حقایق، فرضیات و جعل - قسمت دوم
(...)
"times of india" چندی بعد از فاجعه یازدهم سپتامبر گذارش داد که دلایل استعفای ناگهانی رییس پلیس مخفی پاکستان (ISI) ژنرال محمود احمد، واریز کردن ۱۰۰۰۰۰ $ توسط یکی از همکاران نزدیکش به حساب بانکی محمد عطا بود که بخاطر استراغ سمع تلفن توسط سازمان اطلاعاتی هند و افبیآی کشف شده بود. این خبر واقعی در مقابل احتمالات و فرایض درباره نقشهکشان و برنامهریزان که فوری و بهزور به امکانات و حقایق تبدیل شده بودند، یک رد جدی بنظر میآمد. اما بجز چند درج کوتاه در رسانههای غربی، هیچ خبرنگار محققی این مسئله را پیگیری کرد. آخر امکان داشت که بجای تمرکز حواس روی افغانستان، افکار متوجه پاکستان شود، بجای واعظ دستنشانده ملا عمر، که تا به قدرت رسید شروع به سرپیچی کرد، به مخترعین و هادیهایش مانند ژنرال محمود، بجای زارعین فقر خشخاش افغان به طرف لابراتورهای هروئین که تحت کنترل پلیس مخفی پاکستان و سازمان سیا (سیآیای)، از تهدید مخوف اسلامیستهای متعصب بسوی مربیان، تامین کنندگان مال، سودمندان و اربابانشان!!!!
تبدیل فرضیه و جعل به حقیقت را هم درمورد سیاست قمحوری و غرب مربوط به ساختن بمب اتم و کاریکاتور محمد بن عبدلله هم مشاهده میکنیم. رسانههای قمحوری بدون سرخ شدن از هیچگونه تبدیل جعل و دروغ به حقیقت دریغ ندارد و در غرب هم اخبار مربوط چنان گفته میشود یا ناگفته میماند تا افکار عمومی بسوی مطلوب کشانده شوند. و کنون چند مثال.
سیاستمداران غربی میگویند اعتراض و انرژی هستهای حق مصلم ایران و مسلمانان هست، اما باید بدون خشونت و بدون بمبسازی باشد. در رسانهء قمحوری بیپروا به این حقیقت جعل میشود: ایران نباید فنون انرژی هستهای داشته باشد و از مردم خواسته میشود اعتراض نکنند.
یک مشت معتصب و خشکاندیش و متقلد وحشیبازی درآورده و آتش میزنند و این خبر چنان پخش میشود که انگار همه مردم در آن شریک بودند و درین وسط هم ایران و سوریه بعنوان محرک اعلام میشود و بخاطر ثبات هم تصاویری از مالزی تا لبنان نشان داده میشود که معترضین عکسهای آقایون خمینی و خامنهای بدست دارند.
چندی پیش چند سیاسیون غربی پیش آقای خامنهای آمده بودند و هنگام پخش درحالیکه صدای اصلی شخص (نماینده مجلس اروپا و استاد یک دانشگاه ایتالیا) بگوش نمیرسید، مترجم سخنان شخص را چنان ترجمه کرد که انگار یارو یک شیعه دو آتشه هست که دارت با اقای خامنهای بیعت میکند. ببخشید، اما انقدر خندیدم که قلنج کردم!!!
ازین مثالها خیلی زیاد هستند و میشود چنین خلاصه کرد: رسانهها وابسته به قمحوری بدون کوچکترین شرم و حیا فقط دروغ و جعل پخش میکنند واندیشه ممنوع! رسانههای وابسته به غرب در حالیکه اندیشه و عقاید را آزاد میگذارند، تا وقتی که دعوت به خشونت نکند، اما برخط سیاست از حقایق، با گفتن و نیمه گفتن و نگفتن، استفاده میکنند و از وانمود اینکه فرایض و جعلیات حقیقت هستند، دریغ ندارند و هیچ واهمهای هم ندارند حقایق و فرایض نامطلوب را به خیالات یک عده دیوانه تبدیل کنند و برای ثبات این مسئله از دورغگویی هم نمیترسند.
ادامه دارد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر