ایران، اتم، غرب و بهانه لازم
ایران، اتم، غرب و بهانه لازم ...
جالب جالب
مثل اینکه خبرهایی هست و حداقل آلمان دارد با کمک رسانهها تمام سعی خود میکند به ضرر دولت امریکا، حتی اگر بقیمت نفع دولت قمحوری باشد، تمام شود و بقول خودشان دارند توی سوپ آمریکا تف میکنند. دلیل این تف هم واضح هست که اگر اروپا مسئله را به روش مسالمت آمیز حل کندريال قدمی بسوی قطب شدن، قطبی در مقابل آمریکا، برداشته است و اگر آمریکا به روش اروپایی (بنام حق و عدالت و صلح با خشونت تام و قتلوعام ...) مسئله حل کند دیگر مانعی جلوی ادامه تکقطبی و تنها ابرقدرتیاش نخواهد ماند!
در رسانهها همیشه حرف از جمهوری اسلامی یا جمهوری اسلامی ایران بود. اما ایندفعه نه فقط اصرار دارند که بخاطر "افتخار ملی" ایرانیان حاضرند بخاطر "اتم" از قمحوری حمایت کنند: - "آمریکا با سیاستش اکثریت مخالف را دوباره پشت رژیم قرار خواهد داد." "مسئله فقط مربوط به رژیم و سیاست نیست، بلکه تمام ایرانیان بخاطر "افتخار ملی" درین نکته از "سیاست رژیم" حمایت میکنند." – بلکه دیگر فقط "ایران" خطاب میکنند.
بغیر از تغییر لحن سخن، عکسها هم عوض شده!!! قبلا سرلوحه اخبار عکسی از پرچمهای قمحوری و اروپا و علامت خطر پرتو هستهای در هم آمیخته، اوایل با عکس تهاجمی از آقای خاتمی و سرآخر عکس لبخندرویی از آقای دکتر مهندس احمدینژاد (با اینحال ترسناک بود و یک نکته دیگر: عجب شانسی آوردیم که آقای دکتر مهندس خلبان قالیباف رییس قمحور نشد، وگرنه خطر از جا افتادن یک تیتر و مدرک تحصیلی باعث میشد رتبه سواد سران مملکت خدشه بردارد و کمتر بنظر برسد، ای داد بیداد ...)، کنون تبدیل به پرچم ایران و بجای علامت الله در میان، علامت خطر پرتو هستهای:
البته با فیلم جدید از داخل و خارج نیروگاههای اتمی آمیخته با فیلمهایی "تهاجمی و خشن ضد خودشان" از آرشیو: رژه، امتحان موشک شهاب ۳ و ... . البته خبری از خشونت وجنایات ضد مردم ایران توسط رژیم خبری نبود، نه از کردستان نه از ... (البته اینگونه اخبار کم و بیش در روزنامه های نیمه وابسته و مستقل که تیراژ کمی دارند، کم و بیش میآید!!)
اینگونه نه فقط سعی میکنند با خطاب تمام ایرانیان آنان را در یک جبهه پشت رژیم قمحوری قرار دهند تا سدی معنوی و مادی در مقابل دولت امریکا قرار دهند، بلکه تمام کوشش خود را برای پایداری رژیم میکنند. دلیل اینکار هم خیلی ساده هست: هر نظام، ارتش، دولت، پلیس، گروه، حزب و ....که اهداف دیگری بغیر از آن دارند مه میگویند و میخواهند بخاطر این اهداف دیگر قدرتمندتر و مجهزتر و ثروتمندتر و خشنتر و ... شوند نه فقط به تجهیزات و زور و زر نیازمندند بلکه در وحله اول یک به بهانهای نیازمندند تا نیازمندی خود را جلوه دهند و اینگونه محتاج بودن به لزوم وجودشان را در خیالات پرورش دهند تا از حمایت اکثریت (البته در اکثر مواقع یک اکثریت نسبی کافی هست) دارا شوند.
همانگونه که دولتهای آمریکا، اسرائیل و قمحوری بهانههای خود را دارند و حتی انان را تقویت و پرورش نسبی میدهند و در چاچوبی تحت کنترل نگه میدارند، اروپا هم نیازمند هست، و به تقویت و پرورش نسبی میپردازند و چاچوب هم بهشان نشان میدهد!
در پیرامون
نامه جمعی از بلاگرها خطاب به مردم ایران!
خب امضایش میکنیم یا نمیکنیم و بقول هاله: "دوستانی هم که میگویند روشهای دیگر مبارزه هست ... مگر نوشتن این نامه مانع مبارزات دیگر میشود؟ چرا هر زمان گروهی میخواهند کاری بکنند یک سری به طور اتوماتیک علم مخالفت برمیدارند؟ حداکثر این است که خودتان شرکت نکنید. از مبارزات شما که کم نمیشود!"
اما اینیکی بیانیه محکوم میکند و بعد از 26 سال رای دادن به خفقان، دیگر خودش میگوید خفه شوید.
اینیکی هم که طبق معمول رای آری دادن به نظامی که حقوق بشر پایمال میکند و تمامی قدرتش ضددمکتراتیک بکار میبرد را تلاش برای گسترش دمکراسی خطاب میکند اما اعتراض و صدا بلند کردن را مسخره میکند و بیخود خطاب میکند.
حال یک فرضیه: اگر کسی اعتراض نمیکرد، صدایش در نمی آمد و فقط آری به نظام ها میگفت ، کدام نظام به مردم سالاری (نسبی) میرسید تا بخواهد نظام ایران برسد!!؟؟
این چه شعارهایی هستند: "بیایید آری بگوییم و سکوت کنیم تا دنیای بهتری داشته باشیم"
"بیاید مخالفت نکنیم تا بنام ما هر غلطی خواستند بکنند تا خیال کنیم دمکراسی هست"
خلاصه میگویند: وبلاگ اسلحه نیست!!
امیدوارم روزی برسد که جای همه اسلحه جات گرم و سرد را بگیرد و نزاعات با سخن پیکار شوند!
کنون تنها رسانه ای هست که فقط جای آری گویان نیست!
پ.ن.:
میگویند " نوشتن این نامه و صدها نامه و درست کردن هزارها لوگوی دیگر هم هیج تغییری در وضع نمی دهد "
جالب اینجاست که هرکی کم و بیش با تاریخ اشنایی دارد و معلوم هست که بیشترین تهولات و تغییرات و اصلاحات جوامع بشری با چاپ کتاب شروع شده و هرچه بیشتر اعتراض و بیشتر پخش شد (چاپ روزنامه) تهولات و تغییرات اوج گرفت .... میدانی چرا " نوشتن این نامه و صدها نامه و درست کردن هزارها لوگوی دیگر هم هیج تغییری در وضع نمی دهد "!؟ وقتی که عده خیلی خیلی کمی همصدا میشوند و وقتی اکثریت سکوت میکند و عده ای هم بر ضدشان بتابند و سراخر بجای اینکه اعتراض تبدیل به فریاد شود به یک جیک گنجشک تبدیل میشود، چه انتظاری داری؟؟ وقتی اقلیتی کوچک اعتراض کند و اکثریت وضع موجود را قبول کند (قر زدن و ناله کردن در چهاردیواری خانه و درگوشه کنار و تکصدایی بعنوان اعتراض بحساب نمی آید) چه انتظار داری؟؟؟ کجای دنیا با سکوت و بیخیالی وضع بهتر شد که قرار هست ایران بشود؟؟؟؟
وقتی حتی اکثریتی نسبی یکصدا تقاضی تغییرات و تهولات را نکرده، وقتی حتی حاظر به نشان دادن خواست خود نیست، چه انتظار داری؟؟؟
برگردیم به گذشته و فرض بگیریم در دنیا وقتی که اشراف و کاهنان کتب سانسور میکردند و آتش میزدند، نویسندگان محکوم میکردند، در سیه چال میانداختد و اتش میزدند، همه نویسندگان بخاطر اینکه کتابشان بفروش برود متابق میل حکام و کاهنان قدرت مینوشتند!!! فرض بگیریم وقتی روزنامه ها سانسور و منع میشدند و اوباش میرختند و کتک میزدند و لوازم و اسباب خورد میکردند، وقتی روزنامه نگاران بزندان می افتادند، همه روزنامه نگاران خود سانسوری میکردند و به خط مش قدرت مینوشتند!!! فرض بگیریم اگر چندی از انها هم اعتراض میکردند، هیچکس ازشان حمایت نمیکرد.
این دنیا امروزه چه دنیایی بود؟؟؟ آیا علم و رفاه (حال هرقدر نسبی و شامل حال همه نباشد) به چه حدی میرسید؟؟؟ سطح معلومات و تحصیلاتی که اینقدر به ان میبالیم چقدر بود و چه ارزشی داشت و شامل حال کی میشد؟؟؟؟
حالا برگشت به گذشته را بردارید و بجای دنیا، ایران را فرض کنید!!!!
۱ نظر:
طبیبم گفت : درمانی ندارد درد مهجوری / غلط میگفت ، خود را کشتم و درمان خود کردم = وحشی بافقی
ارسال یک نظر