با سلام ...
یک کل و گب (مختصرش اما سنگین)
گفت: اگر شمشیر بود الآن آمریکا نبود.
گفتم: چونکه شمشیر بود الآن آمریکاای داریم!
و الآن اضافه میکنم: تا وقتی به شمشیر معتقد باشیم، بدترش، خشنترش و قویترش هم خواهیم داشت.
يک نکته ديگر:
قمحوری: ما مجازیم بزنیم و بکشیم چونکه بنام الله و پیغمبر میزنیم و میکشیم و میبریم.
اعتراض کنی، میشوی کافر امریکایی و نوکر اجنبی.
دولت امریکا: ما باید بنام آزادی و دمکراسی برای حقوق بشر بکشیم و بزنیم و ببریم، و خدا با ماست.
اعتراض کنی، میشوی آخوند و تروریست.
هر دو گروه بنامی که آنرا حق خطاب میکنند یا میپندارند دست به قتل و عام میزنند. هر دوگروه هم طرفدارانی دارند که مخالف خشونت به اسم فلانی و موافق خشونت به اسم بساری هستند. حالا گول خوردند یا باور کردند یا بخاطر مصلحات هست، پیشکش. اما با اینکه طرز فکر این دو گروه یکی هست و فقط واژهای که استفاده میشود عوض شده، طرفدارانشان بدون شرم و حیا من و امثال من را به گروه به اصتلاح مقابل میچسبانند.
دوستان ایرانی طرفدار آمریکا به من میگویند آخوند (در حالی که خودشان خیال میکنند بنام و بخاطر فلان و بسار استفاده از خشونت کار درست و خوب و لازم هست)، دوستان غربی طرفدار آمریکا منو تروریست میپندارند (در حالی که اونها طرفدار استفاده از خشونت برای رسیدن به هدف هستند) و دوستان طرفدار قمحوری که چی بگم اگر منو دار بزنند تازه بهشت هم میروند در حالی که نه جنایت کردم ونه جنایتی را توجیه کردم.
یک مثال:
جوجهای بودم در رشت. خبری که میرسید و چیزهایی که میدیدم سر بریده و جسدهای لت و پار ارتشی و سپاه بود که از کردستان میآمدند و به ما گفته میشد برید کردستان تا با این جنایتکاران، تروریست مبارزه کنید. اکثریت هم باور میکرد. با اینکه میدانستم که چه جنایات و فجایعی دولتها در کردستان به پا کردند، نمیتوانستم این خشونت را بفهمم. تا امدم آلمان و مدارک و داستانهای آنطرف هم دیدم و شنیدم. از تیرباران اشخاص در برانکارد و نو جوانان میهن. از قتل و عام عمومی تا تیرباران بدون دلیل و خشونت و بیرحمی بنام قانون و دولت. از خود پرسیدم آیا من قدرتش را داشتم و یا دارم که گر چنین رفتار بینم رحم در دلم خشک نشود و خشونت وجودم در بر نگیرد؟ آیا به اندازه کافی قوی هستم تا ترس که سرچشمه خشونت هست، بر من قلبه نکند؟ و اگر نتوان از دایره خشونت بیرون امد، اخرش چی؟ با مشت و دندان و سنگ و چماق شروع شد به بمبهای نوترون و شیمیایی و بیولوژی رسید. از قتل شخص شروع شد و به کشتار دسته جمعی و نثل و قوم کشی رسید.
نقل قولی از کتاب پشت پرده های انقلاب اسلامی، اعترافات حسین بروجردی به کوشش و ویرایش بهرام چوبینه،
نشر نیما
وقتی خلخالی راجع به عقایدش پرسید مترجم گفت: من طرفدار عزالدین یا خمینی یا کسی نیستم. هرکسی که باعث دیکتاتوری در ایران شود من با او مخالفم فرقی نمیکند چه کسی باشد. من طرفدار آزادی و دمکراسی در کشورم هستم، معلم هستم و پیش از آن که کرد باشم ایرانی هستم و چیزی را به بچهها یاد میدهم که در آینده با غرور از آن صحبت بکنند و بگویند ما ایرانی هستیم، کرد ایرانی هستیم. من طرفدار دیکتاتوری نیستم، همانطور که با دیکتاتوری شاه مخالف بودم، با دیکتاتوری عزالدین هم مخالفم، همانطور که با دیکتاتوری عزالدین مخالفم با دیکتاتوری آقای خمینی هم مخالفم، همانطور که با دیکتاتوری خمینی مخالفم با دیکتاتوری شما هم مخالفم. من طرفدار آزادی و سربلندی کشورم هستم.
خلخالی هم حکم اعدامش را نوشت. (...) آن جوان کرد وقتی میگوید مخالف دیکتاتوری هستم حالا از هر طرفی که باشد چرا باید اعدام شود؟
معرفی یک صفحه:
عکسهای ماهوارهای از ایران.
توضیحی در مورد برنامه
AstroViewer
با کمک این برنامه میشود بدنبال سیاره و ستاره و صورتهای فلکی و .. در آسمان رفت. مثلا شما امشب در اصفهان هستید و آسمان صاف هست و میخواهید تماشا کنید. به این برنامه میگید آسمان اصفهان در ساعت فلان چه خبره و چه دیده میشود و این برنامه نقشه آسمان در مکان مشخص و به وقت مشخص را به شما میگوید.
دو عکس پایین نقشه آسمان برلین و رشت بودند که اگر دقت کنید با اینکه همزمان بودند، کمی تفاوت دارند.
فراخوان ملی برگزاری رفراندوم، با امضاي هفت تن از فعالان فرهنگي و سياسي