ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۴

دعوی کاریکاتورها یا کاریکاتور یک دعوی!

یک نویسندهء دانمارکی آمد بخیالش خیرخواهی کند و برای آشنا کردن مردم با اسلام، بنا بر فرضیه وقتی آشنا شوی نمی‌ترسی و دگر از روی ترس کینه نمی‌ورزی، یک کتاب کودکان درباره زندگی محمد بن عبدلله نوشت. کتاب کودک هم بدون نقاشی نمی‌شود. هر نقاشی که پیدا کرد که حاظر بود نقاشی کند حاظر نشد اسمی ازش برده شود.
یک روزنامه دانمارکی راستگرا و فرصت‌طلب و کم خواننده، این سعی در نزدیکی و فهم را بهانه قرار داد تا کینه‌ورزان خواننده خود کند. از فرصت استفاده کرد و پرسید که آیا در دانمارک نقاش باجرات پیدا می‌شود.
چند نقاش درجه پایین پیدا شدن و چونکه نقاشی‌های فرستاده شده از لحاظ کیفیت در مقابل نقاشی‌ها کتاب سطح بسیار پایینی داشتند، بعنوان کاریکاتور معرفی شدند و این عمل هم سود دلخواه مدیران روزنامه را هم نداشت.
بعد از چند ماه ناگهان افراطیون و فرصت‌طلبات و ستیزه‌جویان دست بدست هم داده تا گله مع مع کنان بدنبال خود بکشند.
روزنامه معروف شد و طرفدار بیش از پیش پیدا کرد.
مردم غرب، حتی مخالفین کارکاتورهای ضدمذهبی و طرفداران آزادی محدود، از خود پرسیدند وقتی بخاطر یک کاریکاتور اینها مرگ دیگران و همه می‌طلبند وای اگر قدرت بیشتر بگیرند!
مردم شرق هم طبق معمول مفتخوری مفتخوران را بفراموشی سپرده و با سوار کردن دشمنان مردم شرق بکول خود به جنگ مردم کافر غرب بلند شدند و خواب حماسه‌ها دیدند!
و با خاموش شدن آتش، برای دامن زدن به آتش تصاویر جنایاتی، که بدون عکس و مدرک هیچ شکی در آن نیست، برخ کشیده می‌شود و آنهم با اطمینان کامل که بجای جلوگیری جنایت، جنایات بیشتر خواهند شد تا بتوانند با شعارهای آزادی و استقلال بلب خواستدار استحکام بند و زنجیرها شوند و ما هم با تمامی آزادی‌خوای و استقلال‌طلبی با بند و زنجیرها نه فقط بسازیم بلکه رضایت هم بدهیم و تن و مغز خود ستون فاشیسم کنیم!
بازم صدبار احسن به میمون و گوسپند و مورچه که "انسان" بودن تظاهر نمی‌کنند. حال نگویید که به اشرف مخلوقات توهین نکن وگرنه میزنم و میکشم و آتش میزنم. وقتی تقلید و مع‌مع می‌کنیم و کمر به خدمت "بزرگان" می‌بندیم، گفتن این حقیقت توهین نیست! با سخن من کسی میمون و گوسپند و مورچه یا انسان نمی‌شود، بلکه عمل و رفتارو طرز فکرمان محک بودنمان هست.

و تکرار میکنم:"هرچه بگوییم و هرچه فکر کنیم و هرچه باور کنیم و هرچه انکار کنیم، هرچه زور بگوییم و زر پخش کنیم، بسوزانیم و تهدید کنیم، خود را "همه‌کاره" معرفی کنیم وبدانیم، زمین صاف نخواهد شد و خورشید هم بدورش نخواهد چرخید!!!"



فرصت‌طلبان در پی قتل‌و‌عامی دیگر
دوستان بنظر می‌آید(سلول انفرادی، ممنوع ملاقات، ضرب و شتم بیش از پیش و ...) که اصحاب قدرت در پی استفاده از همهمه قصد قتل زندانیان سیاسی را کرده‌اند و نه فقط جان اکبر گنجی، بلکه همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در خطر هست و اعدام حجت زمانی شروع قتل و عامی دیگر!
سکوت نکنیم و با افشا و هشدار حداقل سعی خود برای حفاظت جانشان را بکنیم.
تا با امضای این تومار جهت فرستادن به مجامع بین‌الممللی و تماس با انجمن‌های حقوق بشر و رسانه‌های جهانی جانانی ز دست جلادان برهانیم!!!
Please help end the mass killing of political prisoners in Iran

هیچ نظری موجود نیست: