دسيسه مرکز تجارات جهانی قسمت بيست و هفتم
حقایق، فرضیات و جعل - قسمت اول
دقایق بعد از جنایت یازده سپتامبر ۲۰۰۱ رسانههای وابسته به سرمایهسالاران غرب با کمک حقایق و فروش فرضیات بعنوان حقایق مجرم اصلی را پیدا کرده بودند. با گذشت زمان و باور "حقیقت" جعلیات هم با حقایق و فرضیات آمیخته شد!!!
نه فقط رسانههای امریکایی، بلکه حتی رسانههای اروپایی حقایق را با فرضیات و جعل با هم آمیختن و جهت مبارزه با ترور را به جهت مطلوب نمایندگان غربی سرمایهسالاران هدایت کردند.
حکمت این سیاست تکرار طوطیوار "حقایق" درین هست که چه نیاز به حقیقت، وقتی نفرت درمیان هست. اشخاصی که سینهشان مالامال کینه هست، هر "حقیقتی" را که نفرتشان را توجیه میکند، بدون مدرک و ثبات باور خواهند کرد. برای جوانه زدن و رشد نفرت هم کود مناسبی در اختیار هست و آنهم ترس هست. میترسانند و کینه را میکارند و میترسانند و رشدش میدهند تا دیگر به مدرک نیازی نباشد تا ما فرضیات و جعلیات را براحتی بعنوان "حقایق" قبول کنیم. این فقط منحصر به رسانه های غربی نیست، بلکه بخصوص امروزه در رسانه های ایران و کشورهای مسلمان هم شاهد این تاکتیک هستیم!!!
اشپیگل آنلاین دسامبر ۲۰۰۱ مقالهء مربوط به حوادس نویسنده هندی آرونداتی روی (۱) را به آلمانی ترجمه و نشر کرد. نکتهء قابل توجه این هست که چندین خطی که مربوط به گروه کارلایل بود بدون ذکری و نشانی حذف کرد. معمولا وقتی مقالهای ترجمه میشود و نکاتی حذف میشوند بجایش حداقل (...) گذاشته میشود تا خواننده بداند که کامل نیست، اما حتی این بجا گذاشته نشد!! چند خطی که حذف شدند نه فقط مربوط به گروه کارلایل بلکه ارتباط بوش پدر با خاندان بنلادن هم که یکی نماینده گروه صنعت تسحیلات و دیگران سهمدار شرکت بودند، هم نشان میداد. و این نکته هواس مردم را بکجا و به چی متمرکز میکرد؟ به نکتهای که هدف رسانه و سیاست دولتی بود؟ به افغانستان یا به عربستان!؟ به القاعده یا به شبکه نفت، جنگ و سازمانهای اطلاعاتی!؟ به سقوط پابرهنگان قرونوسطیای طالبان یا نوع رجال اشرافی قرونوسطی سیستم فاسد فئودالی سعودی که همانقدر ضددمکرات، زنستیز هستند!؟ به یک مشت شاگردان احمق که شستشوی مغذی شدند یا به مردان پشت صحنه و برنامهریزان!؟ به تکرار مداوم اتفاقات دقایق آخر داخل هواپیما یا چرا هواپیماهای جنگی اصلا پرواز هم نکردند!؟
ادامه دارد ....
(۱) مراجعه شود به قسمت ۱۹ دسیسه برجهای دوقول
مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر