ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

سه‌شنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۴

راس نفت

نفت در دنیای امروزی "مصرف و تولید" هنوز برای تولید انرژی اهمیت فراوان دارد و اکثر ماشین‌آلات بدون بنزین و گازوئیل کار نمی‌کنند و زندگی امروزی بدون اتوموبیل غیرممکن بنظر می‌رسد. بنابراین ذخایر نفتی اهمیت فراوانی دارند و بنا بر گفته متخصصین هنوز ده‌ها سال (تا نیم قرنی) از آن بهره‌مند خواهیم بود. مهمترین حساب نفتی از دههء هفتاد میلادی برای شرکت‌ها معادله‌ای هست که در نیمهء دههء ۵۰ میلادی توسط marion king hubbert زمین‌شناس تکزاسی هنگامی که بدنبال روشی برای حساب مقدار ذخایر نفت و گاز، بدست آورد و به peak oil معروف شد که منبع اصلی حرکات و اعمال دولت‌ها و کمپانی‌ها گردیده. با آن راس (حداکثر) استخراج حساب می‌شود.

اما قبل از ادامه و توضیح اصطلاح peak oil اول "ذخیرهء نفت" را باید توضیح داد: فقط منابعی که شناخته شده‌اند و استخراج آن از لحاظ اقتصادی فایده دارد، ذخیره حساب میشوند. بدین دلیل با توجه به استخراج روزانه، ذخایر نفت جهانی بیشتر شده‌اند. هم منابع جدید کشف شده‌اند و هم بخاطر پیشرفت فنون و علوم و گران شدن قیمت نفت، منابع‌ای که استخراجشان اقتصادی و ممکن نبود (جزو ذخایر بحساب نمی‌آمدند)، ذخایر شده‌اند!! بعنوان مثال ایران در لیست ذخایر (طبیعی) در سال ۱۹۹۶ میلادی پنجمی بود، در سال ۲۰۰۳ رتبهء دوم را دارا شد! اواخر سال ۲۰۰۵ اخباری پخش شده که منابع نفتی قابل استخراج در کانادا کشف شده است که رتبهء دوم را دارا خواهد شد!

متاسفانه جدول جدیدی بر پایه ذخایر کشوری پیدا نکردم اما جدول زیر که بنا بر پایه شرکت‌ها (ملی و خصوصی) هست:


ذخایر ۲۰۰۳ میلادی
منبع: petroleum Intelligence Weekly
برای مشاهده جدول بزرگتر روی عکس کلیک ملیک فرمایید
*بشکه = ۱۵۹ لیتر
ذخایر به میلیون تن


بیشترین مصرف هم در سال ۲۰۰۴ بشرح و بترتیب زیر بود:
آمریکا ۹۲۷ میلیون تن، چین ۳۰۹ م. تن، ژاپن ۲۵۱ م. تن، روسیه ۱۳۲ م. تن و آلمان ۱۲۳ م. تن.

آن موقعی که مقدار استخراج نفت به حداکثر رسید و بعد از آن دیگر توان رسیدن به سطح قبلی نیست (حداکثر تولید) و سال بسال کمتر می‌شود، peak oil نامیده می‌شود. منحنی راس نفت مانند منحنی معروف گاوئس (gauss) یا منحنی ناقوسی می‌باشد.
برای درک بهتر، راس یک چاه نفت را شرح می‌دهم:
وقتی یک چاه نفت کشف می‌شود اول چند حفر آزمایشی کنده و مقدار کمی استخراج می‌شود. بعد وقتی استخراج واقعی شروع می‌شود، بخاطر فشار زیاد موجود می‌توان مقدار اسختراج را بدون خرج زیادی افزایش داد. وقتی تقریباً نیمی از مقدار نفت موجود در چاه استخراج شد، بخاطر پایین آمدن فشار، به راس (peak) توان استخراج ممکن رسیده می‌شود. در ضمن هزینهء مالی و مقدار نیروی لازم برای استخراج هم لاینقطع افزایش می‌یابد. اگر هم مثلا با افزودن آب فشار را زیاد کنند، کیفیت نفت کمتر می‌‌شود. چنین، اگر مقدار بیش از ممکن هم استخراج شود، خیلی گرانتر از معمول تمام خواهد شد.
این مدل منحنی ناقوس توان استخراج یک چاه نفت را میتوان روی چندین چاه، یک کشور یا منطقه و حتی تمامی جهان بکار برد. البته نکات و حساب‌های دیگر هم، مانند مقدار مصرف و مقدار لازم و ...، در محاسبه راس نفت بکار می‌آیند.
هابرت در سال ۱۹۵۶ میلادی حساب کرد که ایالات متحده مابین ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۲ به راس نفت خود می‌رسد. او آنزمان برای "شل" کار می‌کرد و شل سعی کرد او را راضی کند تا پژوهش خود را منتشر نکند. اما او حرف گوش نکرد و وقتی ایالات متحده در سال ۱۹۷۰ به حداکثر تولید رسید، معلوم شد حق با او بود. هابرت در سال ۱۹۶۹ راس نفت دنیا را حساب کرد و سال ۲۰۰۰ را پیشگویی کرد. اما kenneth s. deffeyes شاگرد و همکار او در شل سال ۲۰۰۵ را حساب کرد.

حال جدول راس نفت (peak oil):
منبع: کتاب سیاه نفت. منبع مبنع: richard duncan institute on energy and man
**کانادا بدون حساب کشف جدید که بر نودهزار بشکه تخمین شده است

حال با توجه به این نکته که قبل از رسیدن به راس نفت (peak oil) هزینهء استخراج نفت خیلی کم است، با بالا رفتن قیمت نفت می‌توان سود زیادی برد، اگر جدول بالا را مشاهده کنیم، متوجه اهمیت اشغال (یا بقول بعضی آزادی) و تحت کنترل مستقیم و غیر مستقیم چندتا از کشورها توسط ارتش سرمایه جهانی می‌شویم، بخصوص عراق و کویت. چونکه به راس نفت جهانی رسیده‌ایم، قیمت نفت روزبرزو بیشتر خواهد شد و چنین استخراج و فروش نفت مناطقی که هنوز به راس نفت خود نرسیده‌اند، دارای سود فراوان خواهند بود.
با اینکه در این جدول ایران به قله منحنی راس نفت خود خیلی وقت رسیده است، بخاطر مقدار ذخیره و اینکه کلی چاه دارد که هنوز به راس خود نرسیده‌اند اهمیت قابل توجه‌ای دارد!!! نکته دیگری که اهمیت نفت ایران را بالا می‌برد، قرارداد ژانویه ۲۰۰۶ مابین شرکت‌های نفت چین و هندوستان می‌باشد که در بدست آوردن امتیاز استخراج نفت یک اتحادیه بستند. و به این خاطر رقیب قوی و خطرناکتری برای شرکت‌های غربی شده‌اند، بخصوص وقتی منطقه تحت کنترل مستقیم و یا زیر پوشش غرب نباشد.
و با توجه به رسیدن حداکثر استخراج کشورهای به اصطلاح دمکرات غربی، بیشتر شدن نیاز مبرم و روزانه آنها به نفت و انرژی و اهمیت سود مالی در سیستم سرمایه‌داری، متوجه می‌شویم که سرمایه‌سالاران چقدر به چاه‌های نفتی که هنوز به حداکثر استخراج خود نرسیده‌اند نیازمندند. نکته دیگر که اهمیت بعضی مناطق را برای شرکت‌های مشترک منافع سرمایه جهانی زیاد می‌کند، ارزشی "سود مالی" در سیستم سرمایه‌داری (سرمایه‌سالاری) جهانی هست.

با توجه به نیاز روزانه بیشتر شدن به نفت و کم شدن ذخایر نفت جهانی، قیمت نفت بیشتر و بیشتر می‌شود و در حالیکه در مناطقی که هنوز به راس نفت خود نرسیده‌اند، هزینهء استخراج نفت حداقل هست و چنین با تصاحب این چاه‌ها (مستقیم و غیرمستقیم) بیشترین سود را می‌شود برد. قیمت نفت روزبروز افزایش خواهد یافت اهمیت نفت کشورهایی مانند عراق، کویت و عربستان که هنوز به راس نفت خود نرسیده‌اند در یک سیستم سرمایه‌داری، که سود مالی تنها هدف هست، مشاهده می‌شود. درحالیکه نفت ایالات متحده برای رفاه نسبی عموم و تولید انرژی لازم هست، اما سود کلان (که درین سیستم برتری از رفاه عمومی دارد) را با نفت خاورمیانه و چاه‌هایی که به راس نفت خود نرسیده‌اند، می‌شود بدست آورد.

هیچ نظری موجود نیست: