با زور، نشان دهد که تروریست‌تر هست یا می‌تواند باشد.
البته با پخش خبری توسط سازمان سیا، که در پست قبلی به سیاست محبوبیت ربط دادم، و علم شنگه‌ای که در سازمان اطلاعاتی آلمان روی داده است، امکان دارد هدف بعدی آلمان باشد. با پخش خبر و گیج و شلوغ کردن سازمان اطلاعاتی المان سعی شده که حواسشان پرت کنند تا متوجه برنامه‌ریزی نشوند و نتوانند جلوگیری کنند تا آلمان هم کاملا و واضح به جبهه وارد شود.
در حالی که آقای شیراک با تهدید مستقیم از اتفاق در کشورش جلوگیری می‌کند، آلمان بیخبر صحنه جنایت می‌شود....

یاد روزنامه زرد برلین افتادم که با تیتر بزرگ و جدیت کامل نوشته بود: "ایستگاه فضایی میر در برلین سقوط خواهد کرد!"

نکات بالا درج شده فقط افکار پیرامون سخن‌پراکنی و اعمال "بزرگان" هست و هیچ مدرک و شاهدی موجود نیست، لطفا جدی گرفته نشود!!!
اما پیرامون بمب، ترور، تهدید و انتقال پول بوی اتفاقاتی بلند شده که هنگام جنگ دوم عراق گفته بودم: قبل از حمله به ایران یک جنایت تروریستی در اروپای مخالف جنگ (آلمان یا فرانسه) اتفاق خواهد افتاد!!!

چهارشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۴

شعار، مهرورزی و هالهء نور در سیاست آلمان

وضع شرکت‌های بزرگ عالی بود و روزبروز اخراج‌ها. حقوق بیکاری را به بهانهء ایجاد محل کار کم کردند، در حالیکه معلوم بود قرار هست بیکاران زیاد شوند و چنین خرج برای نیازمندان بیشتر نخواهد شد و می‌توان بیشتر به خرخرهء دارندگان ریخت.
انتخابات شروع شد و با زور و مشکلات مکرر پیروز وصدراعضم شد. در روزهای اول کاری بجز تمرین لبخند نکرد. بدون عمل و تکرار حرف و پیاده کردن نقشه‌ها، فقط با تمرین لبخند و تبلیغات جانانه محبوبیت زیادی بدست آورد. یکی از دلایل همین "هیچ‌کار" کردن بود و لبخند واقعی بنظر می‌رسید و می‌شد باور کرد و زودفراموشکاران از خدا خواسته وحم خود بکنار گذاشته و عاشقش شدند. و بعد رسانه‌ها .... وای ... عکس‌های خوشرو و با نشاط و دارای نشان‌های مثبت و چهرهء نورانی ...انگار کم بود همش با پشت صحنه‌ای روشن و حتی نورانی و پر از پرتو، البته نه به طریق خیالی و فروش الهی مانند دکتر رییس‌قم‌حور؛ بلکه مدرن‌تر و بطریقی فنی، اجتماعی .. غیر مستقیم ... آشکارا پنهانی ...یعنی بدون اگاه بودن، ناخوداگاه مقصود را درک کردن ... زیرکانه و بدون شرم (یعنی لازم نیست بزند زیرش) و محبوبیت بیشتر شد.
چندروز قبل از پرواز بسوی فرازی دیگر، عکس‌ها پرتوی بیشتر و مثبت و مستقیم گرفتند. قبل از دست‌بوسی نمایندهء بزرگ اربابان بزرگ، بعد از هفت سال تبلیغات ضد آمریکایی دولت قبلی، همکاری پنهان* فعلا نادیده گرفته، و همزمان هفت سال ادامه تعظیم و سپاسگذاری و بقول ما گیلکان خاش‌والیسی دولت سرمایه‌جهانی، با جملهء "باید زندان گوانتانامو بسته شود!؟" خود یا بهتر بگویم سعی کرد عوام را آماده کند. البته وقتی این جمله بی‌معنی – وقتی از زبان دولت ماهواره‌ای بیاید و بداند و هیچ فشاری برای بثمر رساندن جمله نمی‌تواند بیارد، واقعا عاری از هرگونه معنی هست و فقط و فقط برای عوامفریبی بکار برده می‌شود – عملکرد آنچنانی نداشت و عوام گفت: رفت کمر خم کند! به همکاری دولت قبلی اشاره شد و رسانه‌ها پر شد که سازمان اطلاعاتی آلمان BND در عراق با ارتش آمریکا همکاری مستقیم کرد. چنین به مردم گفته شد که: دولت قبلی ضدش حرف زد و باهاش عمل کرد و دروغ گفت. اما من راست می‌گویم، اما حرفم را گوش نمیکنند، پس دوستم بدارید و بهم مهر بورزید و فرمان برید و همکاری کنید ... رفت، دولا شد و تعظیم کرد و محبوب ماند. برگشت و رفت روسیه و رسانه‌ها اعلام کردند که با پوتین راسخ و مستقیم سخن گفت و پافشاری کرد ... سر چه و سرانجام سخن حال مهم نیست، چگونه و چه گفت برای خودفریبیمان مهم هست!
رکورد در صادرات ... رکورد درآمدی شرکتهاب بزرگ ... با همه اینحال ناله میکنند و اخراج میکنند و ساعات کار بیشتر میکنند و حقوق اضافه نمیکنند که هیچ عیدی و مرخصی را کم و لغو میکنند!!


* وقتی دولت قبلی اعلام کرد که در جنگ عراق هیچگونه همکاری با ائتلافیون نخواهد کرد و امریکا حتی حق استفاده از فضای آلمان را ندارد، ارتش امریکا روز قبل و همان روز حمله با خط و نشان در فضای آلمان پرواز کرد و به دندان آلمانی‌ها هم خندید.

از فضا و پادگان‌های خود در المان استفاده کامل کرد و این رازی آشکار بود. و آلمان هم چیزی نگفت که خلاصه توان جلوگیری ندارد چه برسد که بتواند آمریکا را به بستن زندان راضی کند ... خیلی خنده دار بود و هست و البته باور خیلی، بخصوص و با اینکه بهتر میدانستند (خودفریبی) گریه‌دار بود و هست، هنوز هم نمی‌توانم نخندم ....

جمعه، دی ۲۳، ۱۳۸۴

دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و ششم

کودتای بوش - قسمت دوم
(...)
وزیر دادگستری وقت (سابق) اشکرفت (Ashcroft) فوری هرگونه انتقاد را غیر مستقیم ممنوع اعلام کرد :

"به همه، که مردم صلح‌دوست را از شبح آزادی‌های ز دست رفته می‌ترسانند، پیامم این هست: تاکتیک شما فقط از تروریست‌ها حمایت می‌کند، به اتحاد ملی صدمه می‌زند و قاطعیت را تضعیف می‌کند."

(انتخبات اخیر ایران هم دست کمی از یک کودتا نداشت و صد البته که مشابه جمله فوق هم در ایران تازگی ندارد. سیاست زیر هم همچنین!)

یعنی اگر با و در کنار منی، خوبی وگرنه بد هستی و دشمن مردم صلح‌دوست بحساب می‌آیی! مستقیماً فرمانبرداری کورکورانه را خواستدار شد و اینچنین به درجه‌ای از عوام‌فریبی رسید که بخیال می‌آمد در غرب بعد از زمان هیتلر و مکارتی (McCarthy ۴) از بین رفته هست. بخاطر همین تهدید بود که ضد قوانین گشتاپویی استعماع و تفتیش قانون میهن‌پرست (Patriot-Bill) و نابرابی جدید در مقابل قانون، بخصوص "فقط" برای ۲۰ میلیون خارجی مقیم آمریکا، اعتراض عمومی نشد. نه فقط فاجعه برج‌های دوقولو از همان ساعات اول مانند آتشسوزی مجلس آلمان (Reichtag) بود بلکه اتفاقات بعدی هم مشابه بودند و هستند. آلمانی‌ها، بجز اندکی، هم بعد از آتشسوزی (آتشسوزی که فقط بنفع نازی‌ها بود) رایشستاگ در مقابل فرمان‌های دیکتاتوری هیتلر ضد یهودها، کمونیست‌ها و خارجی‌ها هیچ اعتراضی نکردند. حتی اگر امروزه هم اعتراضی بگوش می‌رسد که قوانین استراق سمع مورد استفاده نادرست قرار می‌گیرند، "تهدید" جواب فوری هست. پرزیدنت بوش نوامبر ۲۰۰۴ اعلام کرد که تا وقتی تهدید ادامه دارد استراق سمع را مجاز خواهد گذاشت. و ادامه داد نشر اینگونه مقالات (بر ضد قوانین به اصتلاح ضد ترور و اخبار مربوطه) "عمل وقیح" و "لو دادن اسرار" هست.

اما آزادی از دست رفته هزاران "مشکوکی" که مدت‌ها بدون هیچگونه پایه حقوقی در حبس هستند، شبح نیست. نکات دیگری که قابل توجه هستند، پرونده‌های زمان ریاست‌جمهوری ریگان و معاونیت رییس‌جمهوری بوش پدر هست که معمولا بعد از محلت ۱۲ سال، اول ژانویه ۲۰۰۲ می‌بایست در دسترس عموم قرار می‌گرفتند. اما پرزیدنت بوش قانون محلت را اول نوامبر ۲۰۰۱ تغییر داد تا بتواند آنها را پشت پرده نگه دارد (۵). و پرونده‌های زمان فرمانداری تکزاس خودش هم در "کتابخانه ریاست‌جمهوری" (presidental library) پدرش از دسترس عام مخفی کرد. چرا؟؟؟

جون دین (John Dean) مشاور حقوقی سابق کاخ سفید (۶) در مقاله‌‌ای نوشت:

"تعبیر قانون این هست که پرزیدنت بوش نه اینکه نمی‌خواهد آمریکایی‌ها بدانند او چه می‌کند بلکه می‌خواهد نگران نباشد که روزی مورخین و دیگران هم متوجه بشوند.
(... -اینجا حدس میزند که اگر پرزیدنت بوش اینگونه ادامه دهد احتمالا ۲۰۰۴ رای نخواهد آورد. البته به فکر همکاران قوی، افراطیون و تروریستان اسلامی، که داشت و دارد نبود. آرمین)
برای رهبری جنگ، پنهان کاری لازم هست اما نه برای رهبری یک کشور. من از ردهء اول به شما اطمینان می‌دهم که رییس‌جمهوری که پنهانی کار می کند، مصلحت آمریکایی‌ها را تحت نظر ندارد، بلکه صلاح خصوصی خودش را"

دین از روی تجربه شخصی سخن می‌گوید. او که یک "جمهوریخواه" سرسخت هست بعنوان مشاور نیکسون در افتضاح واترگیت (Watergate - ۷) دست داشت و حتی مدت خیلی کوتاهی بخاطر سر زدن از گواهی دادن در مقابل دادگاه به زندان افتاد. بنا به سیاست جدید آمریکا (بهتر بگویم املای دولت کنونی آمریکا) او هم مانند همهء منتقدین کمکیاران ترور هستند. نوام چامسکی (Noam Chomsky) در یک مصاحبه‌ای بنام 9-11 (۸) گفت: "ما باید قبول کنیم که ایلات متحده در اکثر نقات دنیا بعنوان بزرگترین کشور تروریستی دیده می‌شوند. و آنهم با دلایل مناسب."

بخاطر همین دلایل پرزیدنت بوش پرونده‌های زمان ریاست‌جمهوری ریگان را مخفی نگه می‌دارد. تقریبا همه افرادی که در افتضاحات ایران-کنترا ( iran-contra۹) و بانک بی‌سی‌سی‌آی (BCCI-Bank۱۰) دست داشتند وارد حکومتش شدند. در مرکز این عملیات ۵۰ میلیارد دلاری مواد مخدر، جنگ‌افزار، تروریسم، شستشوی پول دههء هشتاد میلادی قرن پیش دو نام به چشم می‌خورند: بوش پدر و سالم بن لادن، برادر بزرگ اسامة که در یک سانحه هوایی کشته شد.

کاملا معلوم بود که بعد از کسب قدرت با اقلیت آرا و در فلوریدا، با فرماندار بودن برادرش، فقط یک راه برای دوره بعدی و نگه‌داری قدرت هست: جنگ. اگر امکان فرصتی برای دو برادر دیگرش نبود، جنگ بعدی حتمی بود. در تاریخ امریکا یکبار به بهانه جنگ از رسم کاندید نشدن بعد از دومین دورهء ریاست‌جمهوری سرباز زده شد!

چندی پیش هم در ایران مشاهده پیروزی دولتی با "رای" اقلیت بودیم که مقامات سیاسی و اداری را بدست یارانش داد و چنین وانمود میکنند مخالف سیاست آمریکایی، سیاستی که اصولشان یکی هست: خرافاتی مذهبی! فقط واژه‌ها کمی فرق ظاهری دارند. و مردم بخیال اینکه اینها دوطرف مقابل، فکر میکنند باید طرف یکی را بگیرند اما واقعیت این هست که طرف یکی را بپیری طرف مقابل خودت و مردم را گرفتی. طرف یکی را بگیری، طرف مقابل خودت و مردم را قوت خواهی بخشید. مرزهای ساختگی آنان را نباید به رسمیت بشناسیم تا بتوانیم مقابلشان قرار بگیریم!!!




(۴) سناتور آمریکایی که به شکارچی کمونیست ها معروف بود. بنام نجات امریکا و افکار امریکایی اشخاصی که افکار آزادیخواهانه و مساوات طلب بودند و جوامعی که فقرپرور بودند را نقد می‌کردند به بهانه اینکه کمونیست هستند در لیست سیاهی قرار می‌داد تا در مشاغل علمی، فرهنگی و دولتی کار نکنند. یکی از معروفترین قربانیانش چارلی چاپلین بود. یکبار ترجمه آلمانی یک سخنرانیش را شنیده بودم، اول خیال کردم یکی از دری وری‌های هیتلر هست ...

(۵)http://www.heise.de/tp/deutsch/special/frei/11126/1.html
Verdächtige Geheimniskrämerei

(۶)http://www.guerrillanews.com/newswire/doc237.html

(۷) نیکسون سعی کرده بود تا با استراق سمع دفتر "دمکراتها" فرصت خوب و مناسبی برای انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری بدست بیاورد. بعد از دستگیری اشخاصی که هگام دستبرد به دفتر، برای نصب فرستنده‌های مخفی، سعی در مخفی و پنهان کردن مدارک و نفی ارتباطش با این عمل نمود. بخاطر همین هم سقوط کرد. اینجاست که دین متوجه فرق مابین "دشمنی" دمکراتها و "دشمنی" ترویستهای اسلامی نشد و خیال می‌کرد و بوش سقوط خواهد کرد!

(۸)http://www.fair.org/media-beat/011206.html

(۹) معاملات مستقیم و غیرمستقیم سران و رده دوم"جمهوریخواه" با سران قم‌حوری اسلامی و فاشیستهای مسلح نیکاراگوئه برای خرید و فروش موادمخدر و اسلحه.
http://www.almartinraw.com/uri1.html
(۱۰) بانک بین المللی اسلامی که برای شستشوی پول بدست اورده از فروش موادمخدر، بخصوص فروش توسط سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی، استفاده می‌شد و سران سرشناس سعود و آمریکایی در آن دست داشتند.
http://www.fas.org/irp/congress/1992_rpt/bcci/

مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز

پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۴

آلبوم برلین ۲۰۰۵

به پایان رسید و تکمیل شد!

کلیک کن
برای مشاهده آلبوم با موشواره روی عکس بالا فشار دهید!

سه‌شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۴

دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و ششم

کودتای بوش قسمت اول

هنوز منتظر ارائه مدارکی که به قول خودشان از روز اول داشتند، هستیم. اما با قانون اجرای دادگاه‌ محکمه ارتشی و مخفی، اگر هم بن لادن را گیر بیاورند، نباید مدارک را به عموم نشان دهند. در ضمن در جریان قانون گذاری‌های جدید برای "امنیت ملی" به بهانه یا بهتر بگویم با کمک بن لادن حتی پرونده‌های زمان پدرش هم جزو اسرار و برای عموم کاملا بسته شدند.

سوال دیگر که باید بشود این هست که چرا دادگاهی برای ثبات جرم بن لادن و القاعده بپا نشد و فوری مجازات شروع شد؟ آیا برای اینکه دست اندر کار خودشان فاش نشود!؟ و اگر جنگ هست و جنایت نیست و به دادگاهی نیاز نیست، چرا پیمان ژنو بکار نمی‌رود و اسرا در خفی نگه داشته می‌شوند؟ آیا برای اینکه دست اندر کار خودشان فاش نشود!؟ قبل از حمله به افغانستان وزیر سابق دادگستری آمریکا اشکروفت (Ashcroft)درمورد براه انداختن دادگاهی عمومی بن لادن، البته بعد از دستگیریش، گفت: "بیاییم و فرستندهء "Usama TV" برپا و فورومی برای پروپاگاند -تبلیغات- جهانی ایجاد کنیم؟" یعنی از قبل معلوم بود که دادگاهی که باعث افشا شود، هرگز براه نخواهد افتاد.

درحالیکه یک دوئل تلویزیونی مابین جرج دبلیو و اسامة که توسط الجزیره و سی‌ان‌ان در کل جهان پخش شود و بانیتش را هم شرکت خانوادگی بوش و بن لادن (۱) – گروه کارلایل – قبول کند، با درآمدی که از تبلیغات جهانی بدست می‌اید، می‌شد برج‌های دوقولو و افغانستان را بازسازی کرد و کلی هم برای عراق باقی می‌ماند. اثر پروپاگاندی هم با زمان مساوی برای هرکدام، یکسان می‌بود و هرکی می‌توانست تصمیم بگیرد که گول کی را بخورد و یا حتی گول هیچکدام را نخورد.

اگر واقعا می‌خواستند دست بن لادن و تروریستها را ببندند و جلوی رشد خشونت را بگیرند، بهتر بود که با مدارک "موجود" او را در دادگاه بین المللی، دادگاهی که ایالات متحده انرا به رسمیت نمی‌شناسند (حتما می‌ترسند خودشان حداقل بخاطر حمایت ترور و تروریست‌ها محکوم شوند)، محکوم می‌کردند. و اینگونه تبلیغ مفید و خوبی برای حقوق بشر، آزادی و دمکراسی (به قول خودشان: ارزش‌های غربی) و امکانیتشان را نشان می‌دادند تا اینکه بعد از هر بمب و فشنگی فقط ازین واژه‌ها استفاده می‌کردند و میکنند و چنین از این ارزش‌ها، واژه بی‌مفهوم ساختند و می‌سازند. اما از یک جامعه سرمایه‌‌داری چه انتظار!؟ همانطور در پستی توضیح دادم درین جامعه هرچه بی‌ارزش‌تر باشد می‌شود با فروشش سود فراوان زد و غرب (بخصوص با کمک ارتش محافظ سرمایه‌سالاری که در خیالات ارتش ملت آمریکا هست) با اعمالش دارد این "کالاها" را بی‌ارزش می‌کند تا با سود فراوان در کل جهان بفروشد. برای اینکه خریدار هم داشته باشند کود رشد ترور را هم خودشان تولید می‌کنند و چنین بجای دادگاهی، بمباران می‌کنند. جای تعجب نیست با اینکه خبر قتل و دستگیری فلان قدر تروریست را می‌دهند، تعدادشان بیشتر هم می‌شود. و با سیاست بوش و عملیات‌های مخفی‌اش از یک قاتل و جانی، یک قهرمان و شهید می‌شود. البته این‌چنین جانشین مناسبی هم برای "قلمروی شرارت" سابق که شوروی بود، پیدا شده است تا اقتصاد وابسته به تسلیحات جنگ و ترور به رشد خود ادامه دهد. به بهانه ترور آزادی‌ها و حقوق شهروندان هم محدود و بعضی حتی از بین رفته‌اند.
اول مردم‌سالاری و آزادی و برابری را به کالا تبدیل کردند، سپس در بی‌ارزش کردن این کالاها کوشش کردند و می‌کنند (دم از آزادی و برابری و مردم‌سالاری می‌زنند اما خودشان زیرپا می‌گذارند) و بعد با کمک شریران تعلیم و تربیت دیده در آموزشگاهان ترور خود، لزومیت پیاده کردن مردم‌سالاری و آزادی و برابری بیشتر می‌کنند اما بجای پیاده کردن واقعی مساوات و مواسات، چاره‌ای جز خریدن واژه‌های پوچ نمی‌ماند. نمیدانم تاکی می‌خواهیم باج دهیم تا راهزنان، راهزنی نکنند و خود را محافظ هم بنامند!!؟؟


حتی رییس‌جمهور سابق آمریکا جیمی کارتر (Jimmy Carter) هم اواخر سال ۲۰۰۱ در مساحبه تلویزیونی از یک "کودتا" سخن گفت و اسکوت نلسون (Scott Nelson)، وکیل ریچارد نیکسون (Richard Nixon ۲)، در یک استماع دادرسی سنای امریکا (دسامبر ۲۰۰۱) در مورد قوانین امنیتی جدید گفت که روش‌های پنهانی نیکسون در مقابل شیوه‌های امروزی کاخ سفید یک "بازی بچگانه" بودند.

البته وزیر دادگستری وقت (سابق) اشکرفت (Ashcroft) فوری هرگونه انتقاد را غیر مستقیم ممنوع اعلام کرد (۳):
"به همه، که مردم صلح‌دوست را از شبح آزادی‌های ز دست رفته می‌ترسانند، پیامم این هست: تاکتیک شما فقط از تروریست‌ها حمایت می‌کند، به اتحاد ملی صدمه می‌زند و قاطعیت را تضعیف می‌کند."
(انتخبات اخیر ایران هم دست کمی از یک کودتا نداشت و صد البته که مشابه جمله فوق هم در ایران تازگی ندارد.)

ادامه دارد ....

(۱)http://www.bushwatch.org/bushmoney.htm
(۲) معروف به Tricky Dick
(۳)http://www.senate.gov/~judiciary/te120601f-ashcroft.htm
البته دیگر این لینک پیداش نیست و هرچه در سخنرانیهای و گفتگوهای این روز (6 دسامبر 2001) در صفحه سنای امریکا گشتم، این سخنان را پیدا نکردم!!! البته فقط سرسری گشتم!