از سومالی
با سلام ...
طبیعت شهر
از سومالی
قیمت اسلحه در بازار باکارا در موگادیشو در دو ماه اخیر بیست و پنج درصد افزایش یافت. درحالیکه اکثر خریداران در بازار طرفداران شیخ حسن دحیر، که سر نیروهای متعصب مذهبی و از افراد اسامة بن لادن بحساب میرود، (درجه تعصب: از تخریب پرویکتور فیلم و دوربین عکاسی تا بقیه فنون مدرن گرفته، البته بغیر از اسلحات کشنده، تا پیاده کردن کوچکترین قوانین اسلامی بزور اسلحه و چماق) هستند، اتیوپی بطور وفور مسلحات تحویل دولت جدید (با ۹۱ عضو کابینه و ۴۲ وزیر سعی شده اکثر طایفههای را راضی کنند) میدهد. البته بنا بر گزارشات نخست وزیر عبدالله یوسف و ده وزیر در فروش اسلحهها دست دارند. سودبران جنگی و شلوغی، بخصوص سیاستمداران دست اندر کار در دامن زدن به اغتشاشات کوتاهی نمیکنند و جنگ بعدی در سومالی را آرزو میکنند.
قربانی خون و جان و مال بنام این و آن و طبق معمول فقط وفقط برای بیش کردن مال و قدرت اندکی!!
یک خبرنگار سومالی در حالیکه داشت دوربین عکاسی اش را مخفی میکرد، به همکار اروپای خود گفت: به دادمان برسید، طالبانها دارند میآیند!
از آلمان
برلین، برمین و کلن!!! دیشب و پریشب چندین ماشین خوراک آتش شدند. پلیس احتمال میدهد متقلیدن ناآرامیهای پاریس در کارند. من البته حدس میزنم متقلبین بیمه دست دارند. دلیلش هم این هست که در آلمان اگر نمیهشب چندین جوانک خارجی (با عرض معذرت) گوز بکنند، همسایگان و ساکنین منطقه فوری پلیس را خبردار میکنند و پلیس در اون مکان آنقدر پلک میزند تا بروند یا بهانه دستشان بدهند.
یک ماهی هست که میگذرد. نور آژیر محله را پر کرده بود. چنین ماشین و مینیبوس پلیس پیدا شدند. دو تا چندین پلیس از هر ماشینی بیرون ریخت و شروع به اینور و انور دویدن. حتی جلیقه ضد گلوله به تن داشتند. خیال کردم، القاعدهای پلقاعدهای و چه میدانم چه قاعدهای. خلاصه چه علم شقهای بپا کرده بودند!؟ ربعی نگذشت و صدای نره خری بلند شد:"ویر هَبِن اَینِن" یعنی یکی رو گرفتیم. گفتم برم ببینم چه نره غولی بدامشان افتاد. دیدم یک نیموجبی را دست بند زدند و بردند و انداختند توی ماشین و رفتند.
از ایران
جنگ سرد فعلا ادامه دارد. دولت قمحوری مواد سوخت را تحویل میدهد، رسانهها آنرا آتش میزنند و دولتزنادن و مردان آمریکا و اسرائیل باخیال راحت کنار آتش نشسته و دست خود را گرم و اماده میکنند و در انتظار سوخت رسانی دولتمردان قمحوری، تا آتش فراگیر و جنگ گرم شود، لبخند زنان سهام مربوطه خود میشمارند!!!
تابحال اینقدر حرف از ایران در رسانههای وابسته غرب و مردم اینجا نبوده.
جالبترین نکات، قدرت رسانهها و وابستگیشان و حماقت انسانی در باور کردن آنچه که سران و نخبگانشان میگویند باور کنید، هست.
سالها زحمت کشیدند، عرق ریختند، کتک خوردند، ترور شدند، داد زدند و فریاد کشیدند تا چهره کریه نظام قمحوری را نشان دهند. سالها در ایران و خارج ریختند توی خیابان، اعتراض کردند، کتک خوردند بزندان افتادند، بقتل رسیدند تا چهره تروریستان جانی و مالی آشکار کنند.
وقتی با مردم حرف میزدی که چه بلاهایی سرت و سر دوستان و خانواده و آشنا و غریبه آرودند. جواب میشنویدی: نه بابا اینطور هم نیست. حتما زیاد شده و من که نشنیدم. با اینکه اکثرا اشخاصی بودند که میدانستند رسانهها دروغ میگویند اما چونکه انان نگفته بودند نمیتوانست راست باشد.
اما حالا با یک سخن و دو تظاهرات دستورالعملی که هرساله اتفاق میافتاد ناگهان (البته بدلیل) پخش کردند که نه فقط چهره کریهشان آشکار شد!!!
و البته چونکه تظاهرات ضد دولتی داخل ایران در رسانهها پخش نشده بودند و تعداد معترضین در تظاهرات خارجی نسبت به ساکنین ایرانی اکثرا خیلی خیلی خیلی کم بود، کنون اکثریت ایرانی با آقایون همچهره شدهاند!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر