از سرزمین آل کاپون به لولهنفتستان - قسمت سوم
(...)
(...)
سپس اوایل سال ٢٠٠٢ میلادی و مرگ ناگهانی معاون مدیر شرکت انرون Clifford Baxter (١٠). بازهم شخصی که زیادی میدانست که به طرز عجیبی (١١) مرد – البته امکان دارد تصادفی باشد، اما سرآخر روز بروز بیشتر معلوم شد که انرون برای گانگسترهای آمریکایی همان هست که گازپروم برای مافیای روس (١٢) هست.
اولی مقرری خدا دادی خود را نه فقط در ذخایر نفتی داخلی بلکه در دخایر جهانی میبیند: انرون اواخر دهه هفتاد میلادی قرن پیش یک فرماندار را خرید تا نفت تکزاس را از "از تابعیت دولت بیرون آورد" (deregulate، واژهای نرم برای شخصی کردن صنایع و منابع ملی و املاک عمومی)، اواخر دهه نود میلادی یک رییسجمهور خریدند تا بتوانند حتما چنین لغو اختیار دولت را با وسایل دیگر حتی در لولهنفتستان (١٣) پیاده یا بهتر بگویم تکمیل کنند. چونکه رسانهها نتوانستند درباره سقوط غول انرون سکوت کنند، دیدگاههای دیگری هم به پشت صحنه فاجعه یازده سپتامبر و رییسجمهور آنزمان تازه نصب شده، که قادرشد بحران اقتصادی سرازیر شده را با بدهکاریهای جدید عظیمی به بهانۀ شروع جنگ بروز ندهد، باز شد.
اوایل سال ٢٠٠٢ م. خبرهای دیگر از Delmart E. Vreeland، مامور رتبه پایین اداره اطلاعات نیروی دریایی امریکا (توصیفی از او در قسمت یازده آمده ١٤)، که احتمالا از ضربۀ تروریستی برجهای دوقولو از قبل خبردار بود در اینترنت نشر شد. او در کانادا بجرم کلاهبرداری با کارت اعتباری جعلی دستگیر شده بود و گفته بود که کارمند اداره اطلاعاتی هست و درخواست کرد با سازمانهای امنیتی کاندا صحبت بکند. او در عملیات مخفیای شرکت کرده بود و میخواهد درباره یک ضربۀ تروریستی که برنامهریزی شده گواهی دهد. اما چونکه کسی سخنانش را باور نکرد همه چیز را نوشت و در ماه اوت ٢٠٠١ م. به مدیریت زندان داد تا در پروندهاش بگذارند.
اوایل ٢٠٠٢ م. هنگام محاکمه وریلاند این یادداشت با (١۵) با هشدارش (١٦) منتشر شد – و لیست چنین شروع میشود: "Sears Towers, Chicago", "World Trade Center", "White House", "Pentagon" ... فراموش نشود که یازدهم سپتامبر ٢٠٠١ در اخبار سخن از هشت هواپیما بود!
برخلاف اظهار نیروی دریایی آمریکا که وریلاند در سال ١٩٨٦ میلادی مرخص شده است، نکته دیگری هم هنگام دادگاهی معلوم کرد که او هنوز مامور مخفی سازمان اطلاعاتی هست. وکیل او در اطاق دادگاه تلفنی با پنتاگون (وزارت دفاع) تماس گرفت و خواست او را با دفتر ستوان دلمارت وریلاند وصل کنند، دقایقی بعد تلفنچی اطلاعات وریلاند، رتبه ستوانیاش، شماره دفترش و تلفنش را تایید کرد. اما دادستان نخواست این مدرک را بپذیرد: انگار متهمی که ماهها در زندان بسر میبرد، راهی پیدا کرد که فهرست تلفن پنتاگون را با کمک کامپیوتر دستکاری کند ...
(١٠) http://www.apfn.org/enron/baxter.htm
The strange and convenient death of J. Clifford Baxter—Enron executive found shot to death
(١١) http://www.telegraph.co.uk/news/main.jhtml?xml=/news/2002/01/27/wenron27.xml
(١٢)http://www.theglobalist.com/media/2001/FTD_February/FTD%20-%20Kolumne%20Gr%FCner%20Greenspan.htm?StoryId=2598
(١٣) http://www.atimes.com/c-asia/DA26Ag01.html
(١٤) ردی که بهش اعتناع نشد!
(١۵) http://www.copvcia.com/free/ww3/01_28_02_vreeland.jpg
(١٦) http://www.copvcia.com/free/ww3/01_25_02_revised_012802_vreeland.html
مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر