دشمن به از هر دوست
اینکه اشغال فلسطین ناحق بوده شکی نیست اما امروزه اکثر اسرائیلیها متولد این سرزمین هسنتد و با بیرون راندن آنها یعنی یک ناحقی دیگر، حق به ثمر نمیرسد. در ضمن با تمام شعارهایی که احزاب و بعضی دولت ها می دهند و پزهایی که در میآورند، کسی هم قادر به چنین کاری نیست. و بنظر من که در اصل کسی هم خواهان چنین کاری نیست. به اصطلاح دوستان اسرائیل که از همان اولش خواهان سکونت یهودیان در کنار خود نبودند و هنوز هم نیستند. از همان اول که خود مسیحی شدند و با توجه به اینکه اجداد خود عیسی را به صلیب کشیدند، قتل او به گردن یهود (همکیشان و هموطنان عیسی) انداختند و خود بیگناه و ناچار و فریب خورده جلوه دادند، و آنهم در حالیکه قرنها به کوچکترین خواستهای قوم یهود محل نگذاشته و بارها و بارها آنان را قبل و بعد از این واقعه سرکوب و تارومار کردند، تا امروز که با اصرار بیخود و طرفداری بی چون و چرا از اسرائیل، ضدیهودیت را در جوامع خود زنده نگه میدارند. و به اصطلاح دشمنان اسرائیل که از بدو تولدش فقط و فقط باعث نیرومندتر و راسختر در عملکردشان شدند تا اکثریتی نسبی باور بر این شد که فقط فقط خشونت می تواند و باید این قوم نجات دهد.
راه حل هست اما خرابکاری، خودفریبی، فرصتطلبی و ... مجاز حل مسئله نمی دهند و دلیل نفاق هم دلیل همیشگی هست، با دشمن سازی، دشمن اصلی که بالا و نزدیک مان هست، نادیده گرفته میشود.
برای من نکات زیر که واقعیت و حقیقتش را نمیشود انکار کرد، وضع امروزه را روشن میکند.
یکی از پایگاههای اصلی حماس که قدرت و محبوبیتش را تامین و تضمین میکند، مرکزهای کمک اجتماعی و بهداشتی آنان هستند که با کمک و پول دولت اسرائیل پا و جا گرفتند. و منبع و پایه اصلی قدرت امروزی حماس هستند.
حماس با شلیک صدها موشکهایی که در اصل فشفشه هستند صدمات اندکی به اسرائپل میزنند و متاسفانه در این میان هم مانند هر فشفشه بازی سال نو تعدادی مجروح و حتی مقتول بجا میگذارند و چنین حملات و سیاست خشن اسرائیل را توجیه میکند و همچنین طرفداران سیاست دولت را هم بیشتر میکند.
دولت اسرائپل با مقابله خشن بیش از «حد و معمول» به بهانه امنیت و با کمک فشفشههای حماس چنان مردم بینوا را تار و مار میکند تا پایه دیگر قدرت حماس هم تامین شود: طرفدار و عضو مسموم شده از کینه تا کورکورانه امر به فرمان برد.
و چنین دشمنانی سالاران ما نیاز دارند تا ما خیال کنیم، محتاجشان هستیم.
درجهء رفاه جامعه و مقدار عمل برای ترساندن اعضایش
حال بگویید اگر واقعیت دارد پس چرا اسرائیل هم با فشفه به سراغ فلسطینیها نمیرود تا با آنان هم با کشتار کمتر سیاست همدیگر را پیش ببرند. اگر یاور همدیگر هستند چرا اینقدر تفاوت!؟
این مسئله را رابطه مابین رفاه اجتماعی و سوءاسفاده از ترس جامعه برای تحکیم قدرت توضیح میدهد. هرچه رفاه در جامعه بیشتر، به حرکات و اعمال کوچکتر و کمتر و حتی گاهی فقط حرف شعار برای ترساندن کافی هست.
رفاه در اسرائیل نسبتا آنقدر هست که با سر و صدای ترکش و البته گاهی فجایع ناگوار کافی هست تا ترس کور و کر کند و بدنبال سالاران براه اندازد. اما فلسطینیهای از خانمان رانده شده، مال و منال و جان دوستان از دست داده با این چیزها نمیترسد، آنان انگیزه بیشتری نیاز دارند.
در کشوری مثل ایالات متحده در زمانی که رفاه حد بالایی داشت فقط سخن و افکار ترسناک کافی بود تا توده مردم مع مع کنان به دنبال سالاران دینی و دنیوی خود براه بیفتند و نیازی به فاجعه و اتفاق ناگوار نبود. البته هنوز هم آنانی که در رفاه بالا بسر میبرند، برایشان افکار ترسناک کافی هست اما اینها دیگر اکثریت نیستند. چنین دیدیم وقتی که درجه رفاه در امریکا رو به نزول رفت افکار ترسناک تبدیل به اعمال ناگوار (بمبگذاری در برجهای دوقولو در دهه نود میلادی) و تا فاجعه (یازده سپتامبر ۲۰۰۱) اتفاق افتادند یا باید اتفاق میافتادند تا اکثریت نسبی جامعه بدنبال سالاران براه بیفتند و از (سیاست) آنان پشتیبانی کنند. و اگر درجهء رفاه تا این حد در آمریکا نزول نمیکرد، این افکار ترسناک (برای مردم آمریکا) که اوباما تروریست، مسلمان، ناتوان برای مقابله با دشمن و ... کافی بودند تا او انتخابات را ببازد.
۱ نظر:
گیله مرد گرامی با درود و مهر
از کامنتهای محبت آمیزت بسیار ممنونم. حالم بسیار خوب و از دوستانی چون شما بسیار مسرورم. ارادت عبدالقادر بلوچ
ارسال یک نظر