ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

سه‌شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۴

از اینجا و آنجا!

با سلام ...

هفته پیش قبل از اینکه بروند!

دو دولت قدیم (یکی بعد از انتخابات جدید و شکست و دیگری هنگام شکست و قبل از انتخابات جدید) دیروز قرارداد را امضا کردند. اسرائیل دو فروند زیردریایی مدل دلفین سفارش داد. دولت آلمان یک سوم مخارج یک میلیاردی ساخت این دو زیردریایی را بعهده گرفت.
منبع: مجلات اشپیگل و فوکوس (آلمان)

می‌گویند که آریل شارون یک نامه چند خطی بعنوان تشکر برای صدراعظم سابق آلمان فرستاد و یک تشکرنامه پنج صفحه‌ای برای رییس‌جمهور جدید ایران نوشت.
(منبع: محافل پشت پرده‌ای و زیر لحافی)



-----------------------------
از آلمان:
از ‌۴۴۸ نماینده دو حزب ائتلافی با ۳۹۷ رای (کل: ۶۱۴) اولین صدراعظم خانم در آلمان انتخاب شد! با اینکه در اصل خبری هست که طبق معمول می‌بایست باعث خشنودیم شود، اما خب دیگر اصلا اینطور نبود. اولا از شخصیت این خانم خوشم نمی‌اید. دوم با سیاستی که معرفی میکند مخالفم و میدانم که سیاست اصلی که دنبالش می‌کند چیز دیگری هست و بشدت باهاش مخالفم.
نکته قابل ملاحظه دیگر هم این هست که چگونه با این همه مخاف در حزب خودش کاندید شد. دقت کنیم متوجه میشوم که انها خواهان شکست ایشان هستند و بنظرم می‌آید که فقط به بهانه اینکه ما یک خانم و اهل شرق هم انتخاب می‌کنیم او را بر مسند قدرت نشاندند تا با یک تیر دو نشان بزنند: آرای شرق را بچنگ آورند و دیگر لزومیت انتخاب یک زن نباشد!!

بگذریم. بیاد دارید که از خوشبرخوردی با خارجی هنگام شلوغی فرانسه سخن بردم. چونکه دیگر تصویر و اخبار آنچنان پخش نمیشود، اینهم گذشت. برگشتیم به صحنه‌های قبلی.
مشتری آلمانی (توریست از شهر دیگر که هرگز مشتری دائمی نخواهد شد). فروشند چنان خوشبرخورد و خندان و شوخی کنان که نگو و نپرس. با اینکه قرار داشتم و دیرم شده بود اما چونکه خوش و بش بودند، من هم داشتم حال می‌کردم و بیخیال نیشم بازتر از معمول شده بود. ده دقیقه‌ای طول کشید و رفتند و نوبت من شد و تا من را دید قیافه صدوهشتاد درجه برگشت (وای نزدیک بود بترکم و سر بزنم به قهقهه، اما اغذیه فروشی بود و خطر ناک ... ) انگار دنیایش را آب برده.
لبخند زنان: گوتن آبند (عصربخیر)!
لب و لوچه فرو ریخته و زیر لبی : آبـ...! فلانچیز لطفا!
فوری یک چیزی در پاکت انداخت و تحویل داد و فلانقدر ... من هم عجله داشتم و داشتم با قیافه‌اش حال می‌کردم، دقت نکردم و پاکت را گرفتم و پول را دادم و مابقی را داد و پشت کرد
گفتم: چائو
سرپایین انداخته یک چه و چویی کرد ...
رفتم و سوار مترو شدم و وقتی خنده آرام گرفت، پاکت باز کردم تا نوشش کنم .. ساندویج مال صبح و کهنه بود ...
بگذریم.
امروز هم رفتم چیزکی پس بدهم. نزدیک فرقه فروشنده ناگهان سر را برمیگرداند و از یک مشتری در نزدیکی می‌پرسد میتواند کمک کند! عجب! میگویند داریم میگردیم و هنگام خوش و بش کردن یک خانم مو طلایی دیگر می‌آید و پشت سر من صف می‌ایستد.
فروشنده: خوب فعلا شما بگردید! بدون اینکه من را نگاه بکند سر و بدنش را خم می‌کند و به پشتسری من میگوید فعلا شما بیایید و بپردازید تا ایشان انتخاب خود بکنند. عجب! انتخاب کردند و رفتند پشت خانم مو طلایی و من اخری شدم، که یک دختر خانم امد و بکار من رسید!!!

-----------------------------

از منطق نخبگان و سران آیندهء جامعه:
صلح‌دوست: کالاهای آمریکایی و انگلیسی را بایکوت کنید، موثرتر از تظاهرات برای صلح هست!
غرب‌پرست: کالاهای اسلامی را باید بایکوت کرد!
جالب است. عجب جواب دندان‌شکنی! کشورهای اسلامی چه کالا دارند؟ نفت! اگر نفت بایکوت شود، دیگر نیازی به بایکوت کالاهای غربی نیست که همه مستقیم و غیر مستقیم، تولید و مصرفشان، وابسته و محتاج نفت هستند!!!

هیچ نظری موجود نیست: